حکومتی بر شاخه و تبر قیامی در بن
کدام راهحل؟ کدام تصحیح؟ پاسخ بیدرنگ این است که وقتی مردم به گوش جهان رساندهاند که «هدف فقط نظامه» ؛ وقتی اصل ولایت فقیه و شخص خامنهای را نشانه گرفته و تا دبستانها هم تعمیم یافته است، دیگر چه اصلاحی؟
اصلاح و تصحیح حاکمیت ولایت فقیه در گرو نفی خودش میباشد.
نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی اعتراف به سرباز کردن خشمی میکنند که از پیله چند دهساله بیرون آمده و کلیت ام دف گرفته است.
*** *** ***اصلاح و تصحیح حاکمیت ولایت فقیه در گرو نفی خودش میباشد.
نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی اعتراف به سرباز کردن خشمی میکنند که از پیله چند دهساله بیرون آمده و کلیت ام دف گرفته است.
زمان، قدرتمند است و موجب بلوغ تحولات اجتماعی میگردد. این قدرت زمان بود و هست که در قیام دی ۹۶جوهر و اصالت پایداری و مقاومت برابر ایلغار خمینی را بارز کرد و به بلوغ رسانید. حدیث و سخن این پایداری و ایستادگی را از جانب مردم و مقاومت ایران باید در این تعبیر خلاصه کرد که:
جز دلم کو ز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدم که در این کار بماند (حافظ)
زبان حال این شکیبایی تاریخی را باید اینگونه نیز بیان نمود که: «هیچ چیزی قدرتمندتر از فکری نیست که زمانش فرا رسیده باشد». (ویکتور هوگو)
و مهاتما گاندی که تجربه شکیبایی و پایداری برابر اربابان جهان را توشه اندیشه و خردش برای کسب استقلال میهنش کرده بود، قدرت زمان را در وصف پیشگامان آزادی و استقلال، اینگونه بیان میکند: «اول تو را نادیده میگیرند؛ بعد به تو میخندند؛ سپس با تو میجنگند و در نهایت، تو پیروز میشوی».
در قیام دی ۹۶ مردم ایران، یک بار دیگر قدرت زمان بارز شد. بازتاب این قدرت ناگزیز را این روزها در اظهارات گوناگون نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی شاهدیم. همه هم اعتراف به سرباز کردن خشمی میکنند که از پیلة چند ده ساله بیرون آمده و کلیت نظام را هدف گرفته است.
یکی از این اظهارات را احمد توکلی نماینده سابق مجلس ارتجاع بیان نموده است؛ بیانی که انگار مشت بر دروازه نظام ولایت فقیه میکوبد که تا دیر نشده، فکر حاجات و واجبات نظام را بکنند: «اگر خودمان را اصلاح نکنیم، حتماً سقوط خواهیم کرد». وی که همچون باقی نگهدارندگان نظام، به یقین رسیده که قیام گرسنگان سر گرفته و بهمنی شده است که هر دم افزودهتر و مهیبتر خواهد شد، دست روی علت غارت و چپاول مردم ایران میگذارد و ناگزیر اعتراف میکن: «فساد، بلیهیی است که به جان انقلاب، اسلام و کشور افتاده است و چپ و راست یا اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد. همه را به کام خودش خواهد کشید. به کشور ضربه خواهد زد».
علاوه بر توکلی، نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی هم مدام در حال هشدار دادن بر سر تبعات قیام سراسری دیماه هستند.
اما اصل حرف چیست؟ اصل ماجرا و آنچه کل حاکمیت را دچار شوک نموده این است که هر دو جناح سابق و لاحق، روی شاخه نشستهاند و تبر قیام مردم در بنشان است. راهی برای تغییر و تصحیح باقی نگذاشتهاند. این حاکمیت تمام پلهای پشت سر را خراب کرده و تیرهای مانور اصلاحاتش هم همه به سنگ خورد و در قیام اخیر سراسری، به خودشان برگشت. اظهارات احمد توکلی حتی در ابراز نظر و طرح ایدهاش هم چیزی جز آب در هاون کوبیدن نیست؛ چه رسد به اجرایی نمودن ایدههای اصلاح و تصحیح. آن سبوی زیر بغل گرفتنهای منطقهیی و بینالمللی بشکست و آن پیمانههای سرمستی از مماشات با بیرون و توهم در درون هم ریخت. با ده تا پانزده روز تظاهرات سراسری، تمام بساط خیمهشببازی ولایتی و فقاهتی از هم دریده شد و اصل و رأس نظام، آماج شعار و خشم و نفرت مردم واقع شد.
جز دلم کو ز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدم که در این کار بماند (حافظ)
زبان حال این شکیبایی تاریخی را باید اینگونه نیز بیان نمود که: «هیچ چیزی قدرتمندتر از فکری نیست که زمانش فرا رسیده باشد». (ویکتور هوگو)
و مهاتما گاندی که تجربه شکیبایی و پایداری برابر اربابان جهان را توشه اندیشه و خردش برای کسب استقلال میهنش کرده بود، قدرت زمان را در وصف پیشگامان آزادی و استقلال، اینگونه بیان میکند: «اول تو را نادیده میگیرند؛ بعد به تو میخندند؛ سپس با تو میجنگند و در نهایت، تو پیروز میشوی».
در قیام دی ۹۶ مردم ایران، یک بار دیگر قدرت زمان بارز شد. بازتاب این قدرت ناگزیز را این روزها در اظهارات گوناگون نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی شاهدیم. همه هم اعتراف به سرباز کردن خشمی میکنند که از پیلة چند ده ساله بیرون آمده و کلیت نظام را هدف گرفته است.
یکی از این اظهارات را احمد توکلی نماینده سابق مجلس ارتجاع بیان نموده است؛ بیانی که انگار مشت بر دروازه نظام ولایت فقیه میکوبد که تا دیر نشده، فکر حاجات و واجبات نظام را بکنند: «اگر خودمان را اصلاح نکنیم، حتماً سقوط خواهیم کرد». وی که همچون باقی نگهدارندگان نظام، به یقین رسیده که قیام گرسنگان سر گرفته و بهمنی شده است که هر دم افزودهتر و مهیبتر خواهد شد، دست روی علت غارت و چپاول مردم ایران میگذارد و ناگزیر اعتراف میکن: «فساد، بلیهیی است که به جان انقلاب، اسلام و کشور افتاده است و چپ و راست یا اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد. همه را به کام خودش خواهد کشید. به کشور ضربه خواهد زد».
علاوه بر توکلی، نمایندگان مجلس و رسانههای حکومتی هم مدام در حال هشدار دادن بر سر تبعات قیام سراسری دیماه هستند.
اما اصل حرف چیست؟ اصل ماجرا و آنچه کل حاکمیت را دچار شوک نموده این است که هر دو جناح سابق و لاحق، روی شاخه نشستهاند و تبر قیام مردم در بنشان است. راهی برای تغییر و تصحیح باقی نگذاشتهاند. این حاکمیت تمام پلهای پشت سر را خراب کرده و تیرهای مانور اصلاحاتش هم همه به سنگ خورد و در قیام اخیر سراسری، به خودشان برگشت. اظهارات احمد توکلی حتی در ابراز نظر و طرح ایدهاش هم چیزی جز آب در هاون کوبیدن نیست؛ چه رسد به اجرایی نمودن ایدههای اصلاح و تصحیح. آن سبوی زیر بغل گرفتنهای منطقهیی و بینالمللی بشکست و آن پیمانههای سرمستی از مماشات با بیرون و توهم در درون هم ریخت. با ده تا پانزده روز تظاهرات سراسری، تمام بساط خیمهشببازی ولایتی و فقاهتی از هم دریده شد و اصل و رأس نظام، آماج شعار و خشم و نفرت مردم واقع شد.
«بترس از روزگارانی که اندوهان دیرین
برون از پیلهها آیند...»
قیام دیماه امسال، چشماندازی را رقم زده است که نگاه و تفکر پیرامون آن، چیزی جز تعیین تکلیف نهایی بین مردم و این حاکمیت نیست. برای خامنهای تنها و تنها حربه سرکوب، دستگیری، زندان، خودکشی کردن زندانیان و نگهداشتن فضای رعب است و بس. یعنی تکیه بر پایهییترین عنصر حفظ حاکمیت. اما همنیش هم توسط مردم در کف خیابانهای شهرهای ایران به چالش کشیده شد و عمله و اکره سرکوبگر حکومتی را آچمز نمود.
این قیام، حتی راه اصلاح از درون را در منظر منطقه و جهان سوزاند. این هم بستن گریزگاه احتمالی خامنهای گشت و عامل بسیار مهمی در به بنبست کشاندن راههای گریز و فریب گردید.
از احمد توکلی و متوهمان اینچنینی در درون و بیرون حاکمیت باید پرسید: کدام راهحل؟ کدام تصحیح؟ کدام حربه جز سرکوب و استمرار جنایت؟ پاسخ بیدرنگ این است که وقتی مردم به گوش جهان رساندهاند که «هدف فقط نظامه» و نیز اصل ولایت فقیه و شخص خامنهای را نشانه گرفته و تا دبستانها هم تعمیم یافته است، دیگر چه اصلاحی؟ البته یک اصلاح واقعی وجود دارد و آن: نفی ولایت فقیه وسپاه پاسداران جنایتپیشه و چپاولگرش. در پی این اصلاح، قضیه سوریه و یمن و لبنان و عراق و... بیدرنگ حل خواهد شد. اصلاح و تصحیح حاکمیت ولایت فقیه در گرو نفی خودش میباشد.
کاتالیزور قیام شتابان دیماه مردم ایران، به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران شتاب داده و کلیت نظام را در درون و شعاع حامیان بیرونیاش را در بنبست لاعلاج فرو برده است. یک اصلاح پیش رو مانده است که فقط و فقط مردم و مقاومت ایران توان تحقق سراسری آن را دارند: حق بیبدیل آزادی که تنها و تنها با نفی تمامیت دستگاه و حاکمیت ولایت فقیه ممکن خواهد گردید.
برون از پیلهها آیند...»
قیام دیماه امسال، چشماندازی را رقم زده است که نگاه و تفکر پیرامون آن، چیزی جز تعیین تکلیف نهایی بین مردم و این حاکمیت نیست. برای خامنهای تنها و تنها حربه سرکوب، دستگیری، زندان، خودکشی کردن زندانیان و نگهداشتن فضای رعب است و بس. یعنی تکیه بر پایهییترین عنصر حفظ حاکمیت. اما همنیش هم توسط مردم در کف خیابانهای شهرهای ایران به چالش کشیده شد و عمله و اکره سرکوبگر حکومتی را آچمز نمود.
این قیام، حتی راه اصلاح از درون را در منظر منطقه و جهان سوزاند. این هم بستن گریزگاه احتمالی خامنهای گشت و عامل بسیار مهمی در به بنبست کشاندن راههای گریز و فریب گردید.
از احمد توکلی و متوهمان اینچنینی در درون و بیرون حاکمیت باید پرسید: کدام راهحل؟ کدام تصحیح؟ کدام حربه جز سرکوب و استمرار جنایت؟ پاسخ بیدرنگ این است که وقتی مردم به گوش جهان رساندهاند که «هدف فقط نظامه» و نیز اصل ولایت فقیه و شخص خامنهای را نشانه گرفته و تا دبستانها هم تعمیم یافته است، دیگر چه اصلاحی؟ البته یک اصلاح واقعی وجود دارد و آن: نفی ولایت فقیه وسپاه پاسداران جنایتپیشه و چپاولگرش. در پی این اصلاح، قضیه سوریه و یمن و لبنان و عراق و... بیدرنگ حل خواهد شد. اصلاح و تصحیح حاکمیت ولایت فقیه در گرو نفی خودش میباشد.
کاتالیزور قیام شتابان دیماه مردم ایران، به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران شتاب داده و کلیت نظام را در درون و شعاع حامیان بیرونیاش را در بنبست لاعلاج فرو برده است. یک اصلاح پیش رو مانده است که فقط و فقط مردم و مقاومت ایران توان تحقق سراسری آن را دارند: حق بیبدیل آزادی که تنها و تنها با نفی تمامیت دستگاه و حاکمیت ولایت فقیه ممکن خواهد گردید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر