کل نماهای صفحه

۱۱ بهمن ۱۳۹۶

مقابله به سرکوب معترضان توسط رژیم آخوندی - مقاله طاهر بومدرا در مجله نیوزویک:

مقابله به سرکوب معترضان توسط رژیم آخوندی - مقاله طاهر بومدرا در مجله نیوزویک:


طاهر بومدرا طی مقاله‌یی در مجله نیوزویک به تشکیل یک کمیته تحقیق ملل متحد برای تحقیقات درباره قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ و حسابرسی از عاملان این جنایت فراخوان داد.

وی  نوشته است: «خشونت بی‌رحمانه و شدید مقامات (رژیم) ایران علیه تظاهرکنندگان (در قیام‌های اخیر)، یک شاخص دیگر است که (نشان می‌دهد) مصونیت از مجازات، رژیم آخوندها را در سرکوب مخالفان جری‌تر کرده است.... جامعه بین‌المللی باید یک پیام قوی به مقامات (این رژیم) بفرستد که مصونیت از مجازات دیگر پذیرفته و تحمل نخواهد شد».

طاهر بومدرا در شروع مقاله خود در نیوزویک می‌نویسد: سازمان ملل معمولاً بخاطر بی‌عملی و مداخله‌نکردن فوری برای نجات قربانیان نقض‌های جدی حقوق بشری مورد انتقاد قرار می‌گیرد. این ملاحظه‌یی است که من زمانی که در صحنه به‌عنوان رئیس دفتر حقوق بشر سازمان ملل در عراق کار می‌کردم به ثبت می‌دادم.
تحقیق درباره قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ در ایران هم یک پرونده دیگر است که جامعه بین المللی در اقدام به‌موقع در ارتباط با آن شکست خورد.
طاهر بومدرا با اشاره به دستگیری چندین هزار تن از قیام‌کنندگان و قتل شماری از آنها زیر شکنجه در زندان‌های رژیم آخوندی، افزود: “رژیم ایران بخاطر کشتار پنهانی مخالفان خود در زندان‌ها بدنام است و شاخص‌ترین پرونده در این میان مربوط به قتل عام سال ۱۹۸۸ است.
عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، در آوریل گذشته گزارش داد که وزیر دادگستری کنونی و مقامات عالی‌رتبه دیگر (رژیم) ایران، عضو هیأت‌های مرگی بوده‌اند که قتل عام را انجام دادند.
خشونت بی‌رحمانه و شدیدی که مقامات (رژیم) ایران اخیراً علیه تظاهرکنندگان مسالمت‌آمیز استفاده کردند یک شاخص دیگر است که (نشان می‌دهد) مصونیت از مجازات، رژیم آخوندها را در سرکوب مخالفان جری‌تر کرده است. نباید به عاملان جنایت‌های شدید قبلی در ایران اجازه داده شود که دست به یک کشتار سیستماتیک جدید معترضان بزنند. جامعه بین‌المللی باید یک پیام قوی به مقامات (رژیم) ایران بفرستد که مصونیت از مجازات دیگر پذیرفته و تحمل نخواهد شد.
یک کمیته تحقیق سازمان ملل برای حسابرسی از عاملان قتل عام ۱۹۸۸ باید اجازه اقدامات تنبیهی علیه اعضای مشخص حکومت و قضاییه (رژیم) ایران را بدهد که به‌صورت علنی اعتراف کردند و پذیرفتند که در روندی که به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۹۸۸ راه برد، شرکت داشته‌اند.
کمیسر عالی (حقوق بشر ملل متحد) باید لحظه را دریابد و همه کشورهای عضو سازمان ملل نیز باید حمایتشان را از وی در تشکیل یک کمیته برای تحقیق درباره قتل عام ۱۹۸۸ و خاتمه‌دادن به مصونیت از مجازات در ایران به‌عمل بیاورند.

۱۰ بهمن ۱۳۹۶

مهمترین سوال ودانستنی ترین پاسخ - تفاوت های قیام 88 و قیام 96

بالا آمدن سطح آب رودخانه ”سن“ در پاریس و تخلیه بخشی از ساکنان شهر

بالا آمدن سطح آب رودخانه ”سن“ در پاریس و تخلیه بخشی از ساکنان شهر




سطح آب رودخانه سن در پاریس بر اثر بارندگیهای اخیر به بالاترین سطح خود رسیده است.
این افزایش سطح آب باعث شد که نزدیک به ۱۵۰۰تن از ساکنان شهر پاریس مجبور به ترک خانه‌های خود شوند و  برق حدود ۱۵۰۰خانه نیز قطع گردد.
هفت ایستگاه متروی محلی که به‌طور معمول بسیار مورد استفاده مردم قرار می‌گیرند و در نزدیکی رودخانه واقع شده‌اند، تا تاریخ پنجم فوریه بسته خواهند بود.
خاطر نشان می‌شود که رودخانه "سن" پرآب‌ترین رودخانه فرانسه است که در شمال غربی این کشور جریان دارد و از میان شهر پاریس می‌گذرد.

۹ بهمن ۱۳۹۶

نمایندگی ولی‌فقیه ارتجاع در بسیج ضدمردمی: باید نسبت به توطئه (مجاهدین) هوشیار باشیم

نمایندگی ولی‌فقیه ارتجاع در بسیج ضدمردمی: باید نسبت به توطئه (مجاهدین) هوشیار باشیم



                                    آخوند تویسرکانی نمایندگی ولی‌فقیه ارتجاع در بسیج ضدمردمی وحشت خود را از نقش مجاهدین در قیام نشان داد. خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس که سخنان وی را منعکس کرد نوشت:‌ تویسرکانی، با اشاره به آشوب‌های اخیر و سازماندهی پشت پرده دشمنان و (مجاهدین) در شهرهاى مختلف کشور، به موضوع پاسداری از انقلاب اسلامی و توجه به توطئه‌های دشمنان و (مجاهدین) اشاره کرده و گفت: ما باید هوشیار باشیم و زمینه‌هایی که سبب خیال‌بافی دشمن برای تجاوز به این کشور می‌شود را از میان برداریم. باید ریشه‌ها و دستاوردهای انقلاب را به‌خوبی برای نسل جوان تبیین کنیم... امروز نیز در صورت عدم توجه به جهاد تبیین و نهضت روشنگری و از دست دادن انقلاب اسلامی، باید منتظر معاویه‌های زمانه بود. کسانی‌که از مردم انقلابی ایران عقده و نفرت دارند و مترصد فرصتی هستند تا انتقام خود را از ملت شهیدپرور ایران بگیرند لذا باید مراقبت کرد و نباید با سیاه‌نمایی‌های افراطی، دستاوردهای انقلاب اسلامی را نادیده گرفت.

                               خطر "جریان نفاق" نظام را تهدید می‌کند - مصلحی وزیر سابق اطلاعات رژیم

                                 خطر "جریان نفاق" نظام را تهدید می‌کند - مصلحی وزیر سابق اطلاعات رژیم:‌                           





آخوند حیدر مصلحی وزیر جنایتکار اطلاعات بدنام آخوندی  نسبت به خطر مجاهدین برای رژیم هشدار داد.  وی جریان نفاق  نظام را تهدید می‌کند، جریان نفاق هم‌چنان در کشور وجود دارد و به پایان نرسیده است، عده‌یی در کشور تنها منتظر فرصت هستند که مسئولان باید هوشیار باشند.
 وی  با اشاره به این‌که متأسفانه این سوء مدیریتها و ندانم‌کاریها بوده که مردم را از پای درآورده نه تحریم، تأکید کرد: متأسفانه عدم مدیریت صحیح در کشورمان موجب بروز مشکلاتی در کشور شده و مسئولان باید بدانند که مردم کم‌کاریها را تحمل نمی‌کنند.
آخوند مصلحی افزود:‌ نمونه دشمنی آمریکایی‌ها با ملت ایران در موضوع برجام آشکار شد و دیدیم که آمریکا نه‌تنها با ما دوستی و مهربانی ندارد بلکه دشمن واقعی ملت ایران نیز هست، اما متأسفانه هنوز هم عده‌یی باور ندارند که آمریکا دشمن ما است.

۸ بهمن ۱۳۹۶

انیسه بومدین آرزو دارد رژیم ایران سرنگون شود و جای رئیس‌جمهور فعلی را زنی بگیرد که ایران را رهبری کند- روزنامه الوطن بحرین:

انیسه بومدین آرزو دارد رژیم ایران سرنگون شود و جای رئیس‌جمهور فعلی را زنی بگیرد که ایران را رهبری کند- روزنامه الوطن بحرین:

روزنامه الوطن  چاپ بحرین نوشت:‌ انیسه بومدین، اسلام شناس و بانوی اول پیشین الجزایر آرزوی سرنگونی رژیم آخوندی در ایران را کرد. وی در اجتماعی که اپوزیسیون ایران در فرانسه ترتیب داده بود این اظهارات را بیان داشت.  وی گفت آرزو دارد که رژیم ایران سرنگون شود و جای رئیس‌جمهور فعلی را زنی بگیرد که ایران را رهبری نماید و این زن مریم رجوی رئیس شورای اپوزیسیون ملی مقاومت ایران است.
الوطن افزود:‌ انیسه بومدین نقش اپوزیسیون ایران که با سرکوب رژیم آخوندی مقابله می‌کند را ستود و گفت این اپوزیسیون توانایی خود را طی سالهای اخیر اثبات کرده است. وی افزود:‌ «ما 
آنچه جریان دارد را دنبال می‌کنیم و تمام سختی‌هایی که آنها با آن مواجه بودند و هنوز هم تا امروز با آن مواجه هستند را می‌دانیم». وی به فدیههای سنگینی که اعضاء سازمان مجاهدین خلق تقدیم نموده‌اند اشاره کرد و گفت «آنها در شجاعت و استقامت و سازماندهی خارق‌العاده هستند» «تمام اینها تحسین ما را بر میانگیزاند».
انیسه بومدین به تصمیمات برخی کشورهای غربی به‌خصوص قدرتهای بزرگ اشاره نمود که به میزان زیادی به منافع خودشان از حساب منافع خلقهای منطقه چسبیده‌اند و گفت 
آنچه در عراق و لیبی می‌گذرد نتیجه حسابهای اقتصادی کشورهای بزرگ است و در خاتمه پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران ایران را مخاطب قرار داد و گفت «امیدواریم که سال 2019 پای صحبت شما در تهران بنشینیم».
الوطن در پایان نوشت:‌ شایان ذکر است که شخصیتهای دیگر الجزایری به مخالفت با رژیم ایران شناخته می‌شوند مثل سید احمد غزالی نخست‌وزیر سابق الجزایر که در حال حاضر ریاست کمیته همبستگی عربی اسلامی با مقاومت ایران را به عهده دارد.

 

۷ بهمن ۱۳۹۶

چه گوارا انقلابی بزرگ– از پزشک عادی تا اسطوره تاریخی

چه گوارا انقلابی بزرگ– از پزشک عادی تا اسطوره تاریخی

تاریخ سرگذشت شگفت انگیز ملت ها ،  کتاب تاریخ را ورق خواهیم زد وسیما ی ملت ها را درشیرین ترین وتلخ ترین روزهای سرزمینهاشان به تماشا خواهیم نشست اشگها ولبخند ها

۱۱هزار میلیارد پول گاز دریافتی از مردم، به خزانه نرفته است! - رسانه های حکومتی:

۱۱هزار میلیارد پول گاز دریافتی از مردم، به خزانه نرفته است! - رسانه های حکومتی:



رسانةحکومتی رجانیوز ۵بهمن نوشت: گزارش تفریق بودجة سال ۹۵ که توسط دیوان محاسبات منتشر شده، نشان می‌دهد، یک میلیارد دلار از پول نفت، واریز نشده، ۳۱۰ میلیون دلار پول نفت گم شده، ۱۱ هزار میلیارد پول گازِ دریافتی از مردم هم، به خزانه نرفته است!
در همین حال، روزنامةحكومتي شرق ۵بهمن از یک فساد ۱٫۵ میلیاردی در شهرداری رژيم در تهران خبر داد و نوشت که شهردار وقت رژیم در تهران، به حسینه‌يی که تحت کنترل یک مداح حکومتی بوده تحت عنوان کمک مالي ۱٫۵ میلیارد تومان پول پرداخت كرده است.

پاسخ سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین در اسلو به خرچنگ نظام+فیم

پاسخ سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین در اسلو به خرچنگ نظام+فیم



سخنگوی مجاهدین - اسلو-min
فعلاً بهتر است قاچ زین ولایت را محکم بچسبید، فرمان «آتش جواب آتش» را آویزه گوش خود و دیگر درازگوش‌های عمامه‌دار کنید! لینک به منبع 

          قضائیه رژیم بداند که "قواعد بازی" تغییر کرده - منشور وارسته: 

          قضائیه رژیم بداند که "قواعد بازی" تغییر کرده - منشور وارسته:     





در راستای قیام ۷ دی ماهِ مردم دلیر ایران، نام سر دژخیم قوه قضائیه، صادق لاریجانی، در لیست تحریم های خزانه داری آمریکا قرار گرفت.
این نامگذاری از دو منظر قابل تبیین است:
- مهر تأییدی بر نقش قوه قضائیه نظام ولایت فقیه در سرکوب مردم است.
- رویکرد جدید آمریکا و ختم دوران طلائی مماشاتگران ارزیابی می شود.
الف: مهر تأییدی بر نقش قوه قضائیه نظام ولایت فقیه در سرکوب مردم است:
دستگاه قضایی به عنوان یکی از قوای سه‌گانه در کشور، پس از برقراری حاکمیت آخوندها و به ریاست سید محمد بهشتی با هدف برقراری عدالت (در راستای حفظ نظام)، به عنوان مرجع دادخواهی تأسیس شد. در ساختار نظام ولایت فقیه، قوه قضائیه به عنوان نهادی مستقل از قوای مجریه و مقننه، از اهمیت زیادی برخوردار است و مرجع رسمی شکایات مردم و مظالم حقوقی است. به منظور انجام مسئولیت‏های قوه قضاییه در کلیه امور قضایی و اداری و اجرایی، مقام رهبری (ولایت فقیه)، یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر را برای مدت ۵ سال به عنوان رییس قوه قضاییه تعیین می‌کند که عالی‌ترین مقام قوه قضاییه کشور است (اصل۱۵۷قانون اساسی).
قانون اساسی کشور وظایف متعددی برای قوه قضائیه تعریف کرده است. در فصل یازدهم قانون اساسی طی اصول ۱۵۶ تا ۱۷۴ به صورت تفصیلی به وظایف دستگاه قضایی اشاره شده است:
اصل ۱۵۶: قوه قضاییه قوه‏ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و عهده‏دار وظایف زیر است:‏
۱- رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین میکند.

۲- احیای حقوق مردم و تأمین آزادیهای مشروع.
۳- نظارت بر حسن اجرای قوانین.
در کنار وظایف حقوقی رئیس قوه قضائیه، معرفی شش نفر حقوقدان شورای نگهبان به مجلس. عضویت در شورای موقت رهبری و ریاست جمهوری را می توان برشمرد.
این وظایف که شرح آن رفت در حیطه صادق لاریجانی از مهره های اصلی و فاسد دراستبداد دینی است که بطور منطقی بایستی حافظ منافع حقوقی ملت باشد و نه مدافع منافع ولی فقیه و خودش و باندهای خانواده لاریجانی.
با عنایت به حیطه عملکرد و منابع رئیس قوه قضائیه، سوال این است که وقتی رئیس یکی از ارکان اصلی در تضمین دمکراسی در هر کشوری، در لیست تحریم آمریکا قرار می گیرد، چه پیامدهایی دارد؟ پاسخ این سوال قبل از هر تحلیلی بیانگر این حقیقت است که فساد در الیگارشی دینی نهادینه شده است و به علاوه بیانگر عدم اصلاح پذیری دیکتاتوری دینی است. همچنین بیانگر نابرابری و انحصارات قدرت در نظام ولایت فقیه و گویای این اصل است که مردم ایران در اسارت دیکتاتور مذهبی هستند، و هیچ مرجع حقوقی ندارند تا از مطالبات آنها دفاع کند. ضمنا بیانگر نقض مستمر حقوق بشر در ایران و حاکی از این واقعیت است که سرکوب مردم با بی اعتنایی آمریکا مواجه نخواهد شد. رژیم و رکن قضائی آن مسئول کشتار و شکنجه قیام آفرینان است و لذا بایستی پاسخگوی جنایات خود باشند.
آخوند صادق لاریجانی، رئیس قضاییه خامنه‌ای، وحشت‌زده از قرار گرفتن نامش در لیست تحریمها، موضع گیری کرده و گفت:
"تحریم رئیس قوه یک کشور، عبور از خطوط قرمز بین‌المللی است".
در نظامی که قوه اجرایی آن در انحصار رهبر است، قوه مقننه آن با نمایش انتخابات ممیزی می شود و قطعاً قوه قضائیه آن نیز با فرد فاسدی چون لاریجانی زیر نظر مستقیم خامنه ای اداره می شود، احیای حقوق مردم و تأمین آزادیهای مشروع در کشور صوری و ساختگی است. به عبارتی ملت ایران در تمام حوزه های قدرت در اسارت آخوندها قرار گرفته اند و حقوق طبیعی آنها در نظام ولایت فقیه ملعبه ای دست ولی فقیه است. شایان ذکر است که سیاست قرار دادن نام عوامل نقض حقوق بشر در ایران، ناشی از تلاشهای وقفه ناپذیر مقاومت سازمان یافته ایران در کارزار دادخواهی است که اکنون تأثیرات خود را در سطوح مختلف در آمریکا گذاشته است.
ب: رویکرد جدید آمریکا وختم "دوران طلائی"! مماشات گران:
با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، شاهد تحولی جدی در سیاست خارجی و بخصوص رویکردی کاملاً متفاوتِ از رؤسای جمهور قبلی آمریکا، در قبال رژیم هستیم. این تحول، پیامدهای بسیار قابل توجه طی یک سال اخیر برای نظام آخوندها داشته است:
- قرار گرفتن نام سپاه در لیست تحریم های خزانه داری
- تقویت مناسبات سیاسی و نظامی با دولتهای عرب منطقه
- حمایت از قیام مردم ایران.
- زیر سوال بردن توافق هسته ای (برجام) و تهدید به خروج آمریکا از توافق
 - و بالاخره قرار دادن نام رئیس قوه قضائیه و تعدادی از سران سپاه و بسیج در لیست تحریم های خزانه داری.
 از آنجائیکه دولت ترامپ روی فردی چون لاریجانی تمرکز کرده، جدی بودن دکترین ترامپ در مقابله با تهدیدات رژیم در نقض "حقوق شهروندی" ایرانیان است. چرا که از وظایف اصلی رئیس قوه قضائیه حمایت از حقوق شهروندان است و نه مشارکت در سرکوب مردم جان به لب رسیده ایران. لذا این رویکرد که در تاریخ روابط ایران و آمریکا طی یک قرن گذشته بی سابقه است، قبل از هر چیز نشان از تغییر دوران و آغازی بر پایان تاریکترین دوران تاریخ معاصر ایران است. پیامی است به مردم ایران که در مبارزه برای تحقق مطالبات خود تنها نیستند. پیامی به مردم که دوران مماشات با آخوندها که اوج آن در دوران اوباما بود به پایان رسیده است. همچنین پیام به مردم ایران که در کارزار سرنگونی، حق دفاع از خود، مشروع و مبتنی بر موازین بین المللی است.
وجه دیگر قرار گرفتن نام رئیس قوه قضائیه در لیست تحریم ها، پیام به طرفهای بین المللی رژیم است که تضمینی برای سرمایه گذاری در چنین نظامی وجود ندارد. یعنی در واقع قراردادها و جایگاه حقوقی و حقیقی شما در ایران از اعتبار برخوردار نیست.
به عبارتی اروپا که دندان طمع برای معاملات تجاری با رژیم را تیز کرده بود و توافق برجام را محصول سیاست مماشات خود با نظام آخوندها قلمداد می کرد، اکنون بایستی منتظر پیامدهای قیام ایران و تاثیرات این قیام در سیاست خارجی آمریکا بود. مایک پنس، معاون ریاست جمهوری امریکا در سخنانی در اردن – اول بهمن ۹۶ - گفت:
"ما در عزممان برای مقابله با حکومت اصلی حامی تروریسم یعنی دیکتاتوری (حاکم بر) ایران، تزلزلی به خود راه نخواهیم داد".
در واقع قواعد بازی کاملاً تغییر کرده است. وزیر دفاع آمریکا ژنرال ماتیس، در تشریح استراتژی وزارت دفاع کشورش در سال ۲۰۱۸ (۲۹ دی ۹۶) از رژیم های ایران و کره شمالی به عنوان حکومت های یاغی یاد کرد، و گفت: "این حکومتها مردم خود را سرکوب می‌ کنند. ما جایی برای سازش و مماشات نداریم".
روزنامه وال استریت ژورنال ۲۷ دی ۹۶ نوشت: «سیاست دولت ترامپ در قبال حکومت ایران بسیاری از شرکت ها را از تجارت با تهران ترسانده است و این شرکت ها ترجیح می دهند در حال حاضر کنار بایستند و در انتظار بمانند». این منبع همچنین نوشت: «شرکت ها درباره تجارت با ایران و تلاش برای تفسیر اظهارات دولت ترامپ سرگردان شده اند. وکلا و کارشناسان مسائل تحریم به نشریه "ریسک اند کمپلاینس ژورنال" گفته اند مشتری های آنان در عین انتظار برای دریافت راهنمایی بیشتر از دولت آمریکا درباره اینکه چه کارهایی براساس توافق هسته ای مجاز است، با بالا گرفتن تهدیدهای ترامپ و در عین حال تمدید این توافق دچار تشویش شده اند».
نتیجه: رژیم ولایت فقیه که بدلیل قیام مردم دلیر ایران در لبه سرنگونی است، انتظار انفجار خشم مردم را نداشت و لذا مانند همه رژیمهای استبدادی، هنوز منکر قبول نامشروع و نامقبول بودن رژیم در تمامیت اش از جانب ملت می باشد. روزنامۀ "فیگارو" چاپ پاریس مقاله ای در ستون "بحث و نظر" به چاپ رسانده تحت عنوان "ایران، آتش بس بر روی بشکۀ باروت" که به ناآرامی های دی ماه این کشور اختصاص دارد. نویسندۀ این مقاله، «ران هاله‌وی» می نویسد:
 ...اعتراض های خیابانی ایران بنیادها و مشروعیت حکومت روحانیون این کشور را شدیداً به لرزه انداخته است و به تجربه می توان گفت که رژیمی که حقانیت یا مشروعیت اش اینچنین زیر سئوال برود در نهایت به رژیمی ضعیف و شکننده تبدیل خواهد شد، حتا اگر مقاومت و سرسختی بسیاری از خود نشان بدهد.«ران هاله‌وی» ادامه میدهد:
"تظاهرات و اعتراض های اخیر خیابانی در ایران تضادهای لاعلاج میان میراث کهن و غنی فرهنگی این کشور از یک طرف و جهالت و واپس ماندگی یک رژیم مذهبی و رهبران روحانی آن را، از طرف دیگر، برملا کرد. تضادهای بنیادین میان جامعه و رژیم اسلامی ایران تنها به این حوزه محدود نمی شود. این تضادها در عین حال میان ثروت های سرشار اقتصادی کشور و ناکارآمدی و جهالت رهبران آن و همچنین میان ماجراجویی های منطقه ای جمهوری اسلامی و هزینه های گزاف آنها برای مردم ایران همچنان به قوت خود باقی است. بر همین اساس آرامش کنونی جامعۀ ایران، آتش بس روی بشکه باروت است".(فیگارو ۲۷ دی ماه ۹۶).
همچنین اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی ها»، در مقاله ای پیرامون وقایع اخیر ایران می نویسد که اعتراضات مردم این کشور، به خاطر بالا رفتن قیمت تخم مرغ نیست؛ بلکه ما شاهد فرو ریختن حکومت دینی ایران هستیم که برای رهبران آن، منظور واقعی از انقلاب اسلامی بوده است.
انکار خامنه ای به واقعیت های حاکم بر جامعه تحت اسارت خود، فصل مشترک در تمام نظام های مستبد در جهان است. همچون سلف خود شاه مخلوع که تا پایان عمر منکر انقلاب ضد سلطنتی در سال ۱۳۵۷ شد. بیش از ۳۸ سال به این رژیم از طرف غرب فرصت داده شد تا از درون سیستم متحول شود، تا حقوق شهروندان را محترم بشمارد. امّا دیگر این طرفندها رنگ باخته است. وقتی رئیس قوه قضائیه کشور به دلیل مظالم و فساد در لیست تحریم آمریکا قرار می گیرد، پیام روشن و شفافی را به جهانیان می دهد که اولا آمریکا انتخاب خود را در ایستادن در کنار مردم ایران کرده است و ثانیا رژیم ولایت فقیه مشروع نیست و ایران به دوران قبل از قیام بر نمی گردد. پس سرنگونی آن توسط مردم ایران، به هر شکل و به هر وسیله حق طبیعی ملت است که بایستی محترم شمرده شود.

آوار بیکران رنج و درد بر بازماندگان زلزله کرمانشاه


آوار بیکران رنج و درد بر بازماندگان زلزله کرمانشاه

زلرله کرمانشاه

زلرله کرمانشاه

در سایه حاکمیت ولایت فقیه بعد از گذشت 75روز از زلزله کرمانشاه، نه تنها بسیاری از بازماندگان این مصیبت بزرگ هنوز خانه و سرپناهی ندارند بلکه در نبود مینیمم کمکهای درمانی و فقدان اولیه‌ترین الزامات و حداقلهای ضروری برای حفظ جان، کماکان در چادرها و یا کپرهای خود ساخته در سوز و سرمای جانسوز زمستان در مناطق زلزله‌زده بحال خود رها می‌باشند.

شرایط زندگی برای بازماندگان این زلزله بعد از نزدیک به سه ماه از وقوع حادثه تا آنجا اسفبار و دردناک شده است که روزانه خبرگزاریهای حکومتی مجبور می‌شوند به جان دادن شماری از اهالی این مناطق در برابر سوز و سرمای زمستان این چنین اعتراف کنند.

خبرگزاری مجلس ارتجاع 6دیماه 96 در ارتباط با خودکشی 20نفر از زلزله‌زدگان کرمانشاه و فوت 4نفر از زلزله‌زدگان بر اثر سرمازدگی به‌نقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع می‌نویسد: «فشارها بر مردم بسیار زیاد است و مردم مناطق روستایی بدون سرپناه در شرایط بسیار سختی قرار دارند... اکثر نوزادان شرایط خوبی ندارند و به‌دلیل نبود امکانات و عدم وجود تجهیزات گرمایشی در حال فوت هستند... در بحث سرمازدگی چهار مورد فوتی وجود داشته و حداقل ۲۰نفر اقدام به خودکشی کرده‌اند، با توجه به شرایط این آمارها قطعاً روز‌به‌روز افزایش پیدا می‌کنند».

در یک نمونه دیگر خبرگزاری ایسنا 4بهمن 96 تحت عنوان فوت چند نفر در مناطق زلزله‌زده به‌دلیل سرمازدگی بدون هرگونه اشاره به بی‌کفایتی کارگزاران دزد و غارتگر رژیم در وحشت از خشم مردم محروم مناطق زلزله‌زده به‌نقل از یکی اعضای مجلس ارتجاع می‌نویسد: «لازم است هرچه سریعتر کانکس یا پول آن به مردم زلزله‌زده داده شود تا آنها در این شرایط و وضعیت سرما نباشند، هر چند دیشب ما چند فرد فوتی از سرمازدگی داشتیم».

هم‌چنین فراموش نکردیم که در تاریخ 30دیماه 96 یکی از این هموطنان زلزله‌زده که از وعده وعیدهای حکومتی به تنگ آمده و کارد به استخوانش رسیده بود قصد داشت با ریختن نفت و به آتش کشیدن چادری که در آن زندگی می‌کرد به زندگی خود و خانواده‌اش پایان دهد. اما دیگر زلزله‌زدگان حاضر در محل مانع او شدند. در این باره نیز رسانه‌های حکومتی از جمله سایت خبر آنلاین اول بهمن 96 با انتشار یک کلیپ در فضای مجازی چنین اعتراف می‌کند: «مرد زلزله‌زده سرپل ‌ذهابی که از وضیعت شهرشان بعد از زلزله راضی نیست، زن و بچه خود را داخل چادر برد و در حالیکه با نفت قصد آتش زدن چادر و خانواده‌اش را داشت توسط اهالی محل مهار شد».

این در حالی است که تمامی متولیان حکومتی از آخوند روحانی شیاد گرفته تا سایر عوامل حکومتی پس از وقوع زمین‌لرزه ۲۱آبانماه در کرمانشاه هر کدام به نوعی به دروغ وعده دادند که اهالی مناطق زلزله‌زده، تا پیش از شروع زمستان در واحدهای مسکونی دیگر یا حداقل در کانکس‌ها اسکان خواهند یافت. وعده‌هایی که ۷۵روز پس از وقوع زلزله نه تنها هنوز هم اجرایی نشده‌ است بلکه جان شمار زیادی از بازماندگان این فاجعه را یک ماه پس از شروع زمستان در چادرهایی که اغلب فاقد الزامات ضروری برای زندگی است هم‌چنان تهدید می‌کند».

زندگی تلخ و غمبار بازماندگان این زلزله‌ آنهم بعد از گذشت ۷۵روز از وقوع این زمین‌لرزه چنان فضای اعتراضی در فضای مجازی و به تبع آن در جامعه ایجاد کرده است که متولیان حکومتی را بار دیگر مجبور کرده است یکی بعد از دیگری وارد صحنه شده تا بلکه مانع بروز خشم دوباره مردم و گسترش مجدد اعتراضات مردم شوند.

به‌عنوان نمونه خبرگزاری مجلس ارتجاع موسوم به خانه ملت اول بهمن ماه 96 تحت عنوان «چادر زلزله‌زدگان را باد برد» به‌عملکرد ضد‌مردمی بنیاد مسکن و هلال احمر رژیم در ارتباط با شرایط اسفناک بازماندگان زلزله کرمانشاه این چنین اذعان می‌کند: «متأسفانه روز گذشته بر اثر بارندگی پیش آمده به‌دلیل کوتاهی و کم لطفی دستگاههایی مانند بنیاد مسکن و هلال احمر مردم دچار مشکلاتی شده و علاوه بر این‌که بخشی از چادرها را باد برد، حدود ۶۰چادر داخل شهر در سرپل ‌ذهاب نیز دچار آب گرفتگی شد».

این عضو مجلس ارتجاع در ادامه پس از اعتراف به این‌که بخشی از بازماندگان محروم مناطق زلزله‌زده هم‌چنان کانکس ندارند این‌گونه پرده از غارت گریهای حکومتی بر می‌دارد: «کانکس‌ها باید به افراد نیازمند، خانواده‌های دارای سالمند و بیمار درگام اول واگذار می شد؛ اما بنیاد مسکن به‌عنوان متولی طبق سلیقه خود کانکس‌ها را واگذار کرده است که متأسفانه مردم مستحق هم‌چنان در چادر زندگی کنند. مردم پس از حدود 70روز از وقوع زلزله درکرمانشاه بدون سرپناه و داشتن شرایط مناسب زندگی اولیه هنوز مشکلاتی دارند، ضمن این‌که دستگاهها نیز به بهانه‌هایی چون تخریب نوع یک و دو ساختمانی و با ادبیات غیرقابل قبول به مردم جوابگو نیستند. دستگاههایی مانند هلال احمر، بنیاد مسکن، وزارت صنعت و معدن، راه و شهرسازی به فوریت خدمات قابل قبولی به مردم ارایه ندادند، به‌عنوان مثال هلال احمر باید در توزیع چادر عادلانه اقدام کند؛ اما بسیاری از افراد به‌دلیل این‌که منازل آنها تخریب کامل نشده است، چادر هم برای اسکان و زندگی ندارند؛ حتی در برخی روستاها هم مردم برای زندگی از وجود چادر بی‌بهره هستند».

در این میان اما دردناکتر از همه اوضاع به‌شدت اسفناک کودکان بازمانده از این فاجعه است که در میان ویرانی خانه و کاشانه، بی‌سرپناهی و زندگی سخت و مشقت‌بارشان در سرمای جانکاه و استخوان سوز زمستان در این مناطق، بدون کمترین امکانات درمانی روزانه در حال جان باختن می‌باشند.

در این باره نیز خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران ضدمردمی 4بهمن 96 پس از اعتراف به این‌که عفونت شدید در روستاها و مناطق زلزله‌زده شرایط سخت و دشورای را برای اهالی منطقه ایجاد کرده بود و در این بین کودکان در معرض آسیب بیشتری قرار دارند به توصیف جان باختن یکی از کودکان این منطقه در دستان پدرش این چنین اذعان نموده است: «بنده به همراه دخترم سارینا، پسر 8ساله‌ام نیما و همسرم قبل از وقوع زلزله در شهر سرپل ‌ذهاب در خانه‌یی مستاجر بودیم. پس از این حادثه و تخریب خانه‌ام و به‌دلیل بی‌خانمانی و نداشتن سرپناه، به روستای 'ناوه فره' از استان کرمانشاه رفتیم و در چادری در آنجا مستقر شدیم که در همین روستا نیز 7نفر از اهالی جان خود را در پی وقوع زلزله از دست داده‌ بودند. شرایط زندگی در روستا بسیار سخت و دشوار بود و وضعیت به‌گونه‌یی بود که با توجه به زلزله‌ای که صورت گرفته بود امکاناتی برای زندگی وجود نداشت و سرپناهی هم نبود و به‌رغم درخواست، کانکس هم به ما تحویل داده نشد. در همین شرایط بودم که دخترم سارینا به‌شدت سرما خورده بود و چون مکانی را برای زندگی نداشتیم بیماری وی هر روز تشدید می‌شد و کاری هم از دستم بر نمی‌آمد. تب‌ شدید و تشنج‌های پی‌درپی وضعیت سارینا را هر لحظه بدتر می‌کرد و این در حالی بود که دکتر متخصص نیز در مرکز درمانی شهر سر پل ذهاب نبود. 27دی ماه ساعت 22حال سارینا به‌شدت وخیم و بیهوش شد و به همراه همسر و پسرم وی را با وانت به بیمارستان سرپل ‌ذهاب بردیم، اما در بیمارستان به‌دلیل نبود امکانات و پزشک متخصص نتواستند کاری برای دخترم کنند و عنوان کردند که باید سارینا به بیمارستان امام رضا (ع) در کرمانشاه منتقل شود. روز بعد (28دی) دخترم را با همان حال به بیمارستان کرمانشاه بردم اما بعد از گذشت حدود 2ساعت دختر دوساله‌ام روی دست‌هایم جان داد. پدر سارینا با تأکید بر این‌که دخترش به‌دلیل سرما و نداشتن سرپناهی جان خود را از دست داد، گفت: هیچ وقت کسانی که به ما قول دادند که کمک می‌کنند و دریغ کردند را نمی‌بخشم و باید جوابگوی مرگ دخترم باشند».

شایان یادآوری است که این موارد که تماماً محصول سیاستهای ضد‌مردمی حاکمیت فاسد آخوندی است فقط گوشه‌یی از مشکلات هموطنان و بازماندگان این فاجعه ملی است

حکومتی که بر روی دریایی از نفت قرار گرفته است و بسیاری از معادن غنی کشورمان را در اختیار دارد. در سایه حاکمیت دزد و چپاولگر، سرمایه‌های این مرز و بوم یا توسط آنها به تاراج می‌رود و یا خرج توسعه‌طلبی در سوریه و عراق و یمن و لبنان می‌شود. حاکمیتی که نه تنها قادر به رفع نیازهای اولیه بازماندگان این فاجعه نیست بلکه آنها را سرکوب هم می‌کند. با چنین رژیمی چه باید کرد؟.

فضای مجازی، فتیلة انفجاری فتنه‌یی بی‌پایان!

فضای مجازی، فتیلة انفجاری فتنه‌یی بی‌پایان!

عناصر خبرگان ارتجاع


    جهان سیاست، لاجرم دنیاعناصر خبرگان ارتجاعی بروز ماهیتها است. این بروز و ناگزیری، همواره دم در خانه سیاستمداران و «خواص» به کمین نشسته است. اما عوامل سیاسی و اجتماعی، بروز ماهیت را نخست پیش روی دولتها و حاکمان و «خواص» می‌گذارند. برای آن‌که چندان در عرصه تئوری نرویم و مطلب مطول نشود، بهترین مثال، کاری بود که خمینی با انقلاب ۵۷ و بعد خودش و وارثانش تا به امروز با مردم ایران کرده و می‌کنند. پاسخ به الزامات پس از انقلاب ۵۷، ماهیت و جوهر خمینی را بارز و عیان کرد. بهترین ادله هم همین الآن وجود حاکمیتی است سرتا پا غرق در فساد و جنایت و تطاول و چپاول. پس بروز ماهیت را واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی، از زهدان و از هزارتوی نهاد ارگان سیاسی ـ به‌خصوص که در حاکمیت هم باشد ـ بیرون خواهد کشید و به‌خاطر خصلت تعادل قوایی و رابطه‌اش با زندگی روزمره مردم، در معرض و منظر همگان به نمایش درمی‌آید.

    بن‌بست لاعلاج مقابل جهان اطلاعات‌محور
    یکی از عرصه‌های مهم بروز ماهیت در دنیای کنونی، چگونگی رفع و رجوع ارتباطات یک جامعه در جهان «اطلاعات‌محور» است. این جهان اطلاعات‌محور، نزدیک ۳۰سال است که دارد چهره نظام ارتباطی دنیا را زیر و رو می‌کند. با تحول مداوم در تکنولوژی، هر دم هم شتاب بیشتری می‌گیرد. در مرکز آن هم، سهولت در ارتباط بین‌الملل توأم با شکستن دیوار سانسور نظامهای دیکتاتوری ـ خاصه در جهان سوم ـ می‌باشد.

    تازه‌ترین بروز ماهیت نظام ولایت فقیه و وحشتش از «فضای مجازی «را پس از گر گرفتن قیام سراسری و شتابش در کمتر از ۲۴ساعت، شاهدیم. نخست سه اظهارنظر از جانب خبره‌های مجلس خبرگان رهبری در نظام ولایت فقیه را بخوانیم تا شاهد بروز شتابان ماهیتها در برابر واقعیت‌های قدرتمند و ناگزیر دنیای ارتباطات باشیم:
    احمد جنتی: «فضای مجازی بلایی است که به جان ما افتاده و اگر جلو فضای مجازی را می‌گرفتند، کار به اینجا نمی‌رسید. من گفته‌ام که نمی‌شود کلاً جلو فضای مجازی را گرفت ولی می‌توانیم آن را کند کنیم».

    ناصر مکارم شیرازی: «اخیراً مدارکی در رابطه با فضای مجازی برای ما آورده‌اند، این‌که فضای مجازی در اغتشاشات اخیر کشور نقش مهمی داشت، ما هم در داخل به اجماع داریم می‌رسیم که فضای مجازی یکی از موارد مهم اغتشاشات بوده است».

    احمد خاتمی پس از نشست مجلس خبرگان: «همه اعضا از فضای مجازی نگران بودند و به صراحت گفتند رهبری این اغتشاشات دست فتنه‌گران فضای مجازی بود. فضای مجازی که تریبون بیگانگان است، سگ هار است. این سگ هار اگر رها شود، دوباره گاز می‌گیرد»! 

    شکست ارتش سایبری ارتجاع مقابل قدرت «زمان» البته واضح است که نظام آخوندی اول در مصاف با قدرت «زمان»، شکست خورده است؛ چرا که این زمان است که فرصت نادر انطباق با تکامل تاریخی و اجتماعی را پیش پای ما می‌گذارد. خبرگان دست‌چین نظام ولایی به‌دلیل ماهیت ضدتاریخی و ایدئولوژی انسان‌ستیزشان، باید هم حتی با ارتش سایبری‌شان و هزینه کردن میلیاردها تومان و دلار، از پس جهان اطلاعات‌محور برنیایند و آن را با بغض و کین و استیصال، «هار» تعبیر کنند. و این بن‌بست ماهیت یک ایدئولوژی در مواجهه با دستاوردهای ارتباطی بشری می‌باشد.

    واقعیت این است «جهان اطلاعات‌محور» بدل به تیغ دو لبه شده است. از یک سو دولتها و ارتشها و حاکمان به آن نیاز ناگزیر دارند، از یک سو اما عرصه پهناور و بی‌کران زندگی تمام مردم را در خود جای داده است. در این میان، آنچه به بحث ما ربط دارد، اثرگذاری این جهان اطلاعات‌محور بر زندگی و فکر و مناسبات اجتماعی و فرهنگی مردم ایران در زیر سلطه حاکمیتی ریشه کرده در اعصار کهن و قرون وسطا. واضح است که جنگ بین دو ماهیت تاریخی میان ملت و دولت ولایت فقیه شده است. از این رو برای مقابله با آن، یک ارتش سایبری تشکیل داده است. نفس تشکیل چنین ارتشی، بروز ماهیت ضد آزادی و نداشتن پتانسیل پاسخگو بودن به الزامات جهان اطلاعات‌محور می‌باشد.

    واضح است که جنبش‌های اجتماعی در دنیای جدید، روی عنصر مهم و تعیین‌کننده امواج ارتباطاتی حرکت می‌کنند. همین امواج ارتباطی، بلای جان حکومت آخوندها شده است. چرا؟ به‌دلیل بسیار واضحی که اینان عزم جزم کرده بودند از جغرافیای پهناور ایران، یک حوزه به‌اصطلاح علمیة مد نظرشان بسازند. اول هم از «وحدت حوزه و دانشگاه» شروع کردند که هرگز این پیوند جوش نخورد؛ که برعکس، دانشجویان اولین قشر عاصی و شورشی علیه اندیشه و نظم و ایدئولوژی حوزوی شدند.

    مشت بر سنگ برکه بکوب که ماهیان به دریا پیوسته‌اند
    این موجود مغضوب و آماج کینه «هار» گشته سخنگوی خبرگان رهبری، مگر چه می‌کند؟ آن می‌کند که سرمایه اعصار و قرون ارتجاع مذهبی و بساط اندیشه و ساختار ولایت فقیه را دود هوا می‌کند. نه می‌شود سر چهار راه‌ شهرهای ایران «دار»ش زد؛ نه می‌شود هزار هزار قتل‌عامش کرد؛ نه می‌شود اسیدش پاشید؛ نه می‌شود دست و پایش را قطع کرد؛ نه می‌شود سنگسارش کرد؛ نه می‌شود در بقچه‌اش کرد و در پستوی غربت و حصار جنسیت، استثمارش نمود؛ نه می‌شود ده تا و صد تا و هزارتایش را در گور جمعی نهان و مخفی کرد؛ نه می‌شود مال و سپرده و دارایی‌اش را از بانکها دزدید و میلیارد میلیارد در سوریه و یمن و حسابهای سرداران متمول و جانی سپاه پاسدارانخاصه‌خرجی کرد؛ نه می‌توان با آن قرآن و وااسلاما سرنیزه کرد؛ نه می‌توان با آن از جیب و دهان و سفره مردم بینوا، پول شکم‌پرستان حوزوی را افاقه کرد؛ نه می‌توان جلو افشای یکی از بزرگترین قتل‌عام‌ها و جنایت علیه بشریت در تابستان ۶۷ را گرفت؛ نه می‌توان مرگ دخترک معصوم ایرانی به نام سارینا بر اثر سرما و نداشتن پوشاک در نظام الهی و مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را پنهان کرد که افتضاح جهانی به‌پا نکند؛ نه می‌توان جلو نسل‌های جوان پس از دهه ۶۰ را گرفت که به یمن جهان اطلاعات‌محور، رگ و ریشه تاریخی نحله آخوند و ایدئولوژی ارتجاعی ضدبشرش را شناخته‌اند؛ نسلی که به‌لحاظ تاریخی و سیاسی و اجتماعی و آرمانی از نظام ولایت فقیه در تمامیت ساختارش عبور کرده و صاحب تئوری آزادی و کوتاه‌نیامده از سرنگونی بی‌برو برگشت «مهیب‌ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران» می‌باشد... 

    با یک میهن فتیلة فتنه چه می‌کنی؟ 
    هر سه آخوند خبرگان رهبری واقعاً حق دارند که از این همه تغییر و آگاهی که جهان اطلاعات‌محور نصیب نسل جوان ایران کرده است، «هار» شوند... اما چه توان کرد که به‌طور خاص با قیام دی ۹۶ مردم و جوانان ایران، کار از کار گذشته است و:
    «نمی‌شود سد بست: به راه توفانها
    به لشکر خورشید، به رویش گل‌ها
    به آسمانها کی، توان حصاری چید؟ 
    نمی‌شود در بند، ستاره ناهید...» 
    آری، ارتباطی که هیمنه سرکوب و اختناق و دجالیت مذهبی را از هم می‌درد، برای نظامی که یک راه زنگ‌زده بیشتر ندارد و آن هم زندان، زندان و زندان است، البته که مهارناپذیر و رها شده بر امواج ارتباطات است. ارتباطی که در مقابل تنها راه حکومت ولایت فقیه و خبرگان رهبری‌اش، به یمن ارتباط و وصالش با آرمان آزادی، به وسعت جغرافیای بیکران میهنش و خلقی با دردها و عشق‌های مشترک، راه کار و راه‌حل و تدبیر در کف خود دارد.

    موضوع: افزایش بی‌سابقه دلار ناقوس تلاشی اقتصادی رژیم


    موضوع: افزایش بی‌سابقه دلار ناقوس تلاشی اقتصادی رژیم

    ناقوس تلاشی اقتصادی رژیم
    افزایش حیرت‌آور نرخ دلار در بازار ارز طی ماههای اخیر خصوصاً در آخرین روزهای دیماه، شتابی بی‌سابقه به خود گرفت تا آنجا که اختلاف نرخ دلار دولتی با دلار آزاد به بیش از ۱۰۰۰تومان در هر دلار رسیدکه البته این خود رکوردی تاریخی در حاکمیت فاسد ولایت فقیه و باندهای مافیایی رانت خوار آن محسوب می‌شود.

    جهش صعودی و روزافزون بهای دلار تا ۴۷۱۰تومان در روز اول بهمن آن هم در حالی که یکی از وعده‌های آخوند شیاد در نمایش انتخاباتی‌اش کاهش تفاوت بین نرخ‌های مختلف ارزهای خارجی بود آن‌قدر بی‌سابقه و شوکه‌کننده بود که رسانه‌های حکومتی را وادار نمود تا با صراحت تمام برگ تأیید دیگری بر فروپاشی کامل و اجتناب‌ناپذیری ورشگستگی اقتصادی این رژیم در آینده نزدیک بگذارند چرا که همگان بوضوح شاهد خارج شدن کنترل و هدایت بازار ارز از گستره بانک مرکزی و سیستم بانکی رژیم فاسد آخوندی می‌باشند.
    همین امر سبب شد که خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۵دیماه ۹۶ با مقایسه اقتصاد درهم‌شکسته رژیم ولایت با سرنوشت نفتکش سانچی، چنین اعتراف کند:
     «نفتکش سانچی دیروز در آبهای آزاد در سواحل چین برای همیشه غرق شد، اما این‌که اقتصاد کشور چه زمانی این سرنوشت برایش رقم می‌خورد، به‌عملکرد دولتمردان در این روزها و ماههای آینده دارد. حالا بازار ارز مثل نفتی که درون نفتکش سانچی بود، در درون اقتصاد کشور بار دیگر در آستانه تدوین نهایی بودجه سال ۹۷همچون شعله‌های آتش در حال اوج گرفتن است و این یعنی نشانه‌های هشدار دهنده اقتصاد کشور. کارشناسان اقتصادی می‌گویند اگر برای بازار ارز راه عاجلی تعیین نشود، امکان وقوع هرگونه سیلاب اقتصادی در سال آینده با توجه به اقتصاد در حال غرق شدن وجود دارد». این در حالی است که عمده ارز در ایران دست دولت و بانک مرکزی است زیرا عمدتاً ارز از محل فروش نفت و گاز، میعانات و یا محصولات پتروشیمی به دست می‌آید. در نتیجه بسیاری ازکارشناسان اقتصادی افزایش بی‌سابقه نرخ دلار در این روزها را در راستای سیاستهای غارتگرانه رژیم فاسد آخوندی و باندهای رانت خوار وابسته به آن برای تأمین کسری بودجه و افزایش درآمدهای دولت ارزیابی می‌کنند.
    در تأیید این نکته نیز عمده رسانه‌های حکومتی از جمله خبرگزاری مهر اول بهمن ۹۶ تحت عنوان تکرار سناریوی جهش ارزی در دولت روحانی پرده دیگری از فساد و غارت حاکمیت آخوندی را این چنین کنار می‌زنند:
    «فنر ارز یک بار دیگر رها شده و قیمت‌های نجومی را برای دلار و یورو رقم زده است. این دومین باری است که در دولت حسن روحانی، این اتفاق رخ می‌دهد. همان دولتی که مدعی بود که اقتصاد را برای فعالان اقتصادی پیش‌بینی پذیر می‌کند و به‌رغم وعده‌های مکرر، تا این لحظه نتوانسته بازار ارز را سر و سامان دهد و ارز را تک نرخی کند. اکنون ارز در بازار رسماً چهار نرخی شده است و دولت هم دست روی دست گذاشته و بدون این‌که شرایط را برای بازگشت آرامش به بازار مهیا کند، اجازه داده که بازار راه خود را در پیش گیرد. سال گذشته هم این اتفاقات رخ داد و این شائبه را به وجود آورد که همزمان با ایام پایانی سال و درست در ماهی که دولت قرار است عیدی و پاداش پایان سال کارمندان خود را بدهد، می خواهد دلار و یورو را با قیمت بالاتری بفروشد و ریال بیشتری به دست آورد».

    در راستای همین سیاست غارتگرانه است که در این ایام شاهد هستیم بانک مرکزی رژیم ارز کمتری از طریق عواملش در بازارهای ارزی میهن اسیر توزیع کرده است تا در نتیجه آن قیمت ارز هر چه بیشتر افزایش یابد.
    در این باره نیز اکثر رسانه‌های حکومتی اعتراف کرده‌اند که کاهش تزریق ارز از سوی دولت و بانک مرکزی عامل اصلی افزایش قیمت نرخ ارز در این ایام بوده است. به‌عنوان نمونه روزنامه حکومتی راه دانا ضمن برملا کردن این عملکرد ضد‌مردمی دولت اذعان می‌کند:
    «این کارها کار بانک مرکزی است به‌خاطر این‌که دولت و بانک مرکزی راحت می‌توانند با تزریق دلار بازار را کنترل کنند ولی وقتی بانک مرکزی بعضی روزها دلار کم عرضه می‌کند و قیمت را بالا می‌برد همین وضعیت شکل می‌گیرد».

    افزایش نرخ ارز و غارت و چپاول اقشار محروم میهن آنهم در شرایطی که بیش از یک‌سوم جمعیت میهن اسیر در زیر خط فقر مطلق روزگار خود را با درد و رنج توصیف ناپذیری سپری می‌نمایند. آثار زیانبار این اقدام ضد‌مردمی آخوند شیاد را، از هم‌اکنون علاوه بر افزایش تورم و گرانی مایحتاج عمومی، در رکود هر چه بیشتر کسب و کار، و آسیبهای شدید ساختاری اقتصادی در حاکمیت قرون‌وسطایی آخوندی می‌توان مشاهده کرد.
    در تأیید این نکته سایت حکومتی موسوم به الف، ۲۹آبان دی ۱۳۹۶می‌نویسد:
     «افزایش نرخ ارز به‌صورت مستقیم هزینه‌های تولید را افزایش می‌دهد‌. از مواد اولیه گرفته تا کالاهای واسطه‌ای همه به نرخ ارز وابسته هستند‌. وقتی نرخ ارز افزایش می‌یابد، هزینه تمام‌شده تولید نیز افزایش می‌یابد‌. کالاهای وارداتی از جمله مواد اولیه، کالاهای سرمایه‌یی و کالاهای واسطه‌ای همگی وابسته به ارز هستند، در نتیجه هزینه‌ تولید بالا رفته و قیمت کالاها افزایش می‌یابد‌. صنایع مختلف کشور از حداقل ۱۰ تا ۷۰درصد به مواد اولیه‌ خارجی وابستگی دارند و از این منظر افزایش نرخ ارز به‌معنای افزایش سطح عمومی قیمت‌هاست‌. بنابراین در حالی که بازار محصولات داخلی با رکود همراه است، افزایش نرخ ارز منجر به ورود صنایع به حاشیه زیان می‌شود که در نهایت تعطیلی واحد‌های تولیدی و صنایع را به همراه خواهد داشت».
    هر چند نشان‌دادن تصویری واقعی و همه‌جانبه از باندهای مافیایی ارز در حاکمیت غارت و چپاول آخوندی در این نوشتار امکانپذیر نیست اما مراجعه به اعترافات رسانه‌های حکومتی در عین‌حال که بیانگر آثار و صدمات وحشتناک حاکمیت فاسد آخوندی به سیستم فلج و رو به زوال تولید، صنعت و اقتصاد کشور می‌باشد از سوی دیگر نشان‌دهنده اوجگیری اعتراضات اجتماعی و سیاسی به‌دنبال این تلاشی اقتصادی می‌باشد.
    -سایت حکومتی موسوم به دیدبان ۲بهمن ۹۶ افزایش جهش‌وار و بی‌سابقه دلار در روزهای اخیر را در راستای سیاستهای غارتگرانه رژیم فاسد آخوندی و باندهای رانت خوار وابسته به آن دانسته و دلائل این افزایش نرخ ارز را چنین ارزیابی نموده است: «چند روزی است که عرضه ارز از طرف بانک مرکزی محدود و به اذعان فعالان بازار به یک دهم کاهش پیدا کرده است. تلاطم‌های بازار به قدری عجیب است که حتی فعالان بازار هم نمی‌توانند پیش‌بینی در رابطه با فردای آن داشته باشند، چرا که صرافی‌ها ارزی ندارند که بخواهند عرضه کنند. افزایش قیمت ارز برای جبران کسری بودجه دلیل تکراری گرانی دلار در ماه‌های پایانی ‌سال است که کارشناسان بازار ارز آن را مورد اشاره قرار می‌دهند. دولت برای جبران کسری بودجه خود چاره‌ای جز استقراض از کشورهای دیگر و افزایش نرخ ارز ندارد.

    هادی قوامی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس هم در این‌باره توضیح می‌دهد: نرخ محاسباتی ارز در بودجه‌ سال ۹۶، ۳‌هزار و ۳۰۰تومان بود، اما اکنون نرخ مبادله‌ای ۳‌هزار و ۸۰۰تومان است، بنابراین حداقل ۱۰‌هزار‌میلیارد تومان از مابه‌التفاوت نرخ ارز تا پایان‌سال عاید دولت می‌شود که به نوعی بخشی از کسری بودجه را جبران می‌کند.

    اما دلایل گرانی ارز به همین موارد ختم نمی‌شود. اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده از ابتدای سال ٢٠١٨ در دوبی حالا تأمین ارز برای صرافی‌های ایران را مختل کرده و معاملات چمدانی بار دیگر از سر گرفته شده است.

    عامل دیگری که به این موضوع دامن زده، وضع تجارت خارجی است که طی ۹ماه گذشته منفی بوده است. این بدین معنا خواهد بود که خروج ارز و تقاضا برای ارز وارداتی بیشتر از ارز صادراتی بوده، بنابراین به عدم تعادل در بازار دامن می‌زند».
    این سایت حکومتی در ادامه گزارش باندهای رانت خوار وابسته به دولت و بانک مرکزی را یکی دیگر از دلایل اصلی افزایش ارز معرفی کرده می‌نویسد:
    «بسیاری از معاملات بازار ارز، خارج از صرافی‌ها انجام می‌شود و اصلاً بانک مرکزی از این معاملات خبر ندارد و بنابراین وضع قوانین محدود‌کننده در چنین بازاری، ضمانت اجرایی ندارد اما اتفاق بدی که به‌دنبال آن می‌افتد، این است که فعالیت‌های زیرزمینی بیشتر می‌شود. در حالی‌که بانک مرکزی اقدام خاصی برای کاهش تلاطم بازار انجام نداده است».
    سایت حکومتی دیدبان در نهایت هم‌چنین ضمن اشاره به قیام قهرمانانه مردم در روزهای گذشته وجه غارتگری و ورشگستگی بانکهای رژیم در تأمین سپرده‌های مردم را یکی دیگر از عوامل افزایش دلار در این ایام معرفی می‌کند و می‌نویسد:
     «تعداد زیادی از شهروندان ایرانی با تبدیل تومان به ارز (عمدتا دلار و یورو) و طلا به‌دنبال حفظ ارزش دارایی خود هستند». چرا که «بی سامان بودن بازار ارز این روزها بسیاری از افراد را وسوسه کرده تا با اندوخته کم خود دست به خرید ارز بزنند تا از این بازار آشفته بتوانند سودی را به جیب بزنند.»

    -سایت حکومتی تهران نیوز ۴بهمن ۹۶ در توضیح دلایل افزایش دلار در روزهای اخیر می‌نویسد: «طی روزهای اخیر افزایش نرخ دلار و در پی آن بالا رفتن قیمت طلا سبب ایجاد یک التهاب در بین مردم شده است... قیمت دلار در اوایل سال جاری حدود ۳هزار و ۷۰۰تومان بود اما به یکباره از ابتدای بهمن دلار با افزایش ۱۰۰۰تومانی مواجه شد و هم‌چنان در حال افزایش است.

    در حالی قیمت طلا در ایران پس از افزایش دلار بالا گرفت که در هفته‌های اخیر قیمت طلا در بازار جهانی در حال کاهش است. با افزایش قیمت طلا قیمت محصولات دیجیتال اعم از گوشی تلفن همراه، لبتاب، کامپیوتر، لوازم خانگی، به‌صورت باور نکردنی در حال صعود کردن است. به‌عنوان نمونه قیمت پایین‌ترین یخچال فریز ال جی طی یک روز از ۵میلیون ۶۰۰هزارتومان به ۶میلیون ۱۰۰هزار تومان رسید، هم‌چنین یکی از مدل‌های تلویزیون سامسونگ از یکم تا سوم بهمن از ۲میلیون ۸۰۰به ۳میلیون ۲۰۰تومان افزایش پیدا کرده است. تجربیات گذشته نشان داده است که بعد کاهش نرخ ارز قیمت اجناس کاهش پیدا نکرده است و بار دیگر به‌حالت قبل برنگشته است.

    در ادامه اعترافات با اشاره به این‌که بانک مرکزی در حال حاضر تنها به چند صرافی بزرگ که دارای رانت دولتی هستند ارز بیشتری می‌دهد و به مابقی در طول روز یک سقف معینی توزیع می‌کند یکی دیگر از عوامل اصلی افزایش نرخ دلار را این چنین معرفی می‌کند: «از اوایل امسال قیمت دلار یا ثابت بود یا این‌که با نوسانات بسیار اندک بالا و پایین می‌شد تا این‌که بانک مرکزی با کاهش توزیع و تشویش در بازار باعث گران شدن دلار شد که در پی آن قیمت طلا نیز بالا رفت.
    سایت حکومتی تهران نیوز در تکمیل دلائل افزایش نرخ ارزها در این ایام هم‌چنین به خواست دولت ضد‌مردمی روحانی مبنی بر تک نرخی کردن ارز و افزایش قیمت ارز اشاره می‌کند و می‌افزاید:
     «رئیس فراکسیون مبارزه با به‌اصطلاح مفاسد اقتصادی مجلس ارتجاع تأیید کرده است که برنامه‌ این است که دولت نرخ دلار را نهایتاً به ۵۰۰۰تومان برساند تا آن را تک نرخی کند»... . اما در حال حاضر شرایط برای تک نرخی کردن ارز فراهم نیست، چرا که هنوز فاصله زیادی بین نرخ دولتی و آزاد در بازار مشاهده می‌شود. علاوه بر آن به‌دلیل وضعیت نابسامان معیشت مردم هرگونه تلاش برای یکسان سازی ارز به ضرر مردم دهک‌های متوسط به پایین می‌شود.

    این گزارش در نهایت ضمن استناد به گفته‌های تجار و صادرکنندگان حکومتی اضافه می‌کند: «دولت نتوانسته پول فروش نفت خود را از کشورهای نظیر چین و هند بگیرد همین عامل سبب شده تا طی ماه‌های اخیر با کمبود ارز مواجه شود و از توزیع آن در بازار خودداری کند. هم‌چنین به گفته آنها واردات در اوایل امسال رشد بسیار زیادی به خود گرفته، به همین منظور خروج ارز نیز بیشتر از ورود آن است. چرا که بر اساس گزارش گمرک جمهوری اسلامی در حالیکه صادرات غیرنفتی ایران در ۹ماه نخست کمتر شده، حجم واردات ۱۸درصد افزایش یافته است که به‌معنای افزایش فشار بر منابع ارزی است.
    این سایت حکومتی در نهایت وحشت و هراس خود را از شرایط به‌غایت انفجاری با این نتیجه‌گیری پیوند زده است که:
    «افزایش دلار به هر دلایلی که باشد کارشناسان اعتقاد دارند تنها راه کنترل این نوسانات و کاهش نرخ ارز توزیع دلار در بازار است. در صورت عدم اقدام به موقع دولت نه تنها مردم بلکه بانکها و بنگاههای اقتصادی به‌شدت دچار زیان می‌شوند. در ماه‌های پایانی سال ۹۶ مردم انتظار گران شدن اجناس را در این وضعیت سخت معیشتی ندارند.