با بالا گرفتن خیزشهای مردمی علیه جباریت، فساد و غارتگری در حکومت آخوندی و در حالیکه طی هفتههای گذشته شهرهای میهن شاهد قیام گرسنگان علیه کلیت نظام آخوندی بوده است، آخوند شیاد روحانی در یک وارونه نمایی اعلام کرد: «اعتراض بود، تمام شد»!!.
تکرار مکرات پایان یافتن قیام که اکنون در رژیم آخوندی به «ترجیح بند» نظام تبدیل شده، ترجمان «خدا را شکر هنوز سرنگون نشدهایم» میباشد و در حالی بیان میشود که طی روزهای گذشته گزمگان هار و تا دندان مسلح خامنهای دست به شکار قیام کنندگان و بهویژه زنان و نوجوانان در سراسر ایران زدهاند. بر این اساس کمتر روزی است که شاهد پیدا شدن جنازههای قربانیان شکنجه شده و مورد تعرض قرار گرفته از سوی ماموران اطلاعات و سپاه پاسداران در بیابانها و یا رودخانههای کشور نباشیم.
آخوند شیاد روحانی که برای روحیه دادن به نیروهای بهشدت هراسیده رژیم سخن میگفت، از جمله به موج سرکوب معترضان اینگونه اعتراف نمود: «نیروهای امنیتی به خوبی اداره کردند». (سایت حکومتی عصر ایران ۲۴ دی ۱۳۹۶)
این سخنان از سوی امنیتیترین رئیسجمهور نظام آخوندی در حالی بیان میشود که بنا بر گزارش روزنامه حکومتی اعتماد (۲۴ دی ۱۳۹۶) استاندار تهران در تائید دستگیریهای کور اعلام کرده است «ما از اسامی بازداشتشدگان اطلاع نداریم و مسئله زندانها مربوط به قوه قضائیه است و باید از آنان بپرسید».
واقعیت در حاکمیت آخوندی آن است که از فردای قیام مردم به جان آمده علیه کلیت نظام آخوندی، باندهای متخاصم در رأس نظام تلاش میکنند تا موضوع و ابعاد قیام را «کماهمیت» جلوه داده و آن را با مواردی از نارضایتی در کشورهای پیشرفته مقایسه نمایند.
روحانی شاید در این سیاه نمایی میگوید: «در لندن و نیویورک هم اعتراض شود، چهار نفر میآیند شیشه میشکنند».!!
این وارونه نماییها در حالی است که در هیچ کدام از کشورهای مورد نظر که در آن اعتراضات مردمی به وقوع میپیوندد، نه تصاویر رهبران و نه سمبلها و نشانههای حاکمیت را به آتش زده و نه رهبران آنها را با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور، دیکتاتور به پایان سلام کن» مشایعت میکنند.
عمق تنفر عمومی از دیکتاتوری ولیفقیه در جامعه جوان و پویای ایران را جهانیان طی هفتههای گذشته با شعار «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی» بهخوبی رؤیت کردند. همچنین آتش زدن «پایگاههای بسیج سرکوبگر، خلع سلاح گارد ویژه سپاه، آتش زدن منازل نمایندگان خامنهای در شهرها به همراه «می کشم، می کشم، آنکه برادرم کشت» را باید در عمق خواستههای ملی برای رسیدن به حاکمیت مردمی جستجو نمود.
بر همین سیاق نیز پاره کردن و به آتش کشیدن تصاویر منحوس خامنهای، روحانی، پاسدار سلیمانی و سران قوای نظام تماما مظاهر خشم، اعتراض و تنفر عمیق مردم میهن امان علیه دیکتاتوری ولیفقیه میباشند.
در این راستا است که باید به نیاز شدید رژیم به سرکوب خونین آحاد جامعه و وبویژه قیام کنندگان رسید، امری که بهخوبی در سخنان اخیر ولیفقیه طلسم شکسته برای برپایی چوبههای اعدام و یا محاکمات نمایشی بهخوبی قابل لمس میباشد.
آخوند شیاد روحانی که برای روحیه دادن به نیروهای بهشدت هراسیده رژیم سخن میگفت، از جمله به موج سرکوب معترضان اینگونه اعتراف نمود: «نیروهای امنیتی به خوبی اداره کردند». (سایت حکومتی عصر ایران ۲۴ دی ۱۳۹۶)
این سخنان از سوی امنیتیترین رئیسجمهور نظام آخوندی در حالی بیان میشود که بنا بر گزارش روزنامه حکومتی اعتماد (۲۴ دی ۱۳۹۶) استاندار تهران در تائید دستگیریهای کور اعلام کرده است «ما از اسامی بازداشتشدگان اطلاع نداریم و مسئله زندانها مربوط به قوه قضائیه است و باید از آنان بپرسید».
واقعیت در حاکمیت آخوندی آن است که از فردای قیام مردم به جان آمده علیه کلیت نظام آخوندی، باندهای متخاصم در رأس نظام تلاش میکنند تا موضوع و ابعاد قیام را «کماهمیت» جلوه داده و آن را با مواردی از نارضایتی در کشورهای پیشرفته مقایسه نمایند.
روحانی شاید در این سیاه نمایی میگوید: «در لندن و نیویورک هم اعتراض شود، چهار نفر میآیند شیشه میشکنند».!!
این وارونه نماییها در حالی است که در هیچ کدام از کشورهای مورد نظر که در آن اعتراضات مردمی به وقوع میپیوندد، نه تصاویر رهبران و نه سمبلها و نشانههای حاکمیت را به آتش زده و نه رهبران آنها را با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور، دیکتاتور به پایان سلام کن» مشایعت میکنند.
عمق تنفر عمومی از دیکتاتوری ولیفقیه در جامعه جوان و پویای ایران را جهانیان طی هفتههای گذشته با شعار «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی» بهخوبی رؤیت کردند. همچنین آتش زدن «پایگاههای بسیج سرکوبگر، خلع سلاح گارد ویژه سپاه، آتش زدن منازل نمایندگان خامنهای در شهرها به همراه «می کشم، می کشم، آنکه برادرم کشت» را باید در عمق خواستههای ملی برای رسیدن به حاکمیت مردمی جستجو نمود.
بر همین سیاق نیز پاره کردن و به آتش کشیدن تصاویر منحوس خامنهای، روحانی، پاسدار سلیمانی و سران قوای نظام تماما مظاهر خشم، اعتراض و تنفر عمیق مردم میهن امان علیه دیکتاتوری ولیفقیه میباشند.
در این راستا است که باید به نیاز شدید رژیم به سرکوب خونین آحاد جامعه و وبویژه قیام کنندگان رسید، امری که بهخوبی در سخنان اخیر ولیفقیه طلسم شکسته برای برپایی چوبههای اعدام و یا محاکمات نمایشی بهخوبی قابل لمس میباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر