چیستی و چرایی قیام ایران و اعترافات در این زمینه؟
قیام ادامه دارد
در
روزهای اول قیام سردمداران و مهرههای هر دو باند رژیم تلاش داشتند تا به
خیال خام خود قیام را به دشمنان خارجی نسبت بدهند، تا بتوانند هر جنایتی
خواستند در حق مردم انجام دهند.
علی خامنهای در واکاوی ریشه قیام به کلی منکر نفرت مردم از خود و رژیمش شد، روحانی هم با گفتن این جمله که: ”اگر گروهی را که بخواهند اموال عمومی را تخریب کنند یا نظم اجتماعی را بهم بزنند و یا در جامعه اغتشاشی ایجاد کنند، حتماً تحمل نخواهد کرد“. با زدن مارک اغتشاشگر، تخریب کننده اموال و نظم اجتماعی به مردم قیام کننده، مجوز سرکوب داد.
عناصری از جماعت موسوم به اصلاحطلب نظیر عباس عبدی، معاون خوئینیها دادستان حکومت آخوندها در زمان قتلعامهای سال 60، و حمیدرضا جلاییپور برای قیامکنندگان خط و نشان کشیدند و عربدهکشی کردند.
حرف این جماعت نیز این بود بیشتر سرکوب کنید و ایراد میگرفتند و انتقاد میکردند که چرا نیروهای سرکوبگر دیر اقدام کرده چرا سرکوب نمیکند...
اما اکنون این سردمداران و مهرههای هردو باند هستند که ناگزیر به اعتراف شدهاند که ریشه توفان خشم مردم و قیام ایران در داخل حاکمیت و جنایات آن در حق مردم است.
دراین رابطه است که آخوند شیاد محمد خاتمی رئیسجمهور اسبق رژیم با صراحت به نفرت مردم از تمامیت موجودیت پلید آخوندی اعم از باند موسوم به اصلاحطلب و اصولگرا اذعان میکند، و ریشه و چرایی قیام را چنین میداند: ”منشأ آنچه در جامعه ما رخ داد، بروز نارضایتی و بروز نوعی بیاعتمادی جامعه به حاکمان و جریاناتی است که در نظام هستند اعم از اصلاحطلبان و دیگران؛ یعنی توقعات برآورده نشده است. مردم ما ناراضی هستند و اگر گسلهای نارضایتی فعال شود، خیلی خسارتبار است و مشخص نیست به کجا خواهد انجامید“. (سایت آخوند محمد خاتمی 1بهمن 96)
آخوند علوی وزیر اطلاعات دولت آخوند حسن روحانی نیز با اشاره به وقایع قیام ایران اذعان میکند: ”نقطه شروع بحران (قیام ایران) از اقدامات دشمنان نبود“ (روزنامهایران 1دی 96)
سایت عصر ایران وابسته به باند خامنهای 1بهمن 96 نیز با بیان طنز و نیش گونه دلایل واهی که سران و سردمداران رژیم در زمینه بروز قیام مطرح میکنند (فتنه، نفوذ خارجی، و...) زیر سؤال میبرد و اذعان میکند: ”مسئولان کشور علاقهیی ندارند به سؤالهایی که در جامعه ایجاد میشود پاسخ دهند“ و بسیاری از پاسخهای بعدی آنها در رابطه با چرایی وعلت قیام «نوش داروی بعد از مرگ سهراب است» و دیگر کارایی ندارد.
آخوند هاشمزاده هریسی عضو مجلس خبرگان ارتجاع نیز ضمن اشاره به نفرت مردم و نارضایتیهای آنها، ریشه قیام را در نفرت و خشم مردم از این حکومت پلید می داند: ”بخش عظیمی از نارضایتیهای مردم هم به این دلیل است که همه چیز را جناحی و سیاسی کردهایم“.
عضو خبرگان ارتجاع مسئولان را بهمثابه کسانی که در برج عاج نشسته و مردم قیامکننده را خائن و ضدانقلاب میدانند مذمت میکند و میگوید: ”نباید کسی فکر کند که خودش انقلابی و خدمتکار جامعه است و دیگران خائن و ضدانقلاب هستند“. (سایت عصر ایران 1بهمن 96)
روزنامه بهار وابسته به روحانی 1بهمن نیز نهادهای تصمیمگیرنده را عامل نارضایتی مردم و قیام میداند زیرا ”نظامات تصمیمگیر دارند بهگونهیی عمل میکنند که حق مردم تضییع میشود“.
آخوند احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان اشرافیت سران و مهرههای رژیم را باعث فقر مردم و نارضایتی آنان میداند: ”ما الآن گرفتار افرادی هستیم که یا در لباس روحانیت یا خارج از لباس روحانیت، تشریفاتی هستند؛ یعنی خانه اشرافی، ماشین اشرافی، داراییهای زیاد، ثروتهای کلان و امثال اینها، ایمان مردم را متزلزل میکند. مسأله اغتشاشات اخیر، هشدار دهنده بود که خیلی باید درباره آن مطالعه و بررسی شود“. (خبرگزاری ایلنا 1بهمن 96)
ملاحظه میشود در این اعترافها و ریشه یابیهای قیام، ”نظامات تصمیمگیرنده“، ”تشریفاتی“ بودن سران و مهرههای آن، ”بی اعتمادی جامعه به حاکمان و جریاناتی است که در نظام هستند“ و... علت نفرت مردم و خروش آنان است.
اگر دلایلی که در بالا اشاره شد در فوران نفرت و خشم مردم علیه حاکمیت فاسد ولایت فقیه واقعی هستند که البته واقعی هستند، پس خواست این مردم نیز برای سرنگونی آن هم واقعی و قطعاً محقق هم خواهد شد.
از این پس نیز هیچ شکی وجود نخواهد داشت که گسلهای نارضایتی مردم از رژیم در آینده نیز بیشازپیش فعال خواهد شد. فعال شدن این گسلها است که منجر به توفانیتر شدن خشم مردم، و به جاروشدن این نظام منحوس منجر خواهد شد.
حتماً نگرانی آخوند محمد خاتمی نیز در این رابطه است آنجا که میگوید: ”اگر گسلهای نارضایتی فعال شود، خیلی خسارتبار است و مشخص نیست به کجا خواهد انجامید“ !، چنین سرانجام شوم بد فرجامی برای حاکمیت پلید آخوندی و دار و دستههای درونی آن است.
علی خامنهای در واکاوی ریشه قیام به کلی منکر نفرت مردم از خود و رژیمش شد، روحانی هم با گفتن این جمله که: ”اگر گروهی را که بخواهند اموال عمومی را تخریب کنند یا نظم اجتماعی را بهم بزنند و یا در جامعه اغتشاشی ایجاد کنند، حتماً تحمل نخواهد کرد“. با زدن مارک اغتشاشگر، تخریب کننده اموال و نظم اجتماعی به مردم قیام کننده، مجوز سرکوب داد.
عناصری از جماعت موسوم به اصلاحطلب نظیر عباس عبدی، معاون خوئینیها دادستان حکومت آخوندها در زمان قتلعامهای سال 60، و حمیدرضا جلاییپور برای قیامکنندگان خط و نشان کشیدند و عربدهکشی کردند.
حرف این جماعت نیز این بود بیشتر سرکوب کنید و ایراد میگرفتند و انتقاد میکردند که چرا نیروهای سرکوبگر دیر اقدام کرده چرا سرکوب نمیکند...
اما اکنون این سردمداران و مهرههای هردو باند هستند که ناگزیر به اعتراف شدهاند که ریشه توفان خشم مردم و قیام ایران در داخل حاکمیت و جنایات آن در حق مردم است.
دراین رابطه است که آخوند شیاد محمد خاتمی رئیسجمهور اسبق رژیم با صراحت به نفرت مردم از تمامیت موجودیت پلید آخوندی اعم از باند موسوم به اصلاحطلب و اصولگرا اذعان میکند، و ریشه و چرایی قیام را چنین میداند: ”منشأ آنچه در جامعه ما رخ داد، بروز نارضایتی و بروز نوعی بیاعتمادی جامعه به حاکمان و جریاناتی است که در نظام هستند اعم از اصلاحطلبان و دیگران؛ یعنی توقعات برآورده نشده است. مردم ما ناراضی هستند و اگر گسلهای نارضایتی فعال شود، خیلی خسارتبار است و مشخص نیست به کجا خواهد انجامید“. (سایت آخوند محمد خاتمی 1بهمن 96)
آخوند علوی وزیر اطلاعات دولت آخوند حسن روحانی نیز با اشاره به وقایع قیام ایران اذعان میکند: ”نقطه شروع بحران (قیام ایران) از اقدامات دشمنان نبود“ (روزنامهایران 1دی 96)
سایت عصر ایران وابسته به باند خامنهای 1بهمن 96 نیز با بیان طنز و نیش گونه دلایل واهی که سران و سردمداران رژیم در زمینه بروز قیام مطرح میکنند (فتنه، نفوذ خارجی، و...) زیر سؤال میبرد و اذعان میکند: ”مسئولان کشور علاقهیی ندارند به سؤالهایی که در جامعه ایجاد میشود پاسخ دهند“ و بسیاری از پاسخهای بعدی آنها در رابطه با چرایی وعلت قیام «نوش داروی بعد از مرگ سهراب است» و دیگر کارایی ندارد.
آخوند هاشمزاده هریسی عضو مجلس خبرگان ارتجاع نیز ضمن اشاره به نفرت مردم و نارضایتیهای آنها، ریشه قیام را در نفرت و خشم مردم از این حکومت پلید می داند: ”بخش عظیمی از نارضایتیهای مردم هم به این دلیل است که همه چیز را جناحی و سیاسی کردهایم“.
عضو خبرگان ارتجاع مسئولان را بهمثابه کسانی که در برج عاج نشسته و مردم قیامکننده را خائن و ضدانقلاب میدانند مذمت میکند و میگوید: ”نباید کسی فکر کند که خودش انقلابی و خدمتکار جامعه است و دیگران خائن و ضدانقلاب هستند“. (سایت عصر ایران 1بهمن 96)
روزنامه بهار وابسته به روحانی 1بهمن نیز نهادهای تصمیمگیرنده را عامل نارضایتی مردم و قیام میداند زیرا ”نظامات تصمیمگیر دارند بهگونهیی عمل میکنند که حق مردم تضییع میشود“.
آخوند احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان اشرافیت سران و مهرههای رژیم را باعث فقر مردم و نارضایتی آنان میداند: ”ما الآن گرفتار افرادی هستیم که یا در لباس روحانیت یا خارج از لباس روحانیت، تشریفاتی هستند؛ یعنی خانه اشرافی، ماشین اشرافی، داراییهای زیاد، ثروتهای کلان و امثال اینها، ایمان مردم را متزلزل میکند. مسأله اغتشاشات اخیر، هشدار دهنده بود که خیلی باید درباره آن مطالعه و بررسی شود“. (خبرگزاری ایلنا 1بهمن 96)
ملاحظه میشود در این اعترافها و ریشه یابیهای قیام، ”نظامات تصمیمگیرنده“، ”تشریفاتی“ بودن سران و مهرههای آن، ”بی اعتمادی جامعه به حاکمان و جریاناتی است که در نظام هستند“ و... علت نفرت مردم و خروش آنان است.
اگر دلایلی که در بالا اشاره شد در فوران نفرت و خشم مردم علیه حاکمیت فاسد ولایت فقیه واقعی هستند که البته واقعی هستند، پس خواست این مردم نیز برای سرنگونی آن هم واقعی و قطعاً محقق هم خواهد شد.
از این پس نیز هیچ شکی وجود نخواهد داشت که گسلهای نارضایتی مردم از رژیم در آینده نیز بیشازپیش فعال خواهد شد. فعال شدن این گسلها است که منجر به توفانیتر شدن خشم مردم، و به جاروشدن این نظام منحوس منجر خواهد شد.
حتماً نگرانی آخوند محمد خاتمی نیز در این رابطه است آنجا که میگوید: ”اگر گسلهای نارضایتی فعال شود، خیلی خسارتبار است و مشخص نیست به کجا خواهد انجامید“ !، چنین سرانجام شوم بد فرجامی برای حاکمیت پلید آخوندی و دار و دستههای درونی آن است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر