توفان انقلاب در ایران
محمدعلی توحیدی
گفتگو با محمدعلی توحیدی
سوال: درباره قیام مردم ایران خیلی از صحبتها اولش به مقایسه این قیام با قیام سال ۸۸ میپردازند، شما این دو قیام را چگونه مقایسه میکنید؟
محمدعلی توحیدی: برای برجسته شدن برخی از وجوه عمده این دو قیام، قیامهای سالهای ۸۸ و ۸۹ و قیام کنونی که در ایران جریان دارد سال ۹۶ این مقایسه کمک کننده است. بهخاطر اینکه مثلاً موضوع تمرکز شعارها و آرمانها و خواستههای تودههای بهپاخاسته و جوانانی که اشاره کردید روی نفی تمامیت این نظام تمرکز دارد. تمرکز روی شعارهایی مانند مرگ بر خامنهای، مرگ بر اصل ولایت فقیه، آخوندها مملکت را رها کنید و...
تمرکز روی این شعارها یک وجه کاملاً متمایز هست با سال ۸۸. هم از بابت تمرکز کامل و همه گیر و فراگیرش و همچنین از بابت گسترش سراسری آن، سراسر خاک ایران به نحو شگفتانگیزی از تبریز که امروز شاهد خروش فرزندان ستارخان بودیم، تا چاه بهار و سیستان و بلوچستان و از مشهد، خراسان که شعله را بر افروخت تا اهواز قهرمان و بهپاخاسته و تظاهرات عظیمی که شاهدش هستیم. همچنین شاهد سایر شهرها در مرکز ایران در اصفهان، شیراز، کرمان و هر کجا انگشت بگذارید این گسترش و گستردگی و سراسری بودن هم وجهی است که خوب قبلاً هم در تهران و چند شهر بزرگ قیامهای عظیمی اتفاق افتاد. از این بابتها خوب است و همچنین از وجوه دیگر، اما سطح مقایسه اصلاً این نیست. از بابت عظمت تحول و اتفاقی که در ایران امروز افتاده شاید بشود این قیام را مقایسه کرد مثلاً با کل انقلاب بهمن ۵۷ یا مثلاً انقلاب مشروطه و انقلابهای بنیادین، حقیقت این است که یک توفان انقلابی در ایران بپا شده که من فکر میکنم در همین یک هفته به اندازه یک دهه تحولات را دگرگون کرده است. خیلی چیزها را توفان این انقلاب با خودش برد و خیلی چیزها را به اثبات رساند. مهمترین چیزی را که به اثبات رساند واقعیت وضعیت انقلابی در ایران است. واقعیت و حقانیت استراتژی انقلابی استراتژی انقلابی برای سرنگونی تمامیت استبداد دینی که پرچمش از ۳۰خرداد برافراشته شد. من احساس میکنم در این خروش و در تکتک این صحنههائیکه تصاویر خامنهای و خمینی را پایین میکشند و فریادهایی که جوانها از دل و جان سر میدهند و فضایی که در سراسر میهن وجود دارد آدم احساس میکند که حقیقتاً یک قطره از خونهای شهیدان این ۳۷سال، از فاز سیاسی که عین همین صحنهها و خروشها بود با فریاد مرگ بر ارتجاع و قیام علیه ارتجاع تا خونهای قهرمانانی که در سال ۶۷ قتلعام شدند و شهیدان قیام ۸۸ و 78.. تا سایر قیامها در قزوین، مشهد، اسلامشهر، شهیدان اشرف، شهیدان لیبرتی و... بله! آدم احساس میکند که تمام خونهای شهیدان دارد فوران میکند و یک استراتژی آزادیبخش و یک سیاست را به اثبات میرساند و تمام دعاوی دیگر را درو کرده و بهاصطلاح توفان انقلاب با خودش برده است. من در این روزها دیدم که محققان و مفسرانی که اصلاً دور از وطن هستند و محققان خارجی را که با حیرت از این قیام صحبت میکنند. مثلاً گزارشی بود در لوموند که خیلی شگفتآور از این انقلاب صحبت میکرد که گویا از انقلاب کبیر فرانسه صحبت میکند. بله به تمام معنا یک انقلاب است تهی دستان به میدان آمدند. مردم ستمدیده آمدند، و واقعاً در کشور ما توفانی از انقلاب وزیدن گرفته است که بسیار بسیار مهم است و ببینید که در خود امواج این انقلاب چه چیزهایی را برانگیخته است، از صمیمیت، همبستگی، انضباط، از اینکه تمرکزشان روی مظاهر و نمادهای دشمن است. مثلاً عکس دژخیم قاسم سلیمانی پاسدار جنایتکاری که فراتر از مرز های ایران هم جنایت و کشتار کرده و جوانان عراق و مردم سوریه را به تیغ بسته را پایین میکشند و به آتش میکشند آنهم بعد از یک کمپین تبلیغاتی بسیار گستردهیی که خامنهای در چند ماه اخیر راه انداخته بود که از این دژخیم، تا از این هیولا و این مرتجع آدمکش و قهار یک چهره دیگر بسازد. و تصویر به در و دیوار نصب کند. بفرما این جواب و تو دهنی جوانان ایرانی که این چنین به زیر کشیدند این مظاهر و دجال بازیها را، یعنی درو کردند. این توفان آمد مثل سونامیهایی که اقیانوسها را به تلاطم درمیآورد، و درب و داغان میکند موانع راه تکامل را. این انقلاب یک چنین توفانی بود و رهبران و سران کشورهای دیگر را به ستایش واداشت. شما گوش کنید به حرفهای معاون رئیسجمهور آمریکا میگوید افتخار مردم پرافتخار ایران. میگوید این انقلاب افتخار ماست و ننگ و شرم بر ما بر آمریکا اگر قرار باشد همان کاری را که اوباما کرد تکرار کند و اینطور سر تعظیم فرود آوردند در مقابل این توفان و این انقلاب از این نظر من فکر میکنم که تفاوت ها بسیار بسیار بالاتر از این چیزهاست. واقعاً درود بر این خلق قهرمان و آنچنان که خواهر مریم در یکی از پیامهایشان گفته بودند افتخارات ایرانزمین را زنده کردند و قبل از هر چیز خون شهیدانی که این مسیر را بعد از آن آزمایش فاز سیاسی که به این ارتجاع و دیکتاتوری از بنیاد نه گفت و نشان داد. الآن دنیا میبیند که راهحل درست راهحلی است که خلق ایران میگوید و واقعیتی سیاسی اقتصادی اجتماعی ایران میگوید و واقعیتی که منطقه دارد میگوید و واقعیتی که جهان دارد میگوید تحولات و تهدیدات بینالمللی دارد میگوید، مبنی بر کندن ریشه این رژیم، که الآن خلق ایران برای آن بهپاخاسته و قیام کرده بله! تحول بسیار بزرگی است. آنهم در دنیایی که مماشات و سازش و دعاوی محمل غیر انقلابی و ضدانقلابی همه جا را فراگرفته است. ولی قیام ایران آمد درو کرد و پا ک کرد صورت مسألههای کاذبی که تحمیل شده بود از طرف قدرتهای زور و استثمارگر. به نظر من واقعاً انقلابی است بسیار عظیم و آن سطح مقایسه شاید نتواند تمام وجوه را برجسته کند.
سوال: آنچه که خیلی جالب است مدعیان اصلاحات در رژیم آخوندی از جمله عباس عبدی که بیشتر خواهان سرکوب قیامکنندگان هستند و ایراد میگیرند و انتقاد میکنند به رژیم سرکوبگر و جناح سرکوبگر که چرا دیر آمدید و چرا سرکوب نمیکنید؟
محمدعلی توحیدی: این هم یکی از همانهاست. توفان انقلاب دست جلادانی را رو کرد که در دهه شصت به کشتار همین جوانان ایرانی مبادرت میکردند و عجیب است که همین عباس عبدی که اشاره کردید از گروگانگیرها است، با همه هزینههایی که برای ملت ایران ایجاد کرد. این رژیم، رژیم مخترع گروگانگیری دولتی در جهان است و مخترع تروریزم بهعنوان یکی از اهرمهای بقای خودش. محمدجواد لاریجانی تئوریسین شکنجه و اعدام که در ادبیات سیمای آزادی معروف شده است، تئوریسین تروریزم هم هست. من یادم هست یک مطلبی نوشته بود تحت عنوان «نوع جدیدی از قدرت» یعنی قدرت الآن دیگر اقتصادی اجتماعی و نظامی حتی نیست، الآن قدرت آن نیرویی است که بتواند با ارعاب و ترور مسأله حل کند و مثال زده بود. نمونه زندهاش هم موجود است. فتوای خمینی برای قتل نویسنده انگلیسی که به همه دستور داده بود از نروژ تا ژاپن و تا ایتالیا و در جهان که آدم میکشتند، و اسم این را نوعی از قدرت گذاشته بودند که موازنه قدرت در جهان را میخواهد تغییر بدهد و اینها رژیمی هستند که میگفتند با انفجار بمب در بیروت و بغداد عمر رژیم ما طولانیتر میشود و مسأله مذاکرات اتمی این طوری تعین تکلیف میشود و نه در وین و بروکسل بر میز مذاکره.
این عباس عبدی و سایر مدعیان اصلاحطلب و خود آخوند خاتمی یادم هست زمانی که استقبال میکرد از جنگ فاجعهبار آمریکا در عراق؛ رفته بود ملاقات با حزبالله در بیروت و آنوقت که بمبافکنها تهدید میکردند قرارگاههای مجاهدین را، از اینکه رزمندگان اشرف توانسته بودند با ائتلاف به توافق آتشبس برسند، برافروخته بود که ما منتظر بودیم حمله کنید و بکوبید. در شرایطی که میلیونها نفر درجهان تظاهرات میکردند که بس کنید و این جنگ نامشروع است و همین اوبامایی که الآن با رژیم دست میدهد آن زمان مخالف جنگ بود و آخوند خاتمی تحت عنوان اصلاحات ستایش آن جنگ را میکرد و خواستار بمباران اپوزیسیون خودش میشد و الآن هم میخواهد خودش را به ولیفقیه عرضه کرده که من بیایم برای سرکوب. این پاسدار عبدی هم که واقعاً پاسدار است. زیرا در زمان قتلعامها معاون دادستان خویینیها بود. او هم حرفش الآن این است که ما در دهه شصت دهها هزار از اینها را براحتی جمع کردیم اما الآن چرا سپاه تعلل میکند. بفرمایید این هم چهره مدعیان اصلاحات و شکنجهگرانی که الآن کت و لباس عوض کرده و به تلویزیون میآیند اینها همه لباس پوشیدهاند. یکی شده سردبیر، یکی هم شده لیدر اصلاحات بهنام آخوند خاتمی و یکی هم مثل عباس عبدی. الآن دستها رو شده در همین هفت روز تمام تزویر بیست ساله مدعیان اصلاحات که علیه جوانان ایران و مردم ایران و علیه انقلاب ایران و منافع ملی ایران بلند شده بود دود کرد و درو کرد. خودشان میآیند و افشا میکنند و روزنامههای خودشان، خودشان را تمسخر میکنند. با آن شعار انقلابیون و جوانان که «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام ماجرا»، دیگر تمام کردند این ماجرا را با این خیزش خودشان. این هم از آن تحولاتی است که کل سیستم رژیم را بهم ریخته است
سوال: دیدیم که رئیس ارتش تحتامر خامنهای به نیروی انتظامی نوشته بود که اگر امکانش بود ما هم وارد میشدیم و در سرکوب شرکت میکردیم. پاسخ سخنگوی مجاهدین هم شنیدیم. از طرفی میبینیم برخی لابیهای رژیم آخوندی تأکید کردهاند که رژیم از همه ظرفیت برای سرکوب مردم استفاده نکرده علت چیست؟
محمدعلی توحیدی: اینها میخواهند روی دو واقعیت سرپوش بگذارند. یک واقعیت اینکه گویا رژیمی در ایران هست که انگار در جنایت و قتلعام که خمینی برایشان ترسیم کرده چیزی کم میگذارند، که انگار به خودش اجازه میدهد که ذرهیی در استفاده از ظرفیتهای سرکوبگرانهاش تردید کند. اینها میخواهند تحتالشعاع قرار بدهند این موضوع را که گویا چنین محاسباتی در مخیله این رژیم و خامنهای و این رژیم هست که هرگز چنین چیزی نبوده، بلکه این رژیم با ماکزیمم سرکوب و شقاوت و جنایت میتواند به زندگیاش ادامه بدهد؛ اگر یک گام عقب بنشیند تکهپاره میشود و شرایط جامعه ایران این را به ا ثبات رسانده است. و اما چیز دیگری که میخواهند سرپوش بگذارند شدت ترس و ضعف رژیم است. در همین مقالهیی که در روزنامه لوموند (به قلم یک محقق فرانسوی) اشاره کردم، نوشته بود که این انقلاب کنونی ایران که عمد داشت که بگوید انقلاب، اردوی ترس را عوض کرده است اگر در 88این قیامکنندگان و جوانان و مردم بودند که در صحنه حساب سرکوب را میکردند. الآن ترس ریخته به اردوی رژیم و این ترس را شما در کوچه و خیابان در اینها میبینید، این صحنههایی که جوانان حمله میکنند به آنها و فرار میکنند. این ترس بهخصوص در سیاست، در موضعگیریها و حرفها از جمله در بسیج این ارتشیهای ولایتفقیهی که بروند کمک نیروی انتظامی؛ دیده میشود. خامنهای خوب میداند که اگر سپاهش را با آن توحش بهکار بگیرد، به ضدش تبدیل میشود و شعلههای انقلاب خیلی بالا میگیرد. آنها میخواهند این شرایط ضعف و گسست در اردوی دشمن را بپوشانند. هدف از این حرفها این است.
سوال: جالب است این رژیم ضدایران و ایرانی این روزها در رسانههایش خیلی از آتش زدن پرچم ایران صحبت میکند علت چیست؟
محمدعلی توحیدی: ببینید این رژیم از اول همه بنیان کار و موجودیتش روی دجالبازی سر اسلام سوار بود، از جمله اسم مجلس شورای ملی را هم بعد از انتخابات عوض کرد و شعار میداد که کلمه ملی فریبکارانه است. و مدام اسلام اسلام میکرد. الآن این دجالبازیها را کسی باور نمیکند، چون خطاب به آخوندها همه شعار میدهند که از ایران بروید و بسیاری از شعارها پر از بار میهنی و ایرانی است و این اعتراف به شکست آن دجالبازی و دعاوی تحت نام اسلام است که البته مردم باور نکردند. کما اینکه قبلاً دیدیم کسانی که غارت شده بودند قبل از این انقلاب به خیابان آمده بودند میگفتند یا حجت ابنالحسن ریشه ظلم را بکن و از ائمه اطهار برای نابودی اینها استمداد میطلبیدند، ولی رو آوردن و حتی دجالبازی روی پرچم و ایران حاکی از اعتراف به شکست است. حاکی از این است که که این شعارها چقدر در جامعه ایران همهگیر شده که دجال باید پناه ببرد به این دجالبازیها. شعارها را میبینید که مردم میگویند آخوندها حیا کنید مملکت ما را رها کنید، خامنهای گورت را گم کن بلند شو برو از ایران، ما از مشهد نمیریم مشهد را پس میگیرم میجنگیم میمیریم ایران را پس میگیرم...
از دل جوانان در جای جای این میهن این شعارها بلند میشود و نشان میدهد توفانی که وزیده آخوندها را در دجالگریشان هم دچار سرگیجه کرده و طبعاً هیچ تاثیری جز بیانگر اعتراف به واقعیت توفان برخاسته در ایران و رسوایی خودشان ندارد و واقعاً باید گورشان را از ایران گم کنند قبل از اینکه ملت آنها را برزمین بزنند.
سوال: درباره قیام مردم ایران خیلی از صحبتها اولش به مقایسه این قیام با قیام سال ۸۸ میپردازند، شما این دو قیام را چگونه مقایسه میکنید؟
محمدعلی توحیدی: برای برجسته شدن برخی از وجوه عمده این دو قیام، قیامهای سالهای ۸۸ و ۸۹ و قیام کنونی که در ایران جریان دارد سال ۹۶ این مقایسه کمک کننده است. بهخاطر اینکه مثلاً موضوع تمرکز شعارها و آرمانها و خواستههای تودههای بهپاخاسته و جوانانی که اشاره کردید روی نفی تمامیت این نظام تمرکز دارد. تمرکز روی شعارهایی مانند مرگ بر خامنهای، مرگ بر اصل ولایت فقیه، آخوندها مملکت را رها کنید و...
تمرکز روی این شعارها یک وجه کاملاً متمایز هست با سال ۸۸. هم از بابت تمرکز کامل و همه گیر و فراگیرش و همچنین از بابت گسترش سراسری آن، سراسر خاک ایران به نحو شگفتانگیزی از تبریز که امروز شاهد خروش فرزندان ستارخان بودیم، تا چاه بهار و سیستان و بلوچستان و از مشهد، خراسان که شعله را بر افروخت تا اهواز قهرمان و بهپاخاسته و تظاهرات عظیمی که شاهدش هستیم. همچنین شاهد سایر شهرها در مرکز ایران در اصفهان، شیراز، کرمان و هر کجا انگشت بگذارید این گسترش و گستردگی و سراسری بودن هم وجهی است که خوب قبلاً هم در تهران و چند شهر بزرگ قیامهای عظیمی اتفاق افتاد. از این بابتها خوب است و همچنین از وجوه دیگر، اما سطح مقایسه اصلاً این نیست. از بابت عظمت تحول و اتفاقی که در ایران امروز افتاده شاید بشود این قیام را مقایسه کرد مثلاً با کل انقلاب بهمن ۵۷ یا مثلاً انقلاب مشروطه و انقلابهای بنیادین، حقیقت این است که یک توفان انقلابی در ایران بپا شده که من فکر میکنم در همین یک هفته به اندازه یک دهه تحولات را دگرگون کرده است. خیلی چیزها را توفان این انقلاب با خودش برد و خیلی چیزها را به اثبات رساند. مهمترین چیزی را که به اثبات رساند واقعیت وضعیت انقلابی در ایران است. واقعیت و حقانیت استراتژی انقلابی استراتژی انقلابی برای سرنگونی تمامیت استبداد دینی که پرچمش از ۳۰خرداد برافراشته شد. من احساس میکنم در این خروش و در تکتک این صحنههائیکه تصاویر خامنهای و خمینی را پایین میکشند و فریادهایی که جوانها از دل و جان سر میدهند و فضایی که در سراسر میهن وجود دارد آدم احساس میکند که حقیقتاً یک قطره از خونهای شهیدان این ۳۷سال، از فاز سیاسی که عین همین صحنهها و خروشها بود با فریاد مرگ بر ارتجاع و قیام علیه ارتجاع تا خونهای قهرمانانی که در سال ۶۷ قتلعام شدند و شهیدان قیام ۸۸ و 78.. تا سایر قیامها در قزوین، مشهد، اسلامشهر، شهیدان اشرف، شهیدان لیبرتی و... بله! آدم احساس میکند که تمام خونهای شهیدان دارد فوران میکند و یک استراتژی آزادیبخش و یک سیاست را به اثبات میرساند و تمام دعاوی دیگر را درو کرده و بهاصطلاح توفان انقلاب با خودش برده است. من در این روزها دیدم که محققان و مفسرانی که اصلاً دور از وطن هستند و محققان خارجی را که با حیرت از این قیام صحبت میکنند. مثلاً گزارشی بود در لوموند که خیلی شگفتآور از این انقلاب صحبت میکرد که گویا از انقلاب کبیر فرانسه صحبت میکند. بله به تمام معنا یک انقلاب است تهی دستان به میدان آمدند. مردم ستمدیده آمدند، و واقعاً در کشور ما توفانی از انقلاب وزیدن گرفته است که بسیار بسیار مهم است و ببینید که در خود امواج این انقلاب چه چیزهایی را برانگیخته است، از صمیمیت، همبستگی، انضباط، از اینکه تمرکزشان روی مظاهر و نمادهای دشمن است. مثلاً عکس دژخیم قاسم سلیمانی پاسدار جنایتکاری که فراتر از مرز های ایران هم جنایت و کشتار کرده و جوانان عراق و مردم سوریه را به تیغ بسته را پایین میکشند و به آتش میکشند آنهم بعد از یک کمپین تبلیغاتی بسیار گستردهیی که خامنهای در چند ماه اخیر راه انداخته بود که از این دژخیم، تا از این هیولا و این مرتجع آدمکش و قهار یک چهره دیگر بسازد. و تصویر به در و دیوار نصب کند. بفرما این جواب و تو دهنی جوانان ایرانی که این چنین به زیر کشیدند این مظاهر و دجال بازیها را، یعنی درو کردند. این توفان آمد مثل سونامیهایی که اقیانوسها را به تلاطم درمیآورد، و درب و داغان میکند موانع راه تکامل را. این انقلاب یک چنین توفانی بود و رهبران و سران کشورهای دیگر را به ستایش واداشت. شما گوش کنید به حرفهای معاون رئیسجمهور آمریکا میگوید افتخار مردم پرافتخار ایران. میگوید این انقلاب افتخار ماست و ننگ و شرم بر ما بر آمریکا اگر قرار باشد همان کاری را که اوباما کرد تکرار کند و اینطور سر تعظیم فرود آوردند در مقابل این توفان و این انقلاب از این نظر من فکر میکنم که تفاوت ها بسیار بسیار بالاتر از این چیزهاست. واقعاً درود بر این خلق قهرمان و آنچنان که خواهر مریم در یکی از پیامهایشان گفته بودند افتخارات ایرانزمین را زنده کردند و قبل از هر چیز خون شهیدانی که این مسیر را بعد از آن آزمایش فاز سیاسی که به این ارتجاع و دیکتاتوری از بنیاد نه گفت و نشان داد. الآن دنیا میبیند که راهحل درست راهحلی است که خلق ایران میگوید و واقعیتی سیاسی اقتصادی اجتماعی ایران میگوید و واقعیتی که منطقه دارد میگوید و واقعیتی که جهان دارد میگوید تحولات و تهدیدات بینالمللی دارد میگوید، مبنی بر کندن ریشه این رژیم، که الآن خلق ایران برای آن بهپاخاسته و قیام کرده بله! تحول بسیار بزرگی است. آنهم در دنیایی که مماشات و سازش و دعاوی محمل غیر انقلابی و ضدانقلابی همه جا را فراگرفته است. ولی قیام ایران آمد درو کرد و پا ک کرد صورت مسألههای کاذبی که تحمیل شده بود از طرف قدرتهای زور و استثمارگر. به نظر من واقعاً انقلابی است بسیار عظیم و آن سطح مقایسه شاید نتواند تمام وجوه را برجسته کند.
سوال: آنچه که خیلی جالب است مدعیان اصلاحات در رژیم آخوندی از جمله عباس عبدی که بیشتر خواهان سرکوب قیامکنندگان هستند و ایراد میگیرند و انتقاد میکنند به رژیم سرکوبگر و جناح سرکوبگر که چرا دیر آمدید و چرا سرکوب نمیکنید؟
محمدعلی توحیدی: این هم یکی از همانهاست. توفان انقلاب دست جلادانی را رو کرد که در دهه شصت به کشتار همین جوانان ایرانی مبادرت میکردند و عجیب است که همین عباس عبدی که اشاره کردید از گروگانگیرها است، با همه هزینههایی که برای ملت ایران ایجاد کرد. این رژیم، رژیم مخترع گروگانگیری دولتی در جهان است و مخترع تروریزم بهعنوان یکی از اهرمهای بقای خودش. محمدجواد لاریجانی تئوریسین شکنجه و اعدام که در ادبیات سیمای آزادی معروف شده است، تئوریسین تروریزم هم هست. من یادم هست یک مطلبی نوشته بود تحت عنوان «نوع جدیدی از قدرت» یعنی قدرت الآن دیگر اقتصادی اجتماعی و نظامی حتی نیست، الآن قدرت آن نیرویی است که بتواند با ارعاب و ترور مسأله حل کند و مثال زده بود. نمونه زندهاش هم موجود است. فتوای خمینی برای قتل نویسنده انگلیسی که به همه دستور داده بود از نروژ تا ژاپن و تا ایتالیا و در جهان که آدم میکشتند، و اسم این را نوعی از قدرت گذاشته بودند که موازنه قدرت در جهان را میخواهد تغییر بدهد و اینها رژیمی هستند که میگفتند با انفجار بمب در بیروت و بغداد عمر رژیم ما طولانیتر میشود و مسأله مذاکرات اتمی این طوری تعین تکلیف میشود و نه در وین و بروکسل بر میز مذاکره.
این عباس عبدی و سایر مدعیان اصلاحطلب و خود آخوند خاتمی یادم هست زمانی که استقبال میکرد از جنگ فاجعهبار آمریکا در عراق؛ رفته بود ملاقات با حزبالله در بیروت و آنوقت که بمبافکنها تهدید میکردند قرارگاههای مجاهدین را، از اینکه رزمندگان اشرف توانسته بودند با ائتلاف به توافق آتشبس برسند، برافروخته بود که ما منتظر بودیم حمله کنید و بکوبید. در شرایطی که میلیونها نفر درجهان تظاهرات میکردند که بس کنید و این جنگ نامشروع است و همین اوبامایی که الآن با رژیم دست میدهد آن زمان مخالف جنگ بود و آخوند خاتمی تحت عنوان اصلاحات ستایش آن جنگ را میکرد و خواستار بمباران اپوزیسیون خودش میشد و الآن هم میخواهد خودش را به ولیفقیه عرضه کرده که من بیایم برای سرکوب. این پاسدار عبدی هم که واقعاً پاسدار است. زیرا در زمان قتلعامها معاون دادستان خویینیها بود. او هم حرفش الآن این است که ما در دهه شصت دهها هزار از اینها را براحتی جمع کردیم اما الآن چرا سپاه تعلل میکند. بفرمایید این هم چهره مدعیان اصلاحات و شکنجهگرانی که الآن کت و لباس عوض کرده و به تلویزیون میآیند اینها همه لباس پوشیدهاند. یکی شده سردبیر، یکی هم شده لیدر اصلاحات بهنام آخوند خاتمی و یکی هم مثل عباس عبدی. الآن دستها رو شده در همین هفت روز تمام تزویر بیست ساله مدعیان اصلاحات که علیه جوانان ایران و مردم ایران و علیه انقلاب ایران و منافع ملی ایران بلند شده بود دود کرد و درو کرد. خودشان میآیند و افشا میکنند و روزنامههای خودشان، خودشان را تمسخر میکنند. با آن شعار انقلابیون و جوانان که «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام ماجرا»، دیگر تمام کردند این ماجرا را با این خیزش خودشان. این هم از آن تحولاتی است که کل سیستم رژیم را بهم ریخته است
سوال: دیدیم که رئیس ارتش تحتامر خامنهای به نیروی انتظامی نوشته بود که اگر امکانش بود ما هم وارد میشدیم و در سرکوب شرکت میکردیم. پاسخ سخنگوی مجاهدین هم شنیدیم. از طرفی میبینیم برخی لابیهای رژیم آخوندی تأکید کردهاند که رژیم از همه ظرفیت برای سرکوب مردم استفاده نکرده علت چیست؟
محمدعلی توحیدی: اینها میخواهند روی دو واقعیت سرپوش بگذارند. یک واقعیت اینکه گویا رژیمی در ایران هست که انگار در جنایت و قتلعام که خمینی برایشان ترسیم کرده چیزی کم میگذارند، که انگار به خودش اجازه میدهد که ذرهیی در استفاده از ظرفیتهای سرکوبگرانهاش تردید کند. اینها میخواهند تحتالشعاع قرار بدهند این موضوع را که گویا چنین محاسباتی در مخیله این رژیم و خامنهای و این رژیم هست که هرگز چنین چیزی نبوده، بلکه این رژیم با ماکزیمم سرکوب و شقاوت و جنایت میتواند به زندگیاش ادامه بدهد؛ اگر یک گام عقب بنشیند تکهپاره میشود و شرایط جامعه ایران این را به ا ثبات رسانده است. و اما چیز دیگری که میخواهند سرپوش بگذارند شدت ترس و ضعف رژیم است. در همین مقالهیی که در روزنامه لوموند (به قلم یک محقق فرانسوی) اشاره کردم، نوشته بود که این انقلاب کنونی ایران که عمد داشت که بگوید انقلاب، اردوی ترس را عوض کرده است اگر در 88این قیامکنندگان و جوانان و مردم بودند که در صحنه حساب سرکوب را میکردند. الآن ترس ریخته به اردوی رژیم و این ترس را شما در کوچه و خیابان در اینها میبینید، این صحنههایی که جوانان حمله میکنند به آنها و فرار میکنند. این ترس بهخصوص در سیاست، در موضعگیریها و حرفها از جمله در بسیج این ارتشیهای ولایتفقیهی که بروند کمک نیروی انتظامی؛ دیده میشود. خامنهای خوب میداند که اگر سپاهش را با آن توحش بهکار بگیرد، به ضدش تبدیل میشود و شعلههای انقلاب خیلی بالا میگیرد. آنها میخواهند این شرایط ضعف و گسست در اردوی دشمن را بپوشانند. هدف از این حرفها این است.
سوال: جالب است این رژیم ضدایران و ایرانی این روزها در رسانههایش خیلی از آتش زدن پرچم ایران صحبت میکند علت چیست؟
محمدعلی توحیدی: ببینید این رژیم از اول همه بنیان کار و موجودیتش روی دجالبازی سر اسلام سوار بود، از جمله اسم مجلس شورای ملی را هم بعد از انتخابات عوض کرد و شعار میداد که کلمه ملی فریبکارانه است. و مدام اسلام اسلام میکرد. الآن این دجالبازیها را کسی باور نمیکند، چون خطاب به آخوندها همه شعار میدهند که از ایران بروید و بسیاری از شعارها پر از بار میهنی و ایرانی است و این اعتراف به شکست آن دجالبازی و دعاوی تحت نام اسلام است که البته مردم باور نکردند. کما اینکه قبلاً دیدیم کسانی که غارت شده بودند قبل از این انقلاب به خیابان آمده بودند میگفتند یا حجت ابنالحسن ریشه ظلم را بکن و از ائمه اطهار برای نابودی اینها استمداد میطلبیدند، ولی رو آوردن و حتی دجالبازی روی پرچم و ایران حاکی از اعتراف به شکست است. حاکی از این است که که این شعارها چقدر در جامعه ایران همهگیر شده که دجال باید پناه ببرد به این دجالبازیها. شعارها را میبینید که مردم میگویند آخوندها حیا کنید مملکت ما را رها کنید، خامنهای گورت را گم کن بلند شو برو از ایران، ما از مشهد نمیریم مشهد را پس میگیرم میجنگیم میمیریم ایران را پس میگیرم...
از دل جوانان در جای جای این میهن این شعارها بلند میشود و نشان میدهد توفانی که وزیده آخوندها را در دجالگریشان هم دچار سرگیجه کرده و طبعاً هیچ تاثیری جز بیانگر اعتراف به واقعیت توفان برخاسته در ایران و رسوایی خودشان ندارد و واقعاً باید گورشان را از ایران گم کنند قبل از اینکه ملت آنها را برزمین بزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر