جنگ هژمونی در قالب نامه
لينك به منبع
بعد از تصویب برجام و شروع مراحل اجرایی
آن، انتظار میرفت که این موضوع در درون رژیم، تعیینتکلیف شده تلقی شود و دعوای دو
باند لااقل بر سر این موضوع تمام شود؛ اما نه تنها چنین نشد بلکه آتش جنگ بیشتر و گستردهتر
هم شده است. علت چنین وضعیتی این است که دعوای اصلی در درون رژیم، جنگ هژمونی است و
سایر مسائل تحتالشعاع این جنگ یا بهانهیی برای آن هستند. از طرف دیگر، عملکرد و بازتاب
جام زهر هستهیی که رژیم به خوردن آن تن داد، طبعاً نه وحدت و انسجام در درون رژیم،
که از هم گسیختگی و تکهپاره کردن نظام است.
نامههای رد و بدل شده بین خامنهای و
روحانی در مورد توافق هستهیی، نمونهیی از اوجگیری جنگ در مرحله پسابرجام است.
خامنهای در نامهاش، شروط و اما و اگرهایی
برای روحانی مشخص کرد که خودش هم میدانست باعث بحران و بههم ریختگی در درون رژیم
میشود اما میخواست با نوشتن این نامه:
اولاً، نه تنها هیچ مسئولیتی در مورد
عقبنشینیها و امتیازات کلانی که رژیم در برجام داده، بهعهده نگیرد، بلکه موضع طلبکار
خودش در برابر روحانی و باند او را حفظ کند؛
ثانیاً، راه نقض برجام را در یک شرایط
مناسب مفروض، برای خودش باز نگهدارد؛
ثالثاً، از دلواپسان که از ماجرای تصویب
برجام زخمدار بودند، دلجویی کند تا این ماجرا باعث بیانگیزگی آنها نشود؛ چرا که به
قول خود خامنهای، آنها تنها نیرویی هستند که در روز خطر به داد نظام میرسند. بهخصوص
که خامنهای در جنگ هژمونی به آنهاخیلی نیاز دارد و اگر بهای آن، خصمانهتر شدن روابطش
با باند رقیب هم باشد بیتردید آن را میپذیرد.
در مقابل، روحانی در نامهاش به خامنهای
با همه تعارفات و تقدیر و تشکرهایی که در آن گنجانده شده بود خشم دلواپسان را برانگیخت؛
چرا که روحانی در نامهاش، جابهجا جواب مطالب نامه خامنهای را داده و بر نادرستی
آنها انگشت گذاشته بود. او با اشاره به شرایط دو سال پیش یعنی زمانی که هنوز روی کار
نیامده بود و فرمان مذاکرات تماماً بهدست خامنهای بود، توافق هستهیی را، ابتدا پیروزی
و فتح الفتوح جلوه داده و سپس به کیسه خودش ریخت و نوشت: «(این پیروزی) تنها دو سال
قبل، در فضای تنشآلود افزایش روزانه تهدید، تحریم و فشار، حتی تصور چنین دستاوردهایی
برای بسیاری ناممکن بود… در تاریخ 26مهرماه 1394 یعنی روز تصویب، رئیسجمهور آمریکا
و شورای وزیران اتحادیه اروپا بهصورت کتبی و رسمی برچیده شدن تمامی تحریمهای اقتصادی
و مالی ظالمانه و غیرقانونی خود را در چارچوب تعهدهایشان در برجام اعلام نموده و آنرا
بهعنوان سند قانونی در روزنامههای رسمی خود منتشر کردند«.
روحانی در جای دیگر نامهاش، در برابر
حرف خامنهای که گفت برجام به شرطی اجرا میشود که اول «رئیسجمهور آمریکا و اتحادیه
اروپا کتباً تصریح کنند که تحریمها به کلی برداشته شده» گفت که اینها در تاریخ 26مهر
امضا کردهاند و کار از این نظر تمام شده است.
همچنین روحانی در مورد حرف خامنهای که
اگر چنین و چنان نشود، ما برمیگردیم و توافق را منتفی میکنیم گفت که سر پا شدن اقتصاد
تنها با اجرای برجام متصور است، یعنی در واقع زیرآب تمام حرفهای خامنهای را زد و گفت
که برجام غیرقابل برگشت است.
روزنامه وطن امروز (۴/۸/۹۴) آنچه در نامه روحانی به خامنهای آمده
را در یک جمله خلاصه کرد: «آنچه در برجام آمده» معنی این حرف آن است که «فرمایشات مقام
معظم رهبری» حرف مفتی بیش نیست!
معلوم است که موضع روحانی برای خامنهای
و باند او خیلی سنگین است. در همین رابطه پاسدار زاکانی رئیس کمیسیون برجام گفت:
«ما خواهش میکنیم از رئیسجمهور کشورمان که به جد
دنبال عملی کردن نامه رهبری باشند، نه اینکه اگر رهبری حرفی میزند که مورد علاقه
ما نیست ما اینجا بخواهیم توجیه کنیم و مثلاً بگوییم این مصرف درون کشوری (آمریکا)
دارد یا حرفهایی از این دست» (تلویزیون رژیم ـ30مهر.(
چنین که پیداست باند ولیفقیه از این
به بعد همین نامه خامنهای و شروطی را که در آن آمده، بهمثابه حربهیی در جنگی که
بر سر نمایش انتخاباتی در پیش رو دارند مورد استفاده قرار خواهند داد، همچنانکه آخوند
رئیسی دادستان کل رژیم در نمایش جمعه گوشزد کرد: «این 9شرطی که خامنهای در ذیل برجام
گفتند، اگرچه رسانهها گفتهاند نامه است ولی یک فرمان و منشور است» (تلویزیون رژیم
-1آبان(
کیهان خامنهای (30مهر) هم نوشت: «انتظار
آن است که مفاد نامه (خامنهای) بهعنوان ”نقشه راه“ و ”دستورالعمل غیرقابل تخطی“ از
سوی همه دستاندرکاران به کار گرفته شود«.
حرف این باند این است که حرفهای خامنهای توصیه و نصیحت نیست، منشور حکومتی و حکم ولیفقیه است در نتیجه اگر دولت به آنها توجه نکند، مرتکب جرم و خیانت شده است. به این ترتیب میبینیم که جنگ برجام که در واقع انعکاس جنگ هژمونی بود، نه تنها تمام نشده، بلکه دور جدیدی از جنگ، شدیدتر از پیش شروع شده و روز به روز هم شدیدتر میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر