راهکارهای ریشه کنی افراط گرایی و فرقه گرایی
مایلیم جواد ظریف به این سوال پاسخ بدهد که: آیا ترروریسم القاعده و “داعش” و گروه های مشابه آنها برای ایران تهدید آفرین بوده است؟ در ضمن آیا کشور شما به جز اظهارات رسانه ای اقدامات دیگری در این خصوص در پیش گرفته است؟
کشورهای منطقه و جهان در صلح و آرامش در کنار ایران به سر می بردند، تا اینکه آخوندها در پی ربودن انقلاب مردم ایران به قدرت رسیدند. آنها برای به بار نشاندن طرح خود از ایدئولوژی مبتنی بر آتش افروزی جنگ های مذهبی و دینی و كشتار بر اساس ویژگی های نژادی و هویت مذهبی توسط گروه های شبه نظامی بهره گرفتند.
به عبارت روشن تر، رژیم ولایت فقیه بذر تروریسم و فرقه گرایی در منطقه را کاشت و ایران امروزی مسوولیت گسترش هرج و مرج در منطقه را به عهده دارد. از این رو، مراکز موسوم به فرهنگی اما وابسته به سپاه پاسداران توسط ایران در کشورهای بسیاری از جمله سودان و نیجریه و سوریه و لبنان و یمن و جزایر کومور راه اندازی شدند. این مراکز به ایجاد هسته های تروریستی و گسترش ایدئولوژی ولایت فقیه پرداختند. تروریسم دولتی ایران همچنین نمایندگی های دیپلماتیک خارجی در ایران و خارج از کشور را هدف قرار گرفت.
آری، با تأمل جدی در تاریخ ایران بعد از انقلاب و مراجعه به صفحات سیاه این کتاب می توان دریافت که نظام ولایت فقیه به هیچ وجه قادر به همزیستی با دیگران نیست. این رژیم، استمرار مشروعیت خود را در گرو صدور مشکلات خود به خارج و دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه و حمایت های مالی از گروه های تروریستی در این کشورها می بیند.
شاید عده ای این سوال را مطرح کنند که انگیزه های رژیم ایران از در پیش گرفتن این رویکرد و یا استراتژی خصمانه چیست. به گمان ما، کشورهای عربی و به خصوص کشورهای خلیج با توجه به نزدیکی جغرافیایی به ایران بیشتر از بقیه به ماهیت واقعی رژیم ایران پی برده اند. خلاصه اینکه، رژیم حاکم در تهران به خوبی می داند که تنها راه ماندن در قدرت همانا شانه خالی کردن از تحقق مطالبات مردم ایران و اقلیت های قومی و مذهبی در کشور و جهت گیری به سوی خارج از کشور یا می توان گفت همان فرار به جلو است. رژیم ایران با چنین رویکردی، توجه مردم ایران را از مشکل اساسی كه مشروعيت و کارآمدی رژیم را در معرض خطر قرار می دهد به مسائل حاشیه ای معطوف می کند؛ آری، رژیم انقلاب مردمی را ربود و به آن رنگ و بوی ایدئولوژیکی داد، و یک حاکمیت دینی را بر پایه نگرشی تنگ نظرانه از دین اسلام شکل داد. بدین ترتیب، حاکمیت ایران با توجه به اصل 12 قانون اساسی به حکومتی فرقه ای بدل گردید و دوره تاریخی جدید مبتنی بر درگیری های مذهبی و رویکرد تروریستی و حمایت از آن توسط بازوهای سپاه پاسداران در ایران و خارج از کشور آغاز شد. برای درک این واقعیت کافی است به وضعیت ملت های بلوچ و کرد و عرب در ایران نگاهی انداخته و دید که چگونه این ملت ها در معرض بی رحمانه ترین ستم و اذیت و آزار سیاسی و اقتصادی و قومی و مذهبی قرار دارند. اخبار اعدام ها و شکنجه زندانیان اقلیت های مذهبی بهایی و سنی و مسیحی در زندان های ایران را دنبال و این موارد را با ایران پیش از انقلاب مقایسه کنید. در این صورت به حجم اوضاع مصیبت بار اقشار وسیعی از جامعه ایران پس از انقلاب پی می برید.
مظلوم نمایی ایران و ارائه چهره ای بیگناه از خود بیهوده است؛ چرا که شواهد و وقایع میدانی جایی برای تردید باقی نگذاشته است.
این رژیم در کشتار ده ها هزار تن از مردم بیگناه نه تنها در سوریه و عراق و لبنان و یمن که در محدوده مرزهای خود سهیم بوده است. نیروهای سپاه پاسداران برای پیکار به سوریه و عراق اعزام شدند و رژیم علنا به این موضوع اقرار کرده است.
در مورد ارتباط و هماهنگی بین رژیم ایران و گروه های تروریستی هم باید گفت که ایران پذیرای رهبران القاعده و افراد وابسته به این سازمان بود و کلیه امکانات لازم را در اختیار آنها قرار داد و برای هدف گرفتن منافع کشورهای غربی و عربی به آنها کمک کرد.
برای مثال، شماری از رهبران القاعده از جمله: ابو حفص الموریتانی، سیف العدل، سلمان ابوغیث، ابو اللیث اللیبی، ابوالخیر المصری و غیره در ایران به سر می بردند. کما اینکه، برخی از اعضای خانواده اسامه بن لادن هم در ایران بودند. عده بسیاری از رهبران القاعده که تحت پیگرد بین المللی قرار دارند هم اکنون در ایران هستند.
آقای جواد ظریف در یادداشت اخیر خود در روزنامه نیویورک تایمز اعدام کودکان توسط گروه های تروریستی نظیر جبهه النصره را محکوم کرده است. ما هم از این رویکرد خوب وی حمایت و آن اقدامات را محکوم می کنیم، اما گویا آقای ظریف حقیقتی را که “نزدیکتر از من به من است” نادیده گرفته است. اعدام هایی که در ایران انجام می شود خیلی به او نزدیک تر از سوریه است و توسط خود دولت و نه گروه های تروریستی اعمال می گردد.
ایران بیشترین آمار اعدام کودکان در جهان در سال 2016 میلادی (اواخر 1394 و اوایل 1395 شمسی) را دارد. کما اینکه به گزارش منتشر شده توسط سازمان عفو بین الملل (امنستی) در آغاز سال میلادی جاری بیش از 160 کودک هم اکنون پشت میله های زندان های ایران و منتظر اجرای حکم اعدام هستند.
” او خویشتن گمست که را رهبری کند!” حالا چگونه وزیر امور خارجه ایران از اعدام ها در سوریه انتقاد می کند در حالیکه ایران دومین کشور دارای بیشترین اعدام سالانه و دارای بیشترین آمار اعدام نسبت به جمعیت کشور است.
دولت حسن روحانی موسوم به دولت “اعتدال” در مساله اعدام ها از دولت موسوم به “اصولگرا”ی احمدی نژاد پیشی گرفت و در نهایت هم متوجه نشدیم که کدام یک چهره واقعی از رژیم ایران را ارائه می دهند!
با این حال، و با توجه به واقعیت های فراوان در این زمینه، می بینیم که مقامات ایران علیه کشورهای دیگر اتهام پراکنی می کنند و خود را بی گناه و مظلوم و مورد ستم جا می زنند و به دیگران پند و اندرز می دهند. با این اوصاف چگونه گمراه می تواند دیگران را هدایت کند؟!
بی تردید اتهامات مطرح شده از سوی ایران مبنی بر حمایت عربستان سعودی از تروریسم دوام چندانی نمی آورد؛ چرا که واقعیت های میدانی گویای چیز دیگری است. عربستان در زمره نخستین کشورهای مورد هدف تروریست ها بود، کما اینکه این کشور جزو نخستین کشورهایی بود که مبارزه با تروریسم و خشکاندن منابع آن در دستور کارشان قرار گرفت. جهانیان به تلاش های عربستان در زمینه مبارزه با تروریسم اذعان دارند؛ البته به جز ایران که چهره کاملا متفاوتی از آنچه جهان در خصوص تروریسم ترسیم کرده ارائه می دهد؛ تروریسم از منظر تهران همانا تلاش هایی است که جلوی اقدامات تخريبي ايران در منطقه و جهان می ايستد.
مرکز ضد تروریسم سازمان ملل و مرکز مبارزه با تروریسم هسته ای سازمان ملل توسط عربستان تثبیث شد. این کشور عضو ائتلاف جهانی ضد تروریسم و بنیانگذار ائتلاف اسلامی مبارزه با تروریسم است که اکنون 37 عضو دارد. عربستان ده ها میلیارد دلار به سازمان ملل برای حمایت از تلاش های این سازمان در این خصوص کمک کرده است. عربستان با سرویس های امنیتی در سراسر جهان برای مقابله و کشف و خنثی کردن عملیات تروریستی همکاری کرده است. حالا، آقای ظریف آیا می توانید به این سوال پاسخ دهید که آیا تروریسم القاعده و “داعش” و سازمان های مشابه آنها برای ایران تهدید آفرین بوده است؟ در ضمن، آیا کشور شما اقدامات دیگری به جز اظهارات رسانه ای در پیش گرفته است؟ البته که نه!
تهران می تواند در تلاش های بین المللی کنونی شرکت کند و به بقیه کشورهایی که در راستای مبارزه با تروریسم فعالیت می کنند ملحق شود. اما ایران باید این کار را در عمل و نه در حرف انجام دهد؛ به این معنا که حمایت از شبه نظامیان و مزدوران را کنار بگذارد، رهبران القاعده را که در خاک این کشور هستند تحویل دهد، از دامن زدن به جنگ های مذهبی و دینی دست بردارد، با کشورهای جهان ارتباط پیدا کند و از بازی تبادل نقش ها بین ارگان های رژیم که در نهایت سر و ته یک کرباس هستند دست بکشد. خمینی پایه و اساس این بازی را بنا نهاد و خامنه ای آن را ادامه داد. حالا سوال این است که آیا تهران می تواند چنین رویکردی در پیش بگیرد؟
در پایان، کشورهای منطقه بر تمایل بر همزیستی مسالمت آمیز و محترم شمردن اصل همسایگی با ایران تاکید می کنند. اما این کشورها در برابر تجاوزگری های ایران سکوت نخواهند کرد؛ چرا که چشم پوشی جهانیان از اقدامات تخریبی ایران در منطقه و جنگ افروزی ها و حمایت های این کشور از جنگ و درگیری هزینه سنگینی برای همه ما به دنبال خواهد داشت. تا زمانی که تلاش های بین المللی برای مقابله با ولع آخوندها برای خونریزی و کشتار بیگناهان بر اساس هویت افراد و دست برداشتن از ایجاد ارتش ها و گروه های شبه نظامی فرقه گرا در منطقه و آتش افروزی در منطقه صورت نگیرد شاید این اقدامات پیامدهای وخیمی نه تنها برای کشورهای منطقه که برای کل جامعه جهانی به دنبال داشته باشد.
به همين دلیل، آنچه به آن نیاز است درک تهدید تروریسم و فرقه گرایی مورد حمایت رژیم ایران است که تنها با ریشه کن کردن این بذر شرارت از بین می رود.
به نقل از: روزنامه الوطن -مرکز پژوهشهای ایرانی خلیج عربی
تمام مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است*
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر