پایههای مالی-سیاسی لابی رژیم ایران(بخش دوم)حامیان اصلی و مجموعه افراد و شرکتهائی که عموما در بخش نفت فعالیت میکنند
معجزه دو قلو
آشنائی
"تریتا پارسی" با "سیامک نمازی" و همکاری مشترک شان برای راه اندازی یک
لابی در آمریکا، داستانی است که ما را با مافیای اقتصادی رژیم آخوندی بیشتر
آشنا میکند و ضمنآ میتوانیم درک واقعی تری از حامیان خارجی حکومت ایران
بدست آوریم. اما اگر به عمق و ابعاد قضیه توجه نشود، داستان پارسی و نمازی،
بیشتر شبیه یک رویای شیرین و چیزی مانند داستان "سیندرلا" یا "شاه پریان"
به نظر میاید که به هرچه دست میزنند به طلا تبدیل میشود و همه دربها بروی
آنان باز میگردد.
در
سال 1997، تریتا پارسی که یک دانشجوی ایرانی مقیم سوئد بود به آمریکا رفت و
یک لابی یکنفره را در کنگزه آمریکا شروع کرد. وی در اعلامیه ایکه در همان
زمان بزبان انگلیسی نوشت چنین میگوید: 1
«14
نفر از ایرانیان یا دوستداران ایران بیانیه ای را امضا کرده اند که خطاب
به نمایندگان کنگره آمریکاست و از آنان میخواهد که تحریم های علیه ایران را
لغو کرده و وارد گفتگو با ایران شود. باید ایرانیان بخود بیایند و صدایشان
را بگوش مسئولین آمریکائی برسانند. ولی تا کنون، فقط مجاهدین خلق، کنت
تیمرمن و لابی طرفدار اسرائیل در صحنه فعال بوده اند...... قدم
بعدی رساندن این بیانیه به دست نمایندگان مجلس و سنای آمریکا بود. بمدت
چهار روز من یک تنه از این دفتر نماینده کنگره به آن یکی رفتم و آنرا شخصا
بدست مشاورین و مسئولین دفتر آنان دادم. آنان همه شگفت زده بودند که یک
دانشجوی سوئدی-ایرانی برای پایان دادن به انزوای کشورش مشغول لابی کردن
است. من فعالیت های خود در کنگره را به اطلاع امضا کنندگان بیانیه رساندم و
نتیجه آن شد که ما یک گروه لابی درست کردیم.».
دنباله داستان "تریتا پارسی" و فعالیت های چشمگیر او در آمریکا، بسیار سوال برانگیز و قابل توجه تر است. وی
در حالیکه هنوز در سوئد زندگی میکرد و دانشجوئی بیش نبود، به مقام "مشاور
سیاست خارجی" باب نی رسید که یکی از قدرتمندترین (و فاسد ترین) نمایندگان
کنگره آمریکا بود. 4 سال بعد در سال 2001، تریتا به آمریکا آمد و بلافاصله
مدیر شورای ایرانی-آمریکائی (AIC
) وابسته به هوشنگ امیر احمدی شد. شورائی که در هیئت مدیره آن دهها رئیس و
مدیر عامل کمپانی های نفتی و سناتور آمریکایی حضور داشتند. یکسال
بعد در 2002، "پارسی" با چند نفر از دوستان خود انجمن "نیاک" را تشکیل
داد. هنوز مرکب اساسنامه این انجمن خشک نشده بود که دو موسسه معروف سیاسی
امریکا به وی کمک مالی کردند. چند
ماه بعد، یکی از مهمترین لابیست های آمریکا بنام "روی کافی" که از دوستان
خانواده بوش بود به کمک تریتا پارسی آمد و برای اعضای انجمن نیاک، جلسات
خصوصی آموزش لابیگری در یک رستوران حومه واشنگتن برگزار نمود. این داستان شبیه آن است که "موتزارت" به خانه من و شما بیاید و برای فرزندانمان کلاس خصوصی موسیقی برگزار کند. 2
متعاقبآ
تریتا پارسی اقدام به نوشتن کتابی در مورد رابطه ایران و آمریکا و اسرائیل
میکند. در این کتاب با استفاده از شیوه های بدیع ثابت شده که از سال 1992
ببعد، دولت اسرائیل تنها مانع بهبود روابط ایران و آمریکا بوده است و تاکید
شده که علیرغم آمادگی ملایان برای حل مشکلات فی مابین، دولت آمریکا تحت
فشار اسرائیل از اینکار چشم پوشیده است. برای نوشتن این کتاب نیز تمام
دربها بروی "تریتای" جوان باز میشود. دو سال قبل از انتشار این کتاب، یکی
از مسئولان بالای رژیم ملایان، یک سند کاملا محرمانه را در اختیار وی قرار
میدهد تا او در کتابش ازآن استفاده کند. ظاهرآ این سند آنقدر مخفی بود که
تنها 4 نفر در ایران ازآن باخبر بودند. خامنه ای، خاتمی، کمال و صادق
خرازی. یعنی ارزش کتاب "تریتا" از رفسنجانی و سپاه و مجلس نیز بالاتر بوده
است! 3
بلافاصله
پس از انتشار این کتاب، بنیاد "راکفلر" و بقیه محافل ریز و درشتی که تمام
دغدغه شان کنارآمدن با حکومت آخوندی است به میدان آمده و برای ارتقاء و
تبلیغ این کتاب، به برگزاری سخنرانی و مصاحبه با نویسنده جوان مذکور اقدام
نمودند. داستان رویایی تریتا بهمین جا ختم نمیشود. ظاهرآ مقرر شده بود که
او یک شبه ره صد ساله به پیماید... اکنون نوبت به آن رسیده بود که وی برای
دفاع از تز دکترای خود حاضر شود. جالب است بدانیم که برای ایفای نقش استاد
راهنما، دکتر برژینسکی، شخصا در آن جلسه حاضر میشود.
سفر مشترک تریتا و سیامک نمازی به آتشکده یزد، تابستان 2000 (از یکدیگر عکس گرفته اند) 4
ادامه داستان شیرین این سیندرلای جوان را در همینجا متوقف میکنیم و به سراغ شریک و دوست وی یعنی "سیامک نمازی" میرویم. محمد
باقر نمازی، پدر سیامک است. وی در زمان حکومت گذشته یکی از مهمترین مقامات
دولتی و منجمله سالها استاندار خوزستان بود. خوشبختانه پس از انقلاب هیچ
خطری متوجه ایشان نشد و سه سال بعد، خانواده نمازی به خارج از کشور میرود و
با یک جهش خیره کننده، محمد باقر بعنوان دیپلمات ارشد سازمان ملل در امور
خیریه کار خود را شروع میکند. با آغاز ریاست جمهوری رفسنجانی، دختر این
خانواده یعنی "پری نمازی" به همراه همسرش "بیژن خواجه پور"، شرکت مشاوره
(دلالی) آتیه بهار را در سال 1993 در تهران تأسیس میکند. کار اصلی این
شرکت، کمک به کمپانی های بزرگ چند ملیتی برای ورود به بازار ایران است.
اتفاقآ فعالیت عمده آتیه نیز در تجارت نفت و مشتقات آن است. درآغاز، برادر
بزرگتر یعنی "بابک نمازی" که بتازگی درس حقوق خود را در آمریکا تمام کرده
به شرکت آتیه میرود و بخش حقوقی این شرکت را برعهده میگیرد. بعد برادر
کوچکتر یعنی سیامک به این شرکت آمده و مدیرعامل بخش مشاوره آتیه میشود.
داستان ظهور وصعود خانواده نمازی و شرکت آتیه، به همان شیرینی افسانه تریتا
پارسی است.
در
عرض چند سال، این شرکت به یکی از مهمترین بازیگران در قلمرو فعالیت های
اقتصادی داخل کشور و همچنین کار سیاسی در خارج از کشور تبدیل میگردد. داستان
خانواده نمازی و تریتا پارسی، قبل ازآنکه نشانی از معجزه باشد، ریشه در
مافیای اقتصادی داخل ایران از یکطرف و کمپانی های مهم آمریکا از طرف دیگر
دارد. هدف از گزارش حاضر نیز قبل از هر چیز شناخت آندسته از محافل اقتصادی و
سیاسی است که برای حفظ و استمرار منافع کلان خود، با حمایت از رژیم
ملایان، راه را بر هرگونه تحول دموکراتیک و نجات مردم از دست جلادان حاکم
بر ایران بسته اند.
مافیای جدید
پس
از پایان جنگ با عراق، رفسنجانی رئیس جمهور شد و هدف خود را ظاهرا گشایش
نسبی و کنترل شده اقتصاد ویران شده ایران قرار داد. تا آنزمان، اقتصاد کشور
عمدتا توسط دو قطب مهم یا مافیای اقتصادی کنترل میگردید. یکی بنیادهای
بزرگ مثل بنیاد مستضعفان یا بنیادشهید و آستان قدس رضوی بودند که با سرمایه
های عظیم و تاراج کرده خود بخش های مهمی از اقتصاد کشور را در تیول خود
داشتند. بخش دوم نیز نهادهای رسمی خود دولت بود که عمدتا در جهت تأمین
نیازهای جنگ با عراق کوک شده بود. در مجموع جریانات وابسته به بازار و روحانیت سنتی، با استفاده از رانت های حکومتی، نیروی مسلط در اقتصاد ایران بودند.
بعد
از جنگ و در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی شاهد ظهور دو مافیای جدید هستیم
که اولی به خانواده فاسد رفسنجانی وابسته است و دیگری در سیطره رهبران سپاه
پاسداران قرار دارد که پس از پایان جنگ با عراق و تأسیس شرکت های گوناگون،
تازه نفس در تاراج سرمایه های مملکت سهیم شدند.
مافیای
رفسنجانی بطور عمده در صنعت نفت رشد کرد و قدرت گرفت. سرکردگان این قطب
اقتصادی جدید، عموما از صاحب منصبان دولتی بوده و با آزاد سازی نسبی اقتصاد
و رشد باصطلاح بخش خصوصی در آغاز دهه هفتاد شمسی، با راه اندازی دهها شرکت
و بانک خصوصی، کنترل بخش های مهمی از اقتصاد کشور را بدست گرفتند.
یکی
از مهمترین محور های اقتصادی مافیای رفسنجانی، جذب سرمایه ها و متخصصان
خارج از کشور بود. بدین منظور تسهیلات و قوانین جدیدی به اجراء درآمد مثلا
در برنامه اول توسعه ( 72-1368 )، دولت ایجاد سه منطقه آزاد تجاری- صنعتی
کیش، قشم و چابهار را در سال 1369 اعلام نمود. در ایندوره، دولت ایران
توانست بطور بسیار محدود، بخش هائی از صاحبان سرمایه و گروههایی از متخصصان
را به مملکت بکشاند. در حقیقت، آنچه باند رفسنجانی را از دیگر مافیاهای
اقتصادی ایران متمایز میکند، رابطه ارگانیک آن با محافل اقتصادی در غرب
بخصوص کمپانی های نفتی است.
رفسنجانی
با یک تیر دو نشان زد. با جذب بخش ناچیزی از سرمایه داران و متخصصان خارج
به ایران و نشاندن آنان بر سر سفره رنگینی که از تاراج نفت مملکت فراهم شده
بود، هم قدرت اقتصادی خود در داخل و خارج کشور را مستحکم نمود و هم بخاطر
حمایتی که در غرب توسط این دسته از محافل سرمایه داری بدست آورده بود، نفوذ
سیاسی خود در خارج از کشور را تقویت کرد. موفقیت نسبی ملایان در راه
اندازی شبکه وسیع لابی نیز به کمک این دسته از شریکان اقتصادی رژیم در
آمریکا و اروپا امکان پذیر بود. برای شناخت لابی ملایان، درک مکانیزم بالا
ضروری است.
اما
در رابطه با رشد بخش خصوصی در دوران پس از جنگ، ذکر یک نکته ضروری است تا
اشتباها روند باصطلاح آزاد سازی دوران رفسنجانی و اقدامات ظاهری مشابه را
با روند معمول در دیگر کشورها یکسان تصور نکرده باشیم. اقتصاد ایران به
اذعان اکثریت قریب به اتفاق کارشنان بیطرف، با تمام اصول شناخته شده دنیای
مدرن تناقض دارد. اقتصاد آخوندی، ملغمه ای است از باندهای مافیائی که بدون
یک برنامه مدون یا استراتژیک، در حال تاراج سرمایه های کشور و خرج آن برای
اهداف پلید خود میباشند.
شاید
ایران تنها کشور شناخته شده در جهان است که حتی ابتدائی ترین آمار اقتصادی
قابل اعتماد که برای هرگونه برنامه ریزی ضروری است درآن وجود ندارد. میزان
بدهی خارجی دولت، نرخ تورم، میزان سرمایه گذاری خارجی، دخل و خرج دولت،
ذخیره ارزی، میران ریخت و پاش رژیم ایران در دیگر کشورهای جهان و همچنین
سهم هر یک از جناحهای حکومتی در چپاول سرمایه های کشور، برای هیچ کارشناس
داخلی یا خارجی شناخته شده نیست. این خصوصیت منحصر بفرد اقتصاد آخوندی است
که بجای شباهت به مدلهای اقتصادی شناخته شده جهان، بیشتر به چپاول و غارت
اموال یک کشور توسط اشغالگران خارجی شبیه است.
بنابراین
آنچه در ایران اتفاق افتاده، نه ظهور یک بخش خصوصی مستقل بلکه قشری انگلی
وابسته به جناحهای حکومتی موجود است. رژیم ملایان هیچگاه قدرت سیاسی یا
اقتصادی را با غیر خودی ها تقسیم نکرده است. از اینرو، همانطور که با بررسی
فعالیت های شرکت "آتیه بهار" مشاهده میکنیم، این کمپانی بصورت زائده ای از
باندهای درونی حکومت، به دلالی و زد و بند اقتصادی مشغول است. با
بررسی فعالیت شرکت "آتیه" میتوان به زنجیره ای از دهها کمپانی ظاهرا خصوصی
برخورد که سرمنشا و سلسله گردان آنها عمدتآ تعداد انگشت شماری از مسئولان
بالای حکومت اند. این مجموعه شرکتهای تو در تو و وابسته بهم، بخشی از همان
مافیای اقتصادی رژیم ملایان است.
آتیه بهار 5
این
کمپانی شامل یک بخش اصلی بنام "مشاوره" برای کمپانی های بین المللی است که
3 مدیر آن، سیامک نمازی، بیژن خواجه پور و یک جوان اتریشی الاصل بنام
"فریشن اشلاگر" میباشند.
بیژن خواجه پور، همسر پری نمازی یعنی خواهر سیامک
است. بنا به گفته نشریات اقتصادی بین المللی، آتیه بهار مهمترین شرکت
مشاوره برای کمپانی های غربی در ایران است.
پری
نمازی مسئولیت بخش "مدیریت منابع انسانی" شرکت آتیه را بعهده دارد. بابک
نمازی که برادر بزرگتر سیامک است نیز "شرکت حقوقی آتیه" را اداره میکند.
شرکت آتیه صاحب بخش های کامپیوتری، مطبوعاتی و غیره نیز هست که به آن اشاره
میکنیم.
مهمترین
فعالیت آتیه، مشاوره به کمپانی های بزرگ غربی است. برای شناخت مشاوره ای
که میتوان به یک کمپانی خارجی برای ورود به بازار ایران داد بهتر است بطور
مثال به دو مشتری آتیه یعنی شرکتهای نروژی "استات اویل" و فرانسوی "توتال"
اشاره نمود این دو غول نفتی جهان، برای ورود به بازار پررونق ایران، مجبور
به پرداخت دهها میلیون دلار رشوه به پسر رفسنجانی شده اند. باید اضافه
کنیم که بیژن خواجه پور ضمنا رئیس شرکت نفتی "آذر انرژی" نیز میباشد که
اعضای مدیریت آن عمدتا از کسانی هستند که قبلا برای کمپانی های نفتی نروژ
کار کرده اند.
برای شناخت ارتباط کمپانی "آتیه" با رژیم ملایان و مافیای اقتصادی مملکت، از آن جوان اتریشی شروع میکنیم.
"فریشن اشلاگر" که بر ما معلوم نیست با چه شگرد و چشم بندی به مافیای آخوندی وصل شده، به گفته وبسایت شرکت آتیه، . "افزون بر كار در آتیه بهار، مؤسس و مدیرعامل شركت خدمات مناطق آزاد می باشد، كه با سه سازمان دولتی مناطق آزاد شراكت دارد." . یعنی شلاگر رسما با بخشی از رژیم ایران شریک است.
از طرف دیگر، شلاگر مدیر عامل یک شرکت مشاوره مالی بنام Middle East Strategies (MES)
نیز میباشد که تنها شریک وی، فردی است بنام "احمد حاتمی یزد" که خود یکی
از سران مافیای مالی – نفتی است. نگاهی به پست های دولتی حاتمی بخوبی گویای
موقعیت وی در درون رژیم است: رئیس
سابق بانک صادرات (دومین بانک ایران)، مدیر کل بانک تجارت، معاون شرکت
کشتیرانی جمهوری اسلامی، مدیر کل فروش نفت خام در شرکت نفت ملی ایران،
معاون ســازمان گســترش و نوســازی صنــایع ایــران، مدیر بخش روابط بین المللی در شورای عالی مناطق آزاد." 6 (عکس احمد حاتمی یزد)
این
شراکت دو نفره بین حاتمی و اشلاگر، کارش فراهم کردن امکانات مالی برای
معاملات شیرین و پرسودی است که باندهای مختلف رژیم (غالبا باند رفسنجانی)
با طرفهای خارجی می بندند. این معاملات هرکدام گاها بالغ بر صدها میلیون
دلار تا بیش از یک میلیارد دلار میشوند. جای این سوال با معنا کماکان باقی
است که چگونه و چرا یک جوان اتریشی و این حاتمی یزد بهم رسیده و این کاسبی
حلال را براه انداخته اند.
حال
که با یکی از مدیران آتیه بهار آشنا شدیم به سراغ بیژن خواجه پور یعنی
رئیس آتیه بهار برویم. ایشان در دهها موسسه و بنیاد و نهاد رسمی
دولتی-اقتصادی عضویت دارد که به مهمترین آنان اشاره میکنیم. این شرکتها،
بدون استثناء دارای مدیرانی است که از بالاترین مهره های مافیای اقتصادی و
سیاسی حکومت اند. بعنوان مثال، خواجه پور مدیر عامل شرکت نفتی "قشم انرژی"
است که با منطقه آزاد قشم یعنی یکی از نهادهای اقتصادی رژیم ایران رسما
شریک است.7رئیس
شرکت "قشم انرژی"، فردی بنام "نرسی قربان" است. ایشان یکی از مهمترین
عناصر نفتی رژیم در سالهای گذشته بوده است. وی یک از ثابت ترین سخنرانان در
کنفرانس های دولتی ایران در مورد نفت میباشد. نرسی قربان مدیر موسسه ظاهرا
مطالعاتی "کاسپین" است که عضو مهم دیگر آن "عباس ملکی"، معاون وزارت خارجه
رفسنجانی و مشاور خامنه ای است. ضمنا، نرسی قربان مدیر عامل یکی از
مهمترین شرکت های گاز در ایران یعنی "شرکت گاز به مایع کرگنگان" است. ریئس
این کمپانی عظیم، یکی از مهره های مهم اقتصادی حکومت بنام علی شمس اردکانی
است. این فرد نیز یکی از سران مافیاست. برخی از مسئولیتهای رسمی این فرد
همچون رئیس سابق اتاق بازرگانی، سفیر سابق ایران در کویت و دهها پست دیگر
در وزارت نفت و وزارت خارجه نشانی از جایگاه ویژه او در اختاپوس حاکم بر
کشور است. ایشان اولین رئیس و بنیانگذار نهاد مسئول منطقه آزاد قشم در سال
1369 است.
علی شمس اردکانی
بیژن
خواجه پور بجز مدیریت شرکت های آذر انرژی، قشم انرژی، آتیه بهار، ضمنا به
کمک سیامک نمازی مجله "ایران استراتژیک فوکوس" در لندن را نیز منتشر میکند.
این نشریه به شرکت مهم انگلیسی "مناس" وابسته است. مهمترین بخش کار خواجه
پور و نمازی، مدیریت کارزار تبلیغاتی و لابی بنفع رژیم در خارج از کشور و
بخصوص در آمریکاست که در گزارش بعدی بآن اشاره میشود.
به
سراغ برادر بزرگ خانواده یعنی بابک نمازی برویم. ایشان علیرغم کمی سن،
بلافاصله پس از ورود به ایران مدارج ترقی را یکی پس از دیگری طی نموده و در
عرض یکی دو سال به یکی از مهره های موثر و با نفوذ مافیای رژیم تبدیل شده
است. ایشان یکی از کسانی است که قانون سرمایه گذاری خارجی را برای "مجمع
تشخیص مصلحت" نوشته است. 8
برای
درک جایگاه این وکیل تازه به ایران رسیده؛ به یک نمونه نگاه کنیم. در سال
2000، اتاق بازرگانی بریتانیا یک کنفرانس نفتی در مورد ایران برگزار نمود
که گذشته از مهمترین مقامات رژیم، بابک نمازی، بیژن خواجه پور و همچنین
شهریار افشار به سخنرانی پرداختند. جالب اینجاست که در یک پانل سه نفره که
بابک نمازی در مورد قوانین سرمایه گذاری در ایران سخنرانی نمود، دو نفر
دیگر پانل نیز از عناصر مهم دولتی ایران بودند. 9
بابک نمازی (سمت چپ) و شهریار افشار در کنفرانس نفتی سال 2000 در لندن
شرکت
آتیه بهار و مسئولان آن نه تنها در اکثر کنفرانس های نفتی رژیم در زمره
سخنرانان اصلی هستند، بلکه در برخی از موارد، در کنار مسئولان رژیم، مشترکا
برگزار کننده کنفرانس نیز بوده اند که میتوان به دو مورد اشاره کرد. یکی
در سال 1998 در لندن بود که تحت عنوان "فرصت های جدید در صنعت نفت و گاز
ایران" برگزار شد و در آن بیژن خواجه پور و نرسی قربان سخنرانی کردند. 10
دیگری کنفرانسی در ژولای 2000 در لندن بود11
که آتیه بهار برای برگزاری کنفرانس با شرکت نفت ایران همکاری نمود و حتی
قبل از کنفرانس اصلی، یک "پیش کنفرانس توضیحی" توسط مسئولان آتیه برگزار
گردید. در این کنفرانس مهمترین مسئولان نفتی رژیم منجمله مهدی هاشمی
رفسنجانی به سخنرانی پرداختند.
در
کنفرانس دیگری که در سال 2006 تحت عنوان "همکاری ایران و چین" در تهران
برگزار شد، بجز مهمترین مسئولان حکومتی، میتوان به سخنرانی بیژن خواجه پور و
همسرش پری نمازی اشاره نمود. سخنرانی پایان کنفرانس نیز توسط علی اکبر
ولایتی و عباس ملکی دوست نزدیک بیژن خواجه پور انجام گرفت. 12
شرکت آتیه بهار ضمنا در سال 1999، یک مرکز اداری تجاری در تهران براه انداخت 13
که فقط برای کمپانی های خارجی که با ایران کار میکنند در نظر گرفته شده
بود. آتیه ضمنا یک صندوق سرمایه گذاری در بورس تهران به راه انداخت که برای
ایرانیان مقیم خارج که خواهان شرکت در این امر ملی هستند در نظر گرفته شده
بود. 14
صلح طلبی و بوی خوش نفت
البته
تمام موارد ذکر شده بالا تنها بخش ناچیز و آشکار روابط خانواده نمازی با
حکومت ملایان است. قبل از آنکه به اصل موضوع یعنی راه اندازی لابی رژیم در
آمریکا و نقش آتیه بهار بپردازیم، شاید بهتر باشد که نگاهمان را کمی گسترده
تر کرده و به یک نمونه دیگر نیز نظری بیافکنیم. این نمونه بطور خاص برای
آندسته از صلح طلبان قلابی که با دفاع مشمئزکننده از ملایان صبحانه میخورند
و با ناسزاگویی مبتذل به امپریالیسم روز را سپری میکنند، بسیار آموزنده و
ضروری است.
همانطور
که در سلسله گزارشات قبلی اشاره شد، در سال 2005 با آغاز ریاست جمهوری
احمدی نژاد و ارسال پرونده هسته ای ملایان به شورای امنیت سازمان ملل، یک
حزب اللهی دو آتشه بنام "عباس عدالت"، ناگهان ضد امپریالیست و صلح طلب شد و
محفل ضد جنگ "کاسمی" را در لندن و آمریکا راه انداخت. همانطور که در
گزارشات قبلی توضیح داده شد، سازمان کاسمی در آمریکا، از دو دسته از افراد
تشکیل شد که نیمی از هیئت اجرایی آن افراد وابسته به تریتا پارسی و انجمن
نایاک بودند و نیم دیگر نیز عناصری هستند که تحت نام "چپ" و مبارزه خیالی
با سرمایه داری و امپریالیسم، تمام تلاش خود را برای حفظ حکومت آخوندی و
بخصوص دفاع از سیاستهای ماجراجویانه اتمی انان بکار میبرند. 15
راستی
"عباس عدالت" از کجا آمده و سابقه اش چیست که تا این میزان صلح طلبی در
تمام وجودش رخنه کرده است؟ عدالت در دانشگاه صنعتی شریف با عباس ملکی
(معاون وزارت خارجه و مشاور رهبر) همکار بود، در سال 1999 این
دو نفر یک بنیاد خیریه تحت نام "بنیاد دانش و هنر" تأسیس نمودند که ظاهرا
وظیفه اش "فراهم نمودن تسهیلات بخصوص کامپیوتر برای مدارس ایران و جوانان
در کشورهای رو به رشد است". 16
طبیعتا
درمملکتی که از صدقه سر این رژیم غارتگر، بخشی از جوانان نگون بخت و
دانشجویان و دانش آموزان بینوای آن برای ادامه زندگی چه بسا مجبور به تن
فروشی و کلیه فروشی میشوند، باید هم بنیادی مانند همین موسسه عباس ملکی و
عباس عدالت وجود داشته باشد تا به جوانان محتاج در کشورهای دیگر کمک کند.
در واقع این موسسه سکوی پرش و محمل تبلیغاتی عباس عدالت و رفقایش در خارج
از کشور بود. وی با سواستفاده از همین عنوان خیرخواهانه به خیلی از
محافل انساندوست و گروههای وابسته به گرایشات چپ در اروپا و امریکا راه
پیدا کرد، البته ترکیب هیئت مدیره این محفل بسیار "صلح دوست" میتواند گویای
حقایق تکان دهنده ای برای جریانات مترقی واقعی و اصیل باشد.
رئیس این بنیاد کاملا خیریه در تهران فردی است بنام "محمد رضا حائری یزدی" که مدیر کل تحقیق و بررسی وزارت صنایع رژیم بوده است. 17
ایشان در عین حال مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شرکتی بنام "مگفا" در ایران
است که بنوبه خود زیر مجموعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (بخشی از
دولت) میباشد. دو شریک دیگر حائری دراین کمپانی نیز هر دو نفر معاون وزیر
در حکومت آخوندی میباشند. 18
علیرضا
امامی که رئیس هیئت مدیره شرکت مگفا ست، مدیر کل سه وزارتخانه دولت بوده
است. مهرداد کارگری، عضو دیگر هیئت مدیره است که ضمنا عضو هیئت مدیره منطقه
آزاد کیش نیز هست.
داستان
به همینجا ختم نمی شود. بیناد خیریه "دانش و هنر" که عباس عدالت براه
انداخته و میخواهد جوانان جهان را با کامپیوتر آشنا کند، صاحب یک عضو هیئت
مدیره جالب دیگر نیز هست و آن شخصی بنام "ضیاء متحده" است. ایشان به تنهائی
نمونه ای از صلح طلبی به شیوه آخوندی و دلسوزی برای کودکان کشورهای عقب
مانده است. جناب متحده عضو هیئت مدیره شرکت "سخت آژند"، رئيس هيات مديره و
مديرعامل شركت ميخ پرچ ايران، رئيس هيات مديره شركت نورد آلومينيوم، رئيس هيات مديره شركت آلوم پارس، رئيس هيات مديره شركت زيراكس ايران، عضو و رئيس هيات مديره، بسياري از شركتها و سازمانهاي انتفاعي و غيرانتفاعي در ايران است. 19
هموطنانی
که گزارش قبلی را دنبال کرده اند بیاد میآورند که دو کارخانه آلومینیوم
یاد شده در بالا و همچنین نمایندگی کمپانی آمریکائی زیراکس، همگی متعلق به
برادران "علاقبند" میباشند. این خانواده همانی است که دو ماه گذشته بطور
قاچاق سه هواپیما را به شرکت "ماهان" وابسته به مافیای رفسنجانی فروخته
بود.
به
نظر میرسد که هیئت مدیره "بنیاد دانش و هنر" بیشتر شبیه اتاق بازرگانی یا
یک محفل مافیایی مدل آخوندی است. آیا از کمپانی آتیه بهار نیز در این بنیاد
انساندوستانه کسی حضور دارد؟ پاسخ قطعآ مثبت است. بیژن خواجه پور و همسرش
پری نمازی (خواهر سیامک نمازی) نیز از اعضای هیئت مدیره این بنیادی هستند
که عباس عدالت پایه گذاری کرده است.17
حال با نگاهی به این اسامی این سوال در برابرمان قرار میگیرد که این
آدمهای نیکوکار و صلح طلب چگونه همیشه و همه جا یکدیگر را پیدا میکنند و
بهم میرسند؟
جالب
است بدانیم که بتازگی یک سازمان جدیدی بنام "ایرانیان برای صلح" تشکیل شده
که ظاهرا تمام صلح دوستان آنچنانی را گرد هم آورده است. با کمال تعجب؛
تشکیل دهندگان این گروه نیز همان صلح طلبانی هستند که در بالا بآن اشاره
شد. 20
دوستان عباس عدالت و سازمان کاسمی تشکیل دهنده اصلی این انجمن جدید میباشند. گذشته از آن، سه گروه کذایی Iran Alliance – Persian Gulf Onlin – Iran Haritage نیز
در این مجمع حضور دارند. این سه گروه در سال 2003 توسط محفل تریتا پارسی
راه اندازی شدند. بازهم سوال: آیا از خانواده نمازی و شرکت آتیه نیز در این
محفل حضور دارند؟ خوشبختانه این سنگر نیز به وجود آنان مزین است. بیژن
خواجه پور از تهران (مدیر کل آتیه بهار) و همچنین محمد باقر نمازی که پدر
سیامک است نیز عضو این انجمن منادی صلح میباشند. راستی برای مافیای اقتصادی رژیم ملایان و صلح طلبان قلابی دنیا چقدر کوچک است! بحث شیرین دلار ادامه دارد...
ادامه دارد
یاداشت ها:
1- اولین اعلامیه تریتا پارسی http://www.geocities.com/CapitolHill/Lobby/3725/trita.html
2- برای شناخت در مورد راه اندازی لابی ملایان و مطالعه مجموعه گزارشات، به بخش فارسی سایت حسن داعی به آدرس زیر بروید. http://www.geocities.com/CapitolHill/Lobby/3725/trita.html
این سایت بزودی با تغییرات جدید، مجموعه اسناد لابی ملایان را نیز روی سایت در معرض قضاوت خوانندگان قرار میدهد.
3-
طبق ادعای تریتا پارسی، یکی از مقامات بالای رژیم ملایان، یک کپی از سند
"معامله بزرگ" را در سال 2004 به وی داد. سفیر سوئیس در تهران که در جریان
معامله بزرگ بود، قبلا گفته بود که این سند کاملا سری بوده و به گفته صادق
خرازی فقط 4 نفر در ایران در جریان آن بودند. برای شناخت بیشتر از این
داستان، به مقاله "معامله بزرگ" در سایت حسن داعی مراجعه کنید.
4- سفر مشترک این دو یار دبستانی http://www.iranian.com/SiamakNamazi/2000/August/Water/index.html
5- سایت رسمی شرکت آتیه http://www.atiehbahar.com/
6- سایت رسمی شرکت دو نفره حاتمی و اشلاگر http://www.mestrategies.com/company.htm
7- بیژن خواجه پور و شرکت نفتی "قشم انرژی" http://www.qeshmenergy.com/aboutus_board.html
8- بابک نمازی، تهیه قانون سرمایه گذاری خارجی در ایران http://www.pipelinedubai.com/focus/iran0405.htm
9- کنفرانس سال 2000 http://www.smi-online.co.uk/event_media/programme.asp?is=3&ref=242
15- به بخش فارسی سایت حسن داعی رفته و دو گزارش در مورد جنگ طلبان دروغین را مطالعه فرمایئد.
17- محمد رضا حائری یزدی، رییس بنیادی است که عدالت پایه گذاری کرده است. نام بقیه هیئت مدیره نیز به چشم میخورد: http://www.saf.ir/en/about/
18- حائری یزدی، عضو هیئت مدیره مگفا http://www.magfa.com/pages.asp?pgName=AboutUs
19- بخشی از مشاغل ضیاء متحده http://www.s-ajand.com/ex-members-f.htm
از نوشته های حسن داعی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر