کل نماهای صفحه

۱۵ اسفند ۱۳۹۴

خامنه ای نمیتواند بحران سوریه را که در درون نظام ریخته مهار کند- پارادوکس ائتلاف رژیم- روسیه



نهایتا بعد از مدتها کش و قوس شورای امنیت سازمان ملل، روز 7اسفند، به اتفاق آرا از اجرای توافقنامه آتش‌بس در سوریه حمایت کرد.


این قطعنامه که به‌طور مشترک از سوی آمریکا و روسیه تهیه شده بود، به بیشتر طرفهای درگیر در جنگ داخلی سوریه در مورد رعایت کامل توافقنامه آتش‌بس فراخوان داد


عکس العملهایی که رژیم تابه‌حال نسبت به این قطعنامه نشان داده است، مشخص می‌کند که، دل خوشی از آن ندارد و طبعاً به همراه خود این سؤال را پیش می‌آورد که رژیم چه قصد و غرضی را در این عرصه دنبال می‌کند


واقعیت این است که هم‌چنان که مفسران سیاسی منطقه‌یی هم همیشه می‌گویند، در مورد سیاست خارجی به‌ویژه سیاست منطقه‌ای، صدای واحدی از درون رژیم شنیده نمی‌شود. برای مثال طی روزهای اخیر از یک طرف روحانی در اولین اظهاراتش بعد از نمایش انتخابات که در ابراز رویارویی با خامنه‌ای بی‌سابقه بود، از جمله گفت ما می‌خواهیم «مشکلاتمان را با دنیا با منطق و استدلال و پشت میز مذاکره حل و فصل کنیم». البته با دجالگری خاص آخوندی مطرح می‌کرد که این خواست مردمی است که در انتخابات شرکت کردند و به من و رفسنجانی رأی دادند. روز 8اسفند هم هنگام گفتگو با رئیس‌جمهور سوئیس که به تهران رفته بود، با اشاره به همکاری در زمینه آتش‌بس در سوریه به ترتیبی از این آتش‌بس استقبال کرد.


در مقابل ولایتی به‌عنوان مشاور و سخنگوی خامنه‌ای در امور خارجی روز 11اسفند در مخالفت با آتش‌بس می‌گوید: «آتش‌بس در سوریه بهانه‌یی برای تغییر حکومت بشار اسد است» و این طرح آمریکاییها است و بعد هم قطعنامه‌یی را که در شورای امنیت در همین زمینه تصویب شد رد کرده و می‌گوید: «در تاریخ بین‌الملل تصویب چنین قطعنامه‌یی سابقه ندارد». و خلاصه می‌گوید که رژیم ایران اجازه نمی‌دهد که چنین آتش‌بسی پا بگیرد و پیش برود. پس با دو حرف و موضع مختلف روبه‌رو هستیم. یکی خواهان حل معضل منطقه‌یی رژیم از طریق میز مذاکره یعنی خوردن زهر منطقه‌ا‌ی است و دیگری می‌گوید تا آخر می‌ایستیم و از بشار اسد دفاع می‌کنیم، چرا که اگر به قول خامنه‌ای اگر در سوریه کشته ندهیم، باید در کرمانشاه و همدان در مقابل دشمن بایستیم.


بنابراین علت این‌که دل خوشی از این قطعنامه ندارد، این است که امنیت نظام پلید و جنایتکارش را در این می‌بیند که به قول خودش خط مقابله با دشمنان را در سوریه ببندد و الا جنگ به داخل ایران کشیده می‌شود. بنابراین وقتی آتش‌بس به قول ولایتی بهانه‌یی برای برکناری اسد باشد، طبعاً مورد قبول و رضایت خامنه‌ای نیست و دل خوشی از آن ندارد و نیت او هم این است که به هر ترتیب شده و به قیمت کشتار هر چندصد نفر دیگر از مردم سوریه هم که باشد، دیکتاتور جنایتکاری مثل بشار اسد رو روی کرسی حاکمیت نگه دارد.


اما چرا این امر به یکی از مصداقهای شکاف و کشمکش در درون رژیم تبدیل شده است؟ علتش بن‌بستی است که رژیم در سوریه با آن دست به گریبان است.
در توضیح این بن‌بست باید گفت که، آخوندها برای حفظ بشار اسد مجبور شدند پای روسیه را به سوریه بکشانند، تا به پشتوانه قدرت نظامی و سیاسی روسیه حضور خود را هم در سوریه که در آستانه شکست کامل قرار داشتند امکانپذیر کنند. البته ورود روسیه به سوریه نه به‌خاطر لطفی که به نظام ولایت دارد و برای کمک به خواست و اهداف آخوندها، بلکه برای اهداف خودش صورت گرفت. یعنی برای این‌که با کوبیدن میخ خود در سوریه، بتواند از غرب و آمریکا در قبال اوکراین و همچنین در امور اقتصادی امتیاز بگیرد، پس هدف روسیه با رژیم یکی نیست و حضور و ماندن این کشور در سوریه تا وقتی است که به حداکثر امتیاز مورد نظر خود برسد و طبیعی است که وقتی به این حداکثر برسد راه خود را جدا کرده و پشت میز مذاکره می‌نشیند و به گفته مهره‌های رژیم «بدقولی» سابقه‌دار خود را تکرار می‌کند و رژیم را قال می‌گذارد. حالا به‌نظر می‌آید شرایط به آن نقطه رسیده و روسیه به قطعنامه در سوریه در شورای امنیت سازمان ملل رأی داده است و به همین دلیل هم دل رژیم از این کشور خون است. از طرفی چون عملاً هژمونی در سوریه هم به دست روسیه است (به‌دلیل قدرت اصلی نظامی و سیاسی) طبیعی است که این وضعیت را بخواهد به رژیم تحمیل کند، وضعیتی که برای رژیم بسیار خطرناک است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر