کل نماهای صفحه

۲۰ آذر ۱۳۹۴

کمدی درام قاسم سلیمانی؛ معنا و درسهای آن

لینک به منبع
مطالب مرتبط

بالا رفتن احتمال فوت قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس

ریزش خاکریزهای خامنه‌ای در سوریه و یمن

بعد از انتشار خبر جراحت شدید پاسدار  قاسم سلیمانی  در جریان درگیریها و جنگ سوریه، رژیم با تبلیغات زیاد و گسترده اعلام کرد که او روز 16آذر در دانشگاه ملی سخنرانی می‌کند، اما درست در ساعت مقرر اعلام کرد که پاسدار سلیمانی نمی‌تواند بیاید و سخنرانی را لغو کرد. سؤال این است که چرا رژیم این همه تبلیغات کرد و چرا بعد آز آن این طور افتضاح به بار آورد؟

واقعیت این است که ماجرای قاسم سلیمانی اگر‌چه ابتدا ممکن است که خیلی کمدی و خنده‌دار به نظر برسد، اما موضوعی بسیار قابل تأمل و بیانگر واقعیتها و درسهای مهمی است:

ابتدا این‌که وقتی رژیم از حدود10روز پیش اعلام کرد که قاسم سلیمانی در روز 16آذر در دانشگاه سخنرانی می‌کند، قطعاً می‌دانست و پزشکان هم با قطعیت می‌توانستند بگویند کسی که روی سرش و گردنش عمل جراحی صورت گرفته، طی یک هفته ده روز نمی‌تواند سرپا بشود و سخنرانی کند چون بعد از انتشار اطلاعیه مقاومت ایران مبنی بر مجروح شدن شدید پاسدار سلیمانی که رژیم را به‌شدت برآشفت و به کرات این خبر را تکذیب کرد تا همین الان، رژیم نتوانسته یک عکس از قاسم سلیمانی منتشر بکند.

اما موضوع این است که چرا با این‌که رژیم از اول هم می‌دانست که سلیمانی به این زودیها سرپا شدنی نیست، چرا آن همه درباره حضورش و سخنرانیش در دانشگاه ملی تبلیغات کرد؟ برای وی پوستر تهیه و پخش کرد و مکرر از آن خبر داد؟

آیا رژیم فکر این را نمی‌کرد که بالاخره در روز مقرر چه جوابی خواهد داد؟ خیلی جالب است که حتی در ابتدای آن مراسم هم اعلام کردند که «سردار» الآن می‌آید و این را تلویزیون رژیم هم نشان داد و برای وي  روی سن هم صندلی گذاشته بودند؛ اما بعد در توجیه این قضیه، حرفهای مختلفی تحویل دادند از جمله این‌که سلیمانی به‌خاطر پرهیز از حواشی از سخنرانی خودداری کرد و از این قبیل

به هر حال اولین نکته این است که مجروح شدن قاسم سلیمانی چقدر روی نیروهایش و ریزش آنها مؤثر بوده که رژیم را ناچار از وارد شدن به یک چنین رسوایی کرد و نشان می‌دهد وضعیت روحی نیروها و پاسدارهای رژیم تا کجا خراب است.

نکته دوم این‌که رژیم ید طولایی در این قبیل دروغگوییها، به‌خصوص در رابطه با مجاهدین و مقاومت ایران دارد، دروغهایی که خودش می‌داند دوامش فقط یک روز یا کمتر از یک روز است، اما باز هم به‌منظور خراب کردن و ابهام آمیز کردن فضا به چنین دروغهایی متوسل می‌شود، اما این‌جا مخاطب اصلی نیروهای خودش بودند و نشان می‌داد که رژیم نیروهای خود را نیز چطور بازی می‌دهد و آنها را تحمیق کرده و با چه شیوه‌های دجالگرانه به سوریه و.. می‌برد و به کشتن می‌دهد! نکته دیگر این‌که تا چه اندازه دستگاهش متکی به یک فرد است که به مجبور است این میزان برایش بها بپردازد

و نکته آخر این‌که بعد از همه این رسواییها، دو روز بعد، یعنی روز 18آذر خبرگزاری نیروی تروریستی قدس از قول نماینده خامنه‌ای در این نیرو، تمام ماجرا رو از بیخ انکار کرد و گفت که اخبار مربوط به حضور و سخنرانی سردار سلیمانی کذب بوده و اصلاً بنا نبوده او سخنرانی بکند!

به این ترتیب این ماجرا از ابتدا تا انتها، نمودی از پوسیدگی و ضعف و انحطاط مفرط و همه جانبه این رژیم دجال و رو به سقوط است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر