کل نماهای صفحه

۲۹ مرداد ۱۳۹۵

«ولایت قتل‌عام» ولایت خمینی وخامنه ای حاکمان خونریز

«ولایت قتل‌عام» ولایت خمینی وخامنه ای حاکمان خونریز    


انتشار فایل صوتی آقای منتظری در بیست و هشتمین سالگرد بزرگترین قتل‌عام بعد از جنگ جهانی دوم؛ سراپای رژیم را در شوک بحران وحشت از پیامدهای افشای این سند تکاندهنده فرو برده است.
بیشتر بخوانید وبشنوید
با گذشت بیش از یک هفته از افشای این سند واکنشهای رژیم نسبت به آن به‌ویژه از سوی باند غالب آدمکشان به نحو دیوانه‌واری؛ سمت تشدید را طی کرده است. گردانندگان رژیم آخوندی در این واکنشهای سراسر وحشت به جنایت قتل‌عام زندانیان مجاهد و مقاوم در سال67 اذعان می‌کنند و در برابر مردم ایران نقش سردمداران رژیم در این جنایت فجیع را مهر می‌کنند. اما آنچه این اظهارات سراپا تدافعی را به‌طور ویژه قابل‌توجه می‌کند اعتراف به تغییر تعادل قوایی است که افشای این سند محصول آن بوده است. ایادی و رسانه‌های حکومت آخوندی به صراحت نسبت به افزایش قدرت و گسترش محبوبیت مقاومت ایران هشدار می‌دهند و سرانجام ادامه چنین وضعیتی که چیزی جز سرنگونی حکومت پلیدشان نیست را پیشی بینی می‌کنند.

اشتری؛ سرکرده نیروی سرکوبگر انتظامی رژیم با وحشت گفت: متأسفانه این روزها برخی صداها و نداها به گوش می‌رسد که به‌دنبال دفاع از (مجاهدین) هستند (رسالت 28مرداد95)

الیاس حضرتی نماینده رژیم از تهران واز باند خامنه‌ای مجبور شد ناگفته‌های رسوایی برانگیز دیگری را در سرگیجه وحشت بیان کند این مهره خامنه‌ای که به‌نوشته روزنامه حکومتی اعتماد در جمع خبرنگاران به‌اصطلاح پارلمانی صحبت می‌کرد به رسوایی ایران‌گیت در زمان خمینی و به دستور او و کنش و واکنشهای غیرعلنی در حوزه قدرت در رژیم اعتراف کرد و گفت: «در ارتباط با انتشار نوار صوتی صحبتهای آیت‌الله منتظری در مورد اعدام‌های سال ٦٧ این موضوع جدیدی نبود و این‌که در این شرایط از بیت ایشان بیرون آمد جای بحث دارد. متأسفانه بیت آیت‌الله منتظری در همان دوران هم مشکل ایجاد کرد و بحث مذاکره با آمریکا از سوی اطرافیان بیت آیت‌الله منتظری به یک روزنامه لبنانی اعلام و آن موضوع خراب شد. زمانی‌که جمهوری اسلامی تصمیم گرفت با آمریکا مذاکره‌ای انجام دهد، مک فارلین حرکت کرد و به تهران آمد و طرف مذاکره با او در هتل اوین افرادی بودند که می‌خواستند با او صحبت کنند (ما موشک تاو گرفتیم و واسطه شدیم تا دوستان لبنانی گروگانهای آمریکایی را آزاد کنند) و بحث با یک روال طبیعی در حال پیش رفتن بود و احتمال این‌که در موضوعات دیگر هم امکان مذاکره پیش بیاید وجود داشت اما ناگهان خبر این مذاکره که فوق‌العاده محرمانه بود در مجله السفیر لبنان چاپ و سپس مشخص شد که توسط اطرافیان بیت آیت‌الله منتظری خبر آن داده شده است» . (اعتماد ـ 28مرداد95)

این کارگزار رژیم در قسمت دیگری از سخنانش به شکستی که مشخصاً ولایت خامنه‌ای به‌عنوان محصول این قتل‌عامها؛ متحمل شده ناخواسته اذعان می‌کند و با سوز و گداز می‌گوید: در خصوص چرایی عدم وجود آمار دقیق از اعدامهای آن سالها، بنده نیز تعداد دقیقی نمی‌دانم. هر واقعیت و موضوعی ممکن است در زمانی چیزی از آن گفته نشود و کمتر صحبت شود و کلی‌گویی شود اما وقتی زمانی از آن می‌گذرد به‌راحتی می‌توان در مورد آن صحبت کرد، البته دامن زدن به این داستان به هر شکلی به نفع (مجاهدین) خواهد بود و به مظلومیت آنها اضافه می‌کند. (اعتماد 28مرداد95)

و روزنامه رسالت وابسته به باند فاشیستی مؤتلفه نیز در رو کردن طینت سراپا جنایت رژیم آخوندی و ناتوان از پنهان‌سازی جنایت قتل‌عام به دست نزدیکترین عناصر حلقه قدرت به خمینی یعنی احمد خمینی؛ خامنه‌ای و رفسنجانی که تمام اوامر خمینی را در حیطه اختصاصی خودش؛ از جنگ تا قتل‌عامها پیش بردند؛ می‌گوید:

«مفهوم این اعتراض (آقای منتظری) این بود که او حکم خدا را زیر پا گذاشته است بی‌آن که از فتوایش عدول کند. برای سقوط منتظری همین کفایت می‌کرد. عکس‌العمل منتظری درباره جنایات باند مهدی هاشمی هم همین بود و تا روز آخر با آن که قتلهای او اثبات شده بود، از او دفاع می‌کرد. بعدها امام از این خبط عظیم در نامه 6فروردین68 پرده‌برداری کرد و دفاع منتظری از منافقینی را که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده‌اند، مورد مذمت قرار داد» . (رسالت28مرداد95)

و در جای دیگری وحشت رژیم از لرزه سرنگونی را برملا می‌کند و می‌گوید: «برخی جوانان و نوجوانان که نمی‌دانند منافقین به چه کسانی می‌گفتند، سابقه آنها چیست و رابطه منتظری با آنها چگونه بود؟ شاید ابهاماتی درباره حوادث سال 67 و پایان کار منافقین در داخل و خارج داشته باشند که باید این ابهامات را روشن کرد. … حاکمیت از چه کسی و برای چه باید عذرخواهی کند؟ از اجرای حکم خدا درباره محاربین عذرخواهی کند؟ آقای منتظری خودش آن دنیا و این دنیا در این حادثه گرفتار است» . (رسالت28مرداد95) و در ادامه همین اعتراف نامه جنایت و فاجعه؛ در یک فقره لاطائلات فراتر از مضحک و به‌دلیل بن‌بست لاعلاج؛ مدعی می‌شود که: «اغلب مراجع فتوایشان درباره محارب، همین است. امام قدری در این باره احتیاط دارند و سال 67 به همین دلیل با فتوای منتظری اعدام شدند»!

واقعیتی که رژیم را در بحران سرنگونی مستاصل کرده از خلال همین اظهارات که تنها بخشی از بازتابهای باند غالب رژیم است؛ به‌خوبی از پرده بیرون افتاده است. واقعیت این است که حلقه قدرت در زمان خمینی یعنی بالاترین سطح تصمیم‌گیری نزدیک به خمینی؛ تصمیم‌گیرنده و هدایت کننده قتل‌عامها بوده‌اند؛ که منتظری از ابتدا و از سال 65 اعتراضش را با این حلقه قدرت در ماجرای ایران‌گیت نشان داد و به همین دلیل دست به گروگانگیری مهدی هاشمی زدند که افشا کننده ایران‌گیت و از معتمدان آقای منتظری بود و به اعتراف آخوند ریشهری در کتاب خاطراتش؛ «نوار بازجوییهای مهدی هاشمی را خمینی مستقیماً گوش می‌کرد و دستور می‌داد که در بازجوییها با او چه کنند» و نهایتاً هم چون آقای منتظری تسلیم نشد مهدی هاشمی را اعدام کردند.

خبرگزاری تسنیم وابسته به  سپاه پاسداران  جهل و جنایت رژیم در رابطه با برخورد خمینی با آقای منتظری نوشت: «… ضروری است به 4 تذکر  امام خمینی (ره) در نامه تاریخی 6 فروردین 68 به منتظری نگاهی مجدد بیندازیم تا بصیرت آن عزیز به عرش سفر کرده را بیش از پیش درک کنیم و به آن پی ببریم؛

1)   سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

2)   از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

3)   دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

4)   نامه‌ها و سخنرانیهای منافقین که به‌وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به‌سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای این‌که در قعر جهنم نسوزید، خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند“. صحیفه امام، جلد 21، صفحه 330أ(تسنیم27مرداد94)

واقعیت این است که هدایت این قتل‌عامها بود که خامنه‌ای را یک شبه بر مسند ولایت‌فقیهی نشاند. به عبارت روشنتر؛ ولایت‌فقیهِ بعد از خمینی؛ از گرداب این خون و از این قتل‌عامها بیرون زد و به همین دلیل ولایت‌فقیه بعدی در واقع « ولایت فقیه  قتل‌عام» است و دقیقاً به همین دلیل انتشار این فایل بیشترین ضربه را به خامنه‌ای وارد کرده و بیشترین لرزه را بر اندام او انداخته است. با این شناخت از ماهیت ولی‌فقیه قتل‌عام است که قابل فهم می‌شود چرا متصور نیست که در این رژیم حاکمیت قانون پا بگیرد. به این دلیل که عناصر حلقه قدرت و موازنه‌های مربوط به حوزه قدرت در حیطه مشتی آدمکش است که قدرت را بین خودشان تقسیم کرده‌اند و دائماً هم بین خودشان دعوا دارند. یک مشت آدمکش به شیوه تیولداری اقتصاد ایران را بین خودشان تقسیم کرده‌اند و دائماً بر سر آن نزاع دارند به همین دلیل این رژیم هرگز به ثبات نمی‌رسد.

خامنه‌ای به‌عنوان محصول بلافصل قتل‌عام؛ از افشای این فایل بزرگترین ضربه را دریافت کرده و تعادل قبلی رژیم به همین دلیل به هم خورده است. سناریوی دیگری هم که واژگون شده، پروژه به محاق بردن مجاهدین است چون با افشای این فایل پرده از روی مظلومیت نسل مجاهدین برداشته شده و افشای این فایل ارتقای موقعیت مجاهدین و آشکار شدن مظلومیت و حقانیت مجاهدین برای توده‌های وسیع مردم را به همراه داشته است تحولی که باعث ضریب خوردن ضربه افشای سند منتظری بر روی خامنه‌ای، «ولی‌فقیه قتل‌عام» شده است. سکوت باند مغلوب هم مساله‌یی از آنها حل نمی‌کند. سوابق آنها در همدستی با جنایات باند غالب واضح‌تر از آن است که بشود پنهان کرد.

برای نمونه «روزنامه آریا 17خرداد79 نوشت: «در زمانی که امام فرمان اعدام منافقین را در زندانها صادر کرد سید محمد خاتمی در مقام معاونت فرهنگی ستاد کل قوا با جدیت از حکم خمینی حمایت کرد» . رفسنجانی در سلسله کتاب خاطراتش؛ در مورد قتل‌عامها شرح فعالیتهای خودش برای اجرای قتل‌عامها را بازگو کرده و روحانی در زمان قتل‌عام معاون جانشین فرمانده کل قوا یعنی خمینی جلاد بود… پیام این تحول برای همه باندهای رژیم آخوندی و از جمله باند مغلوب و ولی‌فقیه قتل‌عام این است که: از این پس عمر پروژه‌های مخفی سازی جنایات به پایان رسیده و همه عناصر دست‌اندرکار در این رژیم باید به شراکت ننگین و جنایتکارانه خودشان در این قتل‌عام اعتراف کنند و اسنادش را در اختیار محاکم ذیصلاح قضایی بگذارند.

نتیجه این که: موضوع قتل‌عام که اکنون فقط افشای یک سندش چنین زلزله سیاسی و زلزله در افکار عمومی را علیه رژیم ایجاد کرده گویای یک حقیقت تازه است:

مبازره علیه رژیم ولایت‌فقیه؛ علیه «ولایت قتل‌عام» ؛ مبارزه برای سرنگونی و به زیرکشیدن این رژیم تنها و تنها مسیر آزادی ایران است.

بنابراین شرکت در این افشاگری؛ سهیم شدن در تعهد بزرگ سرنگونی رژیم است. افشای پروژه‌های قتل‌عام به‌عنوان پروژه‌های حفظ نظام؛ مبارزه مقدسی است که اشرف‌نشانان در کشورهای مختلف شعله آن را برافروخته‌اند و جوانان و مردممان در داخل میهن اسیر آن را به‌عنوان نیاز مبرم برای سرنگونی تعهد بزرگ خود قرار داده‌اند و مطمئناً نتایج مهم آن در مبارزه برای سرنگونی نصیب مردم و مقاومت ایران خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر