حالی که سفر هیأتهای خارجی به ایران قاعدتاً
بایستی امتیازی برای رژیم بهمنظور خروج آن از انزوای منطقهیی و بینالمللی خفهکننده
کنونی باشد یا آن را کاهش دهد، اما همواره برای رژیم تبدیل به بحران میشود. آخرین
گواه این واقعیت سفر یک روزه مارتین شولتز رئیس
پارلمان اروپا به ایران تحت حاکمیت
آخوندهاست. چرا چنین میشود؟
این سفرها در صورتی میتوانست کارکردی
مثبتی برای رژیم داشته باشد که رژیم یک پایه و تک قطبی بود و مسأله هژمونی در آن حل
شده بود. اما در حال حاضر که رژیم دو قطبی است، اثر چنین سفرهایی هم کاملاً معکوس است.
وضعیت رژیم را میتوان به یک الاکلنگ تشبیه کردکه تا زمانی که یک عامل بیرونی وارد
آن نشده تعادل دارد، اما این تعادل ناپایدار و شکننده وقتی که یک عامل بیرونی وارد
آن میشود به هم میخورد. بهویژه هیأتهای سیاسی غربی که به ایران میآیند، طبعاً تنها
مطلوب باند رفسنجانی روحانی هستند. چرا که آنها هستند که میخواهند خودشان را مطلوب
و مورد پسند غرب جلوه دهند؛ اما در شرایط موجود، باند ولیفقیه کاملاً مخالف این دیدارها
و سفرهاست. بهخصوص که بعد از برجام و توافق هستهیی، وقتی این هیأتها به ایران میآیند،
دو موضوع را روی میز رژیم میگذارند، یکی صدور تروریسم و دست برداشتن رژیم از دخالت
در کشورهای دیگر و قطع حمایت از گروههای تروریستی منطقه و دیگری حقوقبشر و دست برداشتن
رژیم از اعدام و سرکوب و مشخصاً سرکوب زنان، چیزی که برای رژیم در حکم زهر است.
به همین خاطر علی خامنهای
سعی میکند به انواع شیوهها در این آش موش بیندازد. دستگیری خبرنگاران و دلالها
و کسانی که تابعیت دوگانه دارند و یا سختگیری در مورد حجاب خانمهای همراه این هیأتها،
در زمره همین اقدامات ولیفقیه است که معمولاً هم در این کارها موفق است و این هیأتها
بعد از برگشتشان، ارزیابی و فضایی که از وضعیت رژیم به دولتهای خودشان یا به افکار
عمومی میدهند آن چیزی نیست که مورد نظر رفسنجانی و روحانی است.
مقاله روز یکشنبه 17آبان روزنامه جوان
ارگان بسیج سپاه پاسداران با عنوان «هزینه ـ فایده توسعه روابط سیاسی با غرب
چیست؟» در این رابطه قابلتوجه است. این روزنامه از جمله با اشاره به سفر رئیس پارلمان
اروپا مینویسد: «این سفر که در نگاه اول یک آمد و رفت دیپلوماتیک مقامات غربی به کشورمان
بهشمار میآید با نگرانیهای بسیاری همراه شده است که باید مهمترین آن را حول پرونده
حقوقبشر ایران در سازمانهای بینالمللی وابسته به آمریکاییها دانست«.
این مقاله، سپس به تجربه سفرهای قبلی
مقامهای غربی اشاره میکند و مینویسد که از این سفرها چه چیزی جز تحقیر و توهین نصیب
ما شده است؟ کدام تحریم یا محدودیت بینالمللی بهخاطر این دیدارها برداشته شده است؟
سپس حرف آخر را میزند و مینویسد: «این سفرهای یک یا دو روزه، مقدمهسازی برای فشار
بینالمللی بر جمهوری اسلامی ایران این بار با ابزار حقوقبشر را دنبال میکنند«.
و حقوقبشر یا در واقع دست برداشتن از
اعدام و زندان و شکنجه، همان چیزی است که رژیم مثل جن از بسمالله از آن میترسد. بنابراین
در یک کلام، ظاهر سفر هیأتهای خارجی، شیرینی و امتیاز است، اما یک شیرینی آغشته به
زهر که هم تعادل رژیم را به هم میزند و هم تصویری کاملاً معکوس از آن چیزی که مد نظر
باند رفسنجانی ـ روحانی است به جامعه بینالمللی ارائه میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر