صعود و سقوط گفتمان مماشات - موقعیت واهمیت ژئوپلیتیک ایران ومماشات اوباما
منشور وارسته عضو شورای ملی مقاومت ایران
در رابطه با لابی های سیاسی ومالی رژیم در آمریکا
بیشتر بخوانید
در رابطه با لابی های سیاسی ومالی رژیم در آمریکا
بیشتر بخوانید
سوزان رایس وهمسرش لابی ملاها هستند آنها با ایران تحت حاکمیت ملاها بدوبستانهای نفتی ومالی دارند
پایههای مالی-سیاسی لابی رژیم ایران در آمریکا (بخش سوم) میراث راکفلر حسن داعی
پایه های مالی-سیاسی لابی رژیم ایران(بخش اول)
لابی های رژیم در آمریکا بنیاد راکفلر، سفره گسترده ای برای همه دوستداران
رژیم ملایان
پایههای مالی-سیاسی لابی رژیم ایران(بخش دوم)حامیان اصلی
اهمیت موقعیت ژئوپلیتیک ایران، در سطح جهانی به گونه
ای است که آن را در ردیف حساسترین مناطق استراتژیک قرن بیست و یکم قرار داده است.
به طوری که هرگونه تغییری در وضعیت سیاسی ایران، شرایط ژئوپلیتیک کشورهای منطقهٔ خاورمیانه
را بر هم زده و در سطح جهانی تغییرات و تبعات ژئواستراتژیک بر جای میگذارد.
از نظرجغرافیای سیاسی، موقعیت جغرافیایی ایران به
نحوی است که در همسایگی قدرتهای مهمی چون روسیه و حوزهٔ امنیت ملی امریکا (جنوب خلیج
فارس) قرار دارد. از نظر اقتصادی، شاهراههای بزرگ تجاری جهان در دریا و خشکی از نزدیکی
ایران میگذرند.
این ویژگی جغرافیایی-سیاسی ایران، به رژیم استبداد
دینی فرصتی داده است تا با اتکاء به آن، دولتهای غربی را جهت سود جویی از بازار نفت
و گاز ایران اغوا کند و پیامد این سیاست، گرفتن امتیازاتی در راستای ماندگاری حاکمیت
این رژیم میباشد. با توجه به چنین موقعیتی است که شاهدیم که رژیم با استفاده از لابی
قدرتمند صاحبان سرمایه در غرب طی ۳۷ سال اخیر توانسته تهدیدات اصلی خودش را که از جانب
آلترناتیو آن (مقاومت سازمان یافته) است را خنثی یا کم اثر نماید.
در بررسی روابط ایران و ایالت متحده طی یک ربع قرن
گذشته، آشکارا است که هیچ رئیس جمهور آمریکا به اندازه باراک حسین اوباما، مشتاق بهبود
مناسبات با رژیم استبداد دینی نبوده است. اینکه ریشه چنان دلبستگی از کجا برخاسته است
را تاریخ افشاء خواهد کرد. کما آنکه ریشه رابطه خمینی دجال با آمریکا، اکنون روشن شده
است که از زمان ریاست جمهوری جان اف کندی آغاز گردید. طبق این اسناد خمینی یک بار در
سال ۱۹۶۳ با جان اف
کندی تماس گرفته و از وی خواسته است که هجوم لفظی وی به آمریکا تفسیر به اشتباه نشود
و این حمله لفظی را جدی نگیرد. (در این خصوص، رجوع کنید به مدارکی که توسط سازمان سیا
منتشر شده است و بی بی سی به تاریخ ۳/۵/۲۰۱۶ آنرا افشا نموده است). در پی پیشبرد سیاست تحریم نفتی-بانکی
رژیم، در ماههای بعد از ریاستجمهوری اوباما، فضای تعامل با ایران در اوج خود قرار
داشت. حتی بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز این خوشبینی از
جانب کاخ سفید بارها اعلام گردید. اوباما از همان فردای ورود به کاخ سفید وارد عمل
شد و با ارسال دو نامه محرمانه به خامنه ای و پخش پیام ویدئویی و تبریک نوروز، راه
را برای توسعه روابط بین دو کشور فراهم کرد. دولت باراک اوباما در ۱۹ مارس ۲۰۰۹ در پیام نوروزی
خود به مردم ایران تصریح میکند که سازش ایران و آمریکا، «با تهدید به دست نمیآید».
چند ماه بعد و در اوج جنبش مردمی در ایران در سال ۱۳۸۸، هیلاری کلینتون که در حال تدارک مذاکرات هسته ای
با جلیلی؛ در ژنو بود، چند «کارشناس» ایرانی را برای مشورت و "صرف شام"!
به وزارت خارجه دعوت کرد. جوهر پارادایم رفتار اوباما از منظر رئالیستها و نئورئالیست
ها (که تفکر وی بر آمده از این نظرگاه است)، عقیده دارد که بایستی مخاطرات امنیتی ایران
کاهش یابد تا بتوانیم رژیم را به طرف خود جلب نماییم. از نظر "نو واقع گرایان"
(نئورئالیستها)، حتی اگر دولتهای یاغی به سلاح هسته ای هم دست یابند، قابل بازدارندگیاند؛
زیرا که ترس امنیتی عامل اصلی تمایل به داشتن سلاح هسته ای است. زمانی که این ترس کاهش
یابد یا از بین برود، دیگر جای نگرانی نیست و رفتار معقول خواهند داشت (نظریه برژنسکی
مشاور امنیت ملی در دوران ریاست جمهوری کارتر). به باور امثال این کارشناس، آمریکا
بایستی گزینه نظامی و و تغییر رژیم را رها کند. به تحریمها پایان دهد و مستقیماً وارد
مذاکره شود و از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی استقبال کند. سرمایه گذاری خارجی
در این کشورها را تشویق و داراییهای بلوکه شده را آزاد کند؛ و بلاخره کمک کند که ترتیبات
امنیتی منطقه با حضور تمام کشورهای منطقه باشد. در عوض ایران، برنامه سلاح اتمی را
متوقف کند. حمایت از گروههای تروریستی را متوقف کند. اصول حقوق بشر و سازمانهای حقوق
بشری را بپذیرد (البته مسئله حقوق بشر کاملاً جنبه صوری دارد).
مسأله مهم برای اوباما ثبت پیروزی مذاکرات با ایران
در جهت پایان بخشیدن به سیاست تسلیحات اتمی رژیم، درتاریخ سیاسی آمریکاست. با ادامه
مذاکرات (هسته ای)، گروه سیاست خارجی اوباما توافق هسته ای با ایران را یکی از معدود
موفقیتهای احتمالی خود میپندارند. از سوی دیگر در صورت حصول توافق با ایران، از نظر
تئوری، پیشرفت برنامه هسته ای ایران متوقف خواهد شد که به طور قطع نتیجه خوشایندی است.
از دید برخی صاحبان اندیشه استمالت در مسائل منطقه،
توافق هسته ای، احتمالاً به بهبود روابط ایران و آمریکا منجر خواهد شد و از سوی دیگر،
کشورهای غربی را در ازسرگیری روابط متداول تجاری با رژیم، آسوده خاطر خواهد ساخت. در
یک جمعبندی این مماشتگران معتقدند:
"رژیم ملاها پیروز میدان است". "ایران در
جامعه بین المللی موقعیت بهتری به دست خواهد آورد"، "منافع اقتصادی رژیم
تأمین میشود". "تغییر روابط آمریکا با ایران مرکز تغییرات عمده در منطقه
خاورمیانه محسوب میشود". "اگر توافق هسته ای با ایران از دستیابی این کشور
به سلاح هسته ای جلوگیری کند، به طور قطع این توافق سودمند است". "اگر این
توافق را پایه و اساس سیاست جدید آمریکا در منطقه بر مبنای مدیریت بهتر، توازن قدرت
در میان مهرههای اصلی در منطقه، در راستای حفظ ثبات و مهار تهدیدها بدانیم، آنگاه
این توافق سود خالص خواهد بود".
در واقع، ساده
اندیشی و پاسیو (بی عملی) بودن سیاست خارجی دولت اوباما در منطقه، فرصتی طلایی نصیب
رژیم ایران نمود تا به نفوذ خود و دخالت در منطقه خاورمیانه بزرگ بیافزاید. تلاشهای
رژیم ایران در بی ثباتی منطقه در دوران اوباما به حدی افزایش یافت که موجب بروز پدیده
داعش در منطقه شده است. تلاشهای اوباما برای دستیابی به توافق هسته ای با ایران؛ که
موجب وقوع جنگ فرقه ای گسترده ای در خاورمیانه شده است، انتقادات زیادی را در سراسر
گیتی بر انگیخت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر