لینک به منبع
سخنرانیهای سردمداران نظام بهمناسبت سالمرگ خمینی دجال را میشود در یک عبارت خلاصه کرد: «کابوس سرنگونی» . به گوشهیی از صحبتهای آخوند مصباح یزدی که برای طلبههای غیرحضوری سخنرانی میکرد توجه کنید: «امروز فرزندان ما با گوشی تلفن همراه به تمام مسائل دنیا اشراف دارند و دشمن نیز از این مسأله استفاده کرده و با ایجاد شبهات بهدنبال اهداف خویش است» سایت حکومتی عصر ایران 14خرداد95
آخوند مصباح به انزجار نسل جوان از نظام ولایتفقیه اعتراف کرد و خواهان پیدا کردن پاسخی به این بحران نظام شد و گفت: «اگر نسل جدید را آگاه نکنیم نسلهای آینده, انقلاب و امام را نخواهند شناخت و در دام دشمن گرفتار میشوند... . اگر شبهات در جامعه امروزی پاسخ مناسبی داده نشود, تیشه به ریشه دین خواهد خورد و عواقب ناخوشایندی را بهدنبال خواهد داشت. ... در چنین شرایطی در داخل کشور برخیها نه تنها ولایتفقیه را قبول ندارند بلکه به حکومت اسلامی نیز عقیده ندارند» .
وحشت آخوندها از نسل جوان روز به روز بیشتر میشود، اما آیا این وحشت در همین جا متوقف میشود؟ ! حالا دایناسورهای حاکم بر میهنمان از اینکه حتی کارگزاران خودشان هم به آنها پشت کنن میترسند. آخوند مصباح با اشاره به اینکه برخی میگویند چون ولایتفقیه در اصول و فروع دین جایی ندارد آن را نفی میکنند، اضافه کرد: «روزی میرسد که برخی مسئولان کشور پیدایش انقلاب اسلامی را کاری اشتباه خواهند خواند... زمانی خواهد آمد که برخیها بگویند «اگر امام به جای اینکه انقلاب کرده و فریاد مرگ بر شاه را در سراسر کشور طنینانداز میکرد مذاکره کرده بود این همه انسان کشته نمیشد و شاهد تحریمهای سخت نبودیم» .
باید به این آخوند جنایتکار گفت که همه میدانند که «فریاد مرگ بر شاه» نه از خمینی و نه از آخوندها در نمیآمد، این مردم و پیشتازان مجاهد و فدایی بودند که با دادن خونهای پاک خود فریاد مرگ بر شاه سر داده و آن را به خیابانهای تهران و همه شهرهای میهن بردند. خمینی دجال هم که همواره در پس ِ تودهها حرکت میکرد، با فرصتطلبی تمام و با سوءاستفاده از زندانی بودن رهبران واقعی مردم ایران، بر موج انقلاب سوار شد و آن را دزدید.
آری، پیشبینی این آخوند جنایتکار گرچه در لفافهیی از دجالگری پیچیده شده، اما کاملاً درست است، پس ما هم پوشش دجالگری را از روی حرفش کنار میزنیم و میگوییم «روزی میرسد» (البته بهزودی) که چنان خشم انفجاری مردم بهویژه جوانان شعلهور میشود که سردمداران و کارگزاران نظام از فرط وحشت، نسبت به نظام پر جنایت ولایت ابراز برائت و بیزاری کنند.
آری، روزی فرامیرسد که کودکان ایران، جنایات سیاهترین دیکتاتوری معاصر را بهعنوان درسهای تاریخ در کتابهای درسی خواهند خواند و در برابر خاطره قهرمانانی که آن نظام پر جنایت را به زبالهدان فرستادند تعظیم خواهند کرد. این همان «عواقب ناخوشایندی» است که این آخوند و سایر سردمداران نظام به درستی پیشبینی میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر