حوزه قم و نشانههایی از عمق بحران
- ایران
- 1397/06/04
حوزه علمیه قم
بهرغم گذشت ۱۰روز از واقعه مدرسه فیضیه قم، این قضیه تبدیل به بحرانی شده و همچون نیشتری، بخشی از عفونت و پوسیدگی عمیقترین لایههای رژیم را به سطح آورده و در برابر دید همگان قرار داده است.
در جریان تظاهرات آخوندهای خامنهای علیه روحانی در فیضیه در پلاکاردی که گروهی از آخوندها و طلاب قم بلند کرده بودند، با اشاره بهقتل رفسنجانی، روحانی نیز تهدید شده بود که به همان شیوه سربهنیست خواهد شد.
این تهدید چند روز بعد در تهران توسط منصور ارضی، مداح معروف خامنهای، بهطور اهانتآمیزتری تکرار شد. او گفت: «اون یارو آخرش در استخر مرد، این یارو هم آخرش در استخر میمیرد، یا در توالت».
روزنامه ایران ارگان دولت روحانی، از این قضیه نتیجهگیری کرد: «با این وضعیت خیلیها میگویند اقدامات هفته قبل مدرسه فیضیه هم آنطور که گفته میشود، اتفاقی و بدون هماهنگی نبودهاند؛ جایی که خطاب به رئیسجمهوری این پلاکارد بلند شده بود؛ «ای آن که مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت»... تاکنون هیچ فرد، تشکل و یا مجموعهیی مسئولیت مراسم مدرسه فیضیه را بر عهده نگرفته است... حالا که در فاصله یک هفته... همین مفاهیم و رویکردها در قلب پایتخت تکرار میشوند شاید قدری از جدیتر بودن ریشههای این نوع رویکرد و گروههای حامی آن حکایت داشته باشد».(روزنامهایران ۳شهریور ۹۷)
در همین رابطه یکی از اعضای مجلس ارتجاع به نام مهدی شیخ از باند اصلاحطلب خواهان تشکیل یک کمیته حقیقتیاب شده است که «چرا هر چند وقت چنین اقداماتی در کشور صورت میگیرد و از افراد هتک حرمت میشود».(خبرگزاری ایلنا ۲شهریور ۹۷)
قضیه فیضیه موجب شده است تشتت و شکافهایی که در حوزه و اساساً بر سر مقوله فقه و دین حکومتی یا فقه غیرسیاسی و در کانون همه آنها، بحث ولایت فقیه مطرح است، به سطح بیاید و در رسانهها و حتی نمایشهای جمعه منعکس شود.
آخوند طباطبایینژاد، نماینده و امامجمعه نمرهموقت خامنهای در اصفهان به وجود یک گرایش در حوزه اذعان کرد و گفت: «اینکه بعضیها حرفهای شورایی را میزنند که خوب است، رهبری شورایی اتفاقاً در هیچیک زمانی رهبر شورایی نبوده در هیچ جامعهای هم نیست بالاخره آنجاها هم که رئیسجمهور همهکارهشان است رئیسجمهور است».
ایده شورایی شدن ولایت فقیه را که پس از مرگ خمینی مطرح شد، چند سال پیش رفسنجانی در علن مطرح کرد، موضوعی که خشم شدید خامنهای و باند او را در پی داشت و اکنون از طرح آن توسط یکی از گماشتگان خامنهای میتوان دریافت که این موضوع با توجه به مرگ محتمل خامنهای و بحرانی که در آن شرایط رژیم را در هم خواهد پیچاند، دوباره مطرح شده است.
آخوند مسیح مهاجری، رئیس روزنامه حکومتی جمهوری، در سرمقاله این روزنامه تحت عنوان «خطر حذف روشنفکران دینی...» به وجود یک جریان مستبد که در واقع همان جریان دستنشانده خامنهای در حوزه است اشاره کرد.
جریانی که به نام دین تخریب میکند و مخالفان فکری خود را حذف میکند: «اینان، نه تنها کسی را به اردوگاه انقلاب و نظام... وارد نکردهاند، بلکه هر روز عدهیی را از این اردوگاه خارج میکنند. دانشگاهیان متدینی که بهدلیل آزاداندیشی حاضر نیستند دیکتههای پرغلط چند نفر جزماندیش را رونویسی کنند و فکر خود را تعطیل نمایند، چرا باید از تمام حقوق شهروندی محروم شوند و انگهای رنگارنگ اتهام به ضدیت با اسلام و نظام به آنها زده شود»؟(جمهوری اسلامی ۳شهریور ۹۷)
یکی از این «انگهای رنگارنگ» سکولاریسم است که باند خامنهای باند رقیب را به آن نسبت میدهد. کما اینکه یکی از محورهای سخنرانی رحیمپور ازغدی در قضیه قم همین بوده است.
چند سال پیش خود خامنهای با خشم نسبت به این جناح واکنش نشان داد و گفت: «این که یک آقایی در یک گوشهیی عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. حوزههای علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند برای نظام دل بسوزانند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند».
اما واقعیت این است که پس از قیام دیماه و همچنین قیام مرداد که مردم به حوزههای آخوندی در شهرهای مختلف و به بیش از ۶۰مورد به دفاتر امامجمعهها و نمایندگان خامنهای در شهرهای مختلف حمله کردند و آنها را به آتش کشیدند، شمار فزایندهیی از آخوندها و طلاب قم از رژیم کنده شده و به صفوف مخالفان ولایت خامنهای پیوستهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر