روی مرگ شرط نبند - هاشمی روی مرگ خامنه ای شرط بسته بود ولی خود به کام مرگ برده شد
نقل است که در ۳۰ خرداد سال ۸۸ که خامنه ای حکم تیر داد تا سپاه جنبش سبز را سرکوب کند، هاشمی در اتاقش
راه میرفته و خودش را نفرین میکرده که خامنه ای را رهبر کرده است. این
روایت میتواند صحت داشته باشد چه اینکه هاشمی بعد از ریاست جمهوری احمدی
نژاد از خامنهای بسیار مکدر بود که دست باند محمودی را به تخریبش باز
گذاشته بود و فراتر از این راه و رسم رهبری را نمیپسندید و به هر زبان
انذار میداد که انقلاب و ایران با این مدیریت به فنا خواهد رفت. اما هاشمی
هیچگاه رودر روی رهبری ناایستاد، امیدش به لحظه حساسی بود که خامنهای
سرش را زمین بگذارد و با این امید به مرگ خامنهای بود که پر شور به
انتخابات خبرگان آمد.
قصد داشت تا آرام گوشهای بنشیند تا وقت موعود
برسد و اینبار اشتباه سال ۶۸ را جبران کند، حتی فکرش را کرده بود که
قانون اساسی را تغییر دهد و آن دورترها را هم میدید و یکبار در تغییر
اساسنامه دانشگاه آزاد که نام رهبری هم در شمار موسسان دانشگاه آمد، گفت
ممکن است روزی بیاید که ولایت فقیه نباشد.
اما نشد، اجل آمد و خواجه
رفت و به آرزوهای بلند و بالایش نرسید و انگار شیخِ حکیم آیتالله منتظری
که حقیقت را فدای مصلحت نمیکرد، حق داشت که اعتراض به اعدامهای ظالمانه
را به پس از مرگ خمینی احاله نداد و راست میگفت که کسی تعهد نداده است
زنده بماند و دنیا بر مدار خواستش بگذرد.
یاد قصهای از مثنوی کنیم ،
حکایت کسی که پیش پای مردم خار و خاشاک کاشته بود و هر چه میگفتند این
بوتهها را بکن ، گوش نمیگرفت و کسی گفتش روزی میرسد که این خاربُن ، قوی
و ریشهدار میشود و تو پیر و فرتوت و آن وقت دیگر زور کندنش را نداری
واینگونه بود که هاشمی دیگر این پیرانه سر، توان نداشت تا آنچه کاشته بود
را از بیخ بَرکند.
مدتی فردا و فردا وعده داد / شد درخت خار او، محکمنهاد
خار بُن در قوت و برخاستن / خار کن در پیری و در کاستن
خار بُن در قوت و برخاستن / خار کن در پیری و در کاستن
منتخبی از مقاله العربیه
درود بر رفسنجانی
پاسخحذفرفسنجانی هدف فراتر از پول و ثروت داشت. سودای حکومت بر تاج و تخت در سر می گردانید اما آغازاده ها پی ثروت و اندوختن در بانک خارجی بودند میان پدر و فرزندان شکراب شد که بچها کمتر هاپولی کنید هدف بزرگی دارم. تو کت بچها نرفت وانگهی نقشه قتل بابا را محسن کشید و در آب استخر برق سه فاز وصل کردند که پدر در آب خشک شد مرحوم مغروق مبروق(برق زده) به دیار باقی حواله شد
پاسخحذف