کل نماهای صفحه

۲۰ مهر ۱۳۹۷

هشدار نسبت به آتشی که به دامن رژیم می‌افتد

هشدار نسبت به آتشی که به دامن رژیم می‌افتد

آتشی به دامن رژیم می‌افتد


آتشی به دامن رژیم می‌افتد
صدای آژیرهای خطر مستمراً از همه طرف در رژیم به گوش می‌رسد و مهره‌ها و رسانه‌های رژیم از هر دو باند دائماً به همدیگر هشدار می‌دهند که اوضاع خراب است، از اقتصاد چیزی بر جا نمانده، جامعه در حال انفجار است، دشمنان در کمین‌اند و... خلاصه رژیم رو به سرنگونی است. در این میان بعضی‌ها هم به خود فشار می‌آورند و راه‌حل ارائه می‌کنند. راه‌حل هم اغلب این است که یا روحانی استعفا بدهد یا خامنه‌ای از قدرتش دست بردارد. گاهی هم راه‌حلی که می‌دهند این است که مسئولان از مردم عذرخواهی کنند. که اینها همه با یک پیچ، به یک مقصد می‌رسند؛ سرنگونی!
مصطفی تاج‌زاده، معاون وزارت کشور در دولت خاتمی و از اعضای باند فاشیستی موسوم به مجاهدین انقلاب اسلامی، طی مصاحبه‌یی طولانی با تأیید این‌که در رژیم همه از هم می‌پرسند «چه می‌شود؟» می‌گوید: «من با تعدادی از مسئولان که ارتباط دارم و می‌توانم بگویم اگر آنها بیشتر از من نگران نباشند کمتر نیستند. اما همان‌طور که می‌دانید در جمهوری اسلامی ۲دسته مقامات داریم. دسته اول قدرت دارند اما مسئولیتی متوجه خود نمی‌بینند، دسته دوم مسئولیت دارند ولی اختیارات لازم را ندارند. بخش اول را می‌توان کانون و هسته سخت قدرت نامید. این هسته هم خوشبختانه چند صباحی است متوجه وخامت اوضاع شده است».(روزنامه همشهری ۱۷مهر ۹۷)
تاج‌زاده که مدتی است به‌زعم خودش برای نجات آن آستین بالا زده است، یک ایده مشعشع به روحانی پیشنهاد می‌کند؛ این‌که از خامنه‌ای درخواست کند تصمیم‌گیری در سیاست خارجی را به او واگذار کند و مثلاً فرصت یکساله بدهد تا با ترامپ وارد مذاکره شود. اگر جواب گرفت و تحریم را برطرف کرد که کرده اما اگر جواب نگرفت مسئولیت بپذیرد و حتی اگر لازم شد کنار برود به همین سادگی!
یکی دیگر از مهره‌های باند اصلاح‌طلب به نام احمد زیدآبادی به هر گونه تغییری در رژیم ابراز ناامیدی می‌کند و می‌گوید: «تغییر کابینه هیچ کمکی به تغییر شرایط نمی‌کند. روحانی در مناسباتی قرار گرفته که کاری از آن برنمی‌آید جز بغرنج‌تر کردن شرایط».
زیدآبادی سپس نهایت ناامیدی خود را با عنوان کردن این‌که هیچ توصیه‌یی جز استعفای روحانی ندارد ابراز می‌کند و می‌گوید: «اگر توصیه‌ای داشتم، او را به استعفا دعوت نمی‌کردم»!
صادق زیباکلام، یکی دیگر از مهره‌های باند روحانی هم با ابراز وحشت از تحریمهای پیش رو و پیامدهای اجتماعی نسبت به گرانی وحشتناک و شرایط غیرقابل تحمل زندگی مردم در حال حاضر، تنها خواسته‌اش این است که «مسئولان کلمات و جملاتی نگویند که مثل نفت روی آتش باشد یا نمک روی زخم مردم بپاشند».(سایت بازتاب ۱۶مهر ۹۷)
یأس و ناامیدی از هر گونه تغییری در حاکمیت، خاص باند اصلاح‌طلب نیست. یکی از مهره‌های تبلیغاتچی باند خامنه‌ای هم طی یک سخنرانی که از طریق فضای مجازی منتشر شده است به ناامیدی مطلق خود اعتراف می‌کند: «ایرادات خودمون رو پیدا کنیم. الآن کشور ما شبیه آبکش است که با آبکش هی داریم آب می‌بریم. دو نفر می‌آیند دو تا از این سوراخها را می‌بندند، ۲۰۰۰تا سوراخ دیگر باز است، این طور نمی‌شود باید درست و حسابی فکر بشود...».
یکی از اعضای مجلس از باند خامنه‌ای هم می‌گوید: «۸۰درصد مشکلاتی که کشور ما امروز با آن دست به گریبان است ریشه در این دارد که مردم اعتماد خود را به حاکمیت از دست داده‌اند و این اعتماد یک‌شبه بازنمی‌گردد... اگر مسئولان این روند را ادامه دهند و گوششان را بگیرند و چشمشان را ببندند مطمئناً این آتش قبل از هر کسی به دامن خود آنها می‌افتد».(سایت شفقنا ۱۷مهر ۹۷)
اعترافهای این مهر‌ه‌ها در زمینه «وخامت اوضاع»، ریختن«نفت روی آتش»، پاشیدن «نمک روی زخم مردم» و « آبکش شدن»، صریح‌ترین اعترافها در زمینه بحران مردم با حاکمیت، بحران درونی و رشد روزافزون تضادهای درونی آن است به‌گونه‌یی که به‌قول آن مهره حکومتی (رائقی‌پور) آبکش شده است.
این شرایط ناشی از یک واقعیت است و آن هم گیرافتادن رژبم در چنبره بحران سرنگونی است.
مشخصاتی هم که آنها برای نظام ردیف کرده‌اند، مشخصات یک نظام بحران‌زده و پابه گور است.
به‌دلیل این بحران عمیق است که هر اقدامی که رژیم برای خروج از بن‌بست می‌کند بیشتر در بحران و بن‌بست گیرمی‌کند.
واقعیت این است که وضعیت رژیم به‌مثابه کسی است که در حال غرق شدن است و برای نجات به هر خس و خاشاکی می‌آویزد اما نتیجه‌یی نمی‌گیرد و نهایتاً غرق می‌شود.
واقعیت این است که این وضعیت معلول شرایط انقلابی جامعه و نفرت عمومی مردم از رژیم است که تمامی راههای خروج از بحران سرنگونی را بر آن بسته‌اند.
آبکش شدن هم که آن مهره باند خامنه‌ای به آن اشاره می‌کند، بیانگر همین واقعیت است. یعنی این‌که حدت و شدت تضادهای مردم با حاکمیت آن‌چنان است که در بالاترین نقطه هرم حاکمیت نیز تاثیر خودش را گذاشته و آن‌ را شرحه‌شرحه و«‌آبکش»‌ کرده است.
این وضعیت زار و نزار نظام محصول رشد و اعتلای اعتراضات مردمی، فعالیت‌های براندازانه مردم و کانونهای شورشی است.
پس از قیام دیماه ۹۶ که مردم خواهان سرنگونی تمامیت رژیم با شعار «اصلاح‌طلب اصول‌گرا، دیگه تمام شد ماجرا» شدند، وضعیت به چنین نقطه بی‌بازگشتی رسید که به‌قول تاج‌زاده حتی علی خامنه‌ای هم متوجه اوضاع وخامت‌بارو رو به سقوط شده است.
در چنین شرایطی است که حربه سرکوب نیز که اصلی‌ترین اهرم نظام برای برخورد با خیزشهای مردمی است، دیگر کارآیی آن‌چنانی ندارد و از این بابت است که صادق زیباکلام، از مهره‌های باند روحانی، به سردمداران و مهره‌های ‌نظام توصیه می‌کند که مواظب اظهاراتشان باشند که با اظهارات نسنجیده خود «نفت روی آتش» نریزند، یا «نمک روی زخم مردم» نپاشند.
واقعیت این است که ابراز نگرانی‌های مهره‌های رژیم بیانگر این است که مردم و کانونهای شورشی می‌دانند که با این نظام چه باید کرد. عزم آنها سرنگون کردن و به گور سپردن رژیم است و هیچ راه گریزی هم برای آن وجود ندارد.
آتشی هم که آن نماینده مجلس رژیم پیش‌بینی کرد که به دامن همه رژیمی‌ها خواهد افتاد، آتش سرنگونی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر