هيولاي سپاه پاسداران سپاه جهل وجنگ وجنایت وصدور تروریسم(1)
Thu, 2007-11-29 14:04تولید - پنجشنبه، 8
آذر، 1386
خميني: اگر سپاه پاسداران نبود، كشور نبود.
تصميم دولت آمريكا درباره تحریم سپاه پاسداران و چند مؤسسه مالي و نظامي فاشيسم مذهبي حاكم بر ايران، نخستين واكنش جدي يك قدرت غربي نسبت به هيولايي است كه مقاومت ايران سالهاست در مورد آن هشدار ميدهد.
هيولايي كه همزمان هم در حال سركوب مردم ايران است، هم در حال بلعيدن عراق، توليد سلاح اتمي و موشك دوربرد، حملات تروريستي در سراسر جهان، توطئهگري براي سرنگوني دولت لبنان، اعاده تروريسم به افغانستان و غارت و ويراني اقتصاد ايران.هيولايي با هفت سر كه موتور محرك فعاليتهاي شوم و جنايتآميزي است كه بنيادگرايي اسلامي انجام ميدهد.
امروز ديگر اين تصور كه حركتهاي بنيادگرايانه تحت نام اسلام، به صورت خودجوش به خونريزي و ويرانگري دست ميزنند، جايي ندارد. ارتشي از تروريستهاي تربيتشده كه در عين حال يك امپراطوري مالي در خود دارد، و از ستاد فرماندهي و ارتباطات منظمي برخوردار است، در پشت همه اين حركتهاست و اشتهاي سيري ناپذيري به گسترش سلطه خود به خصوص در كشورهاي اسلامي دارد.
پاسخ به اين سئوال كه چرا ملايان در اين مسير حركت ميكنند، كليد مهمي براي فهم «سپاه پاسداران» و درك موقعيت بغرنجي است كه رژيم ايران در تمام خاورميانه ايجاد كرده است.
سپاه پاسداران، ستون فقرات حكومت ولايت فقيه است كه در سال 1979 با روي كار آمدن خميني در ايران برقرار شد. يك نظام متحجر، از برخي جهات شبيه فاشيسم، با ويژگيهاي زنستيزي، تبعيض ديني، و توسعه طلبي. ولايت فقيه ميخواهد با زور، يك مناسبات قرون وسطايي را تحت نام اسلام را به ايران و كشورهاي ديگر تحميل كند. براي تحقق اين هدفها، يك ديكتاتوري نظامي پليسي با ليبل اسلامي ايجاد كرده است كه اهرم اصلي آن سپاه پاسداران است.
11 سال پيش از رسيدن به حكومت، خميني در كتاب «حكومت اسلامي» كه « نبرد من» اوست،نوشت: «احكام شرع... بدون تأسيس يك دستگاه عظيم و پهناور در اجرا و اداره ممكن نيست».او نوشت«كسي كه به مسلمانان و جامعه بشري حكومت ميكند، بايد از عواطف خود چشم بپوشد، بسياري اشخاص را در مقابل مصالح از بين ببرد، و ريشه بسياري طوائف را قطع كند. ... » ....« استعمارگران وطن اسلامي را به صورت چندين ملت مجزا درآوردهاند. ما بايستي حكومتهاي دستنشانده را سرنگون كنيم و حكومت عادلانه اسلامي را بوجود آوريم».
براي تحقق همين ايدهها، خميني پس از كسب قدرت در ايران، در اولين روزها، سپاه پاسداران را تأسيس كرد. در حالي كه ايران داراي يك ارتش بزرگ و مدرن بود كه از حكومت شاه باقي مانده بود.
حكومت جديد، قانون اساسي كشور را بر اساس ولايت فقيه نوشت.همه چيز در خدمت تفسير ملايان از اسلام دلبخواه آنهاست كه در هر حال حكومت ملايان را تحكيم ميبخشد.
اين قانون ، در اصلهاي متعدد سپاه پاسداران را با سركوب جامعه و صدور بنيادگرايي به ساير كشورها تعريف ميكند.
اصل 11 به عنوان سرلوحه سپاه پاسداران، دولت جمهوري اسلامي را مؤظف ميكند كه « وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد».
اصل 150 سپاه پاسداران را به عنوان « نگهبان انقلاب و دستاوردهاي آن» كه بايد « پابرجا بماند» ميشناساند.
اصل 154 با حمايت از « مبارزه حقطلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان» به سپاه پاسداران براي دخالت در هر كشوري كارت سفيد ميدهد.
پيش از مردن، خميني در جنگ 8 ساله با عراق، يعني نخستين آزمون او براي برقراري امپراطوري اسلامي شكست خورد. با اين حال، سرانجام در وصيت نامه خود، به «مستضفعان جهان» فرمان پيشروي به سوي برقراري « يك دولت اسلامي با جمهوريهاي آزاد و مستقل» را صادر كرد.
از آن پس، نياز ملايان به حفظ يك حكومت تحميل شده به مردم ايران، سپاه پاسداران را هر روز بيشتر در جهت سركوبگري و تروريسم گسترش داد.
در حقيقت، چنان كه رهبر مقاومت ايران مسعود رجوي گفته استـ««ديكتاتوري ولايتفقيه يك ديكتاتوري نظاميـ پليسي است. سپاه پاسداران ابزار حفظ نظام ولايتفقيه است و اين رژيم عمدتاً به آن متكي است. سپاه ارگان محوري اعمال قهر و سركوب نظامي است. اما ديناميسم و موتور محرك سپاه يعني روح حاكم برآن، صدور ارتجاع و جنگطلبيِ مبتني برنظريه ولايت جهانشمول است».
ادامه دارد.
تصميم دولت آمريكا درباره تحریم سپاه پاسداران و چند مؤسسه مالي و نظامي فاشيسم مذهبي حاكم بر ايران، نخستين واكنش جدي يك قدرت غربي نسبت به هيولايي است كه مقاومت ايران سالهاست در مورد آن هشدار ميدهد.
هيولايي كه همزمان هم در حال سركوب مردم ايران است، هم در حال بلعيدن عراق، توليد سلاح اتمي و موشك دوربرد، حملات تروريستي در سراسر جهان، توطئهگري براي سرنگوني دولت لبنان، اعاده تروريسم به افغانستان و غارت و ويراني اقتصاد ايران.هيولايي با هفت سر كه موتور محرك فعاليتهاي شوم و جنايتآميزي است كه بنيادگرايي اسلامي انجام ميدهد.
امروز ديگر اين تصور كه حركتهاي بنيادگرايانه تحت نام اسلام، به صورت خودجوش به خونريزي و ويرانگري دست ميزنند، جايي ندارد. ارتشي از تروريستهاي تربيتشده كه در عين حال يك امپراطوري مالي در خود دارد، و از ستاد فرماندهي و ارتباطات منظمي برخوردار است، در پشت همه اين حركتهاست و اشتهاي سيري ناپذيري به گسترش سلطه خود به خصوص در كشورهاي اسلامي دارد.
پاسخ به اين سئوال كه چرا ملايان در اين مسير حركت ميكنند، كليد مهمي براي فهم «سپاه پاسداران» و درك موقعيت بغرنجي است كه رژيم ايران در تمام خاورميانه ايجاد كرده است.
سپاه پاسداران، ستون فقرات حكومت ولايت فقيه است كه در سال 1979 با روي كار آمدن خميني در ايران برقرار شد. يك نظام متحجر، از برخي جهات شبيه فاشيسم، با ويژگيهاي زنستيزي، تبعيض ديني، و توسعه طلبي. ولايت فقيه ميخواهد با زور، يك مناسبات قرون وسطايي را تحت نام اسلام را به ايران و كشورهاي ديگر تحميل كند. براي تحقق اين هدفها، يك ديكتاتوري نظامي پليسي با ليبل اسلامي ايجاد كرده است كه اهرم اصلي آن سپاه پاسداران است.
11 سال پيش از رسيدن به حكومت، خميني در كتاب «حكومت اسلامي» كه « نبرد من» اوست،نوشت: «احكام شرع... بدون تأسيس يك دستگاه عظيم و پهناور در اجرا و اداره ممكن نيست».او نوشت«كسي كه به مسلمانان و جامعه بشري حكومت ميكند، بايد از عواطف خود چشم بپوشد، بسياري اشخاص را در مقابل مصالح از بين ببرد، و ريشه بسياري طوائف را قطع كند. ... » ....« استعمارگران وطن اسلامي را به صورت چندين ملت مجزا درآوردهاند. ما بايستي حكومتهاي دستنشانده را سرنگون كنيم و حكومت عادلانه اسلامي را بوجود آوريم».
براي تحقق همين ايدهها، خميني پس از كسب قدرت در ايران، در اولين روزها، سپاه پاسداران را تأسيس كرد. در حالي كه ايران داراي يك ارتش بزرگ و مدرن بود كه از حكومت شاه باقي مانده بود.
حكومت جديد، قانون اساسي كشور را بر اساس ولايت فقيه نوشت.همه چيز در خدمت تفسير ملايان از اسلام دلبخواه آنهاست كه در هر حال حكومت ملايان را تحكيم ميبخشد.
اين قانون ، در اصلهاي متعدد سپاه پاسداران را با سركوب جامعه و صدور بنيادگرايي به ساير كشورها تعريف ميكند.
اصل 11 به عنوان سرلوحه سپاه پاسداران، دولت جمهوري اسلامي را مؤظف ميكند كه « وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد».
اصل 150 سپاه پاسداران را به عنوان « نگهبان انقلاب و دستاوردهاي آن» كه بايد « پابرجا بماند» ميشناساند.
اصل 154 با حمايت از « مبارزه حقطلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان» به سپاه پاسداران براي دخالت در هر كشوري كارت سفيد ميدهد.
پيش از مردن، خميني در جنگ 8 ساله با عراق، يعني نخستين آزمون او براي برقراري امپراطوري اسلامي شكست خورد. با اين حال، سرانجام در وصيت نامه خود، به «مستضفعان جهان» فرمان پيشروي به سوي برقراري « يك دولت اسلامي با جمهوريهاي آزاد و مستقل» را صادر كرد.
از آن پس، نياز ملايان به حفظ يك حكومت تحميل شده به مردم ايران، سپاه پاسداران را هر روز بيشتر در جهت سركوبگري و تروريسم گسترش داد.
در حقيقت، چنان كه رهبر مقاومت ايران مسعود رجوي گفته استـ««ديكتاتوري ولايتفقيه يك ديكتاتوري نظاميـ پليسي است. سپاه پاسداران ابزار حفظ نظام ولايتفقيه است و اين رژيم عمدتاً به آن متكي است. سپاه ارگان محوري اعمال قهر و سركوب نظامي است. اما ديناميسم و موتور محرك سپاه يعني روح حاكم برآن، صدور ارتجاع و جنگطلبيِ مبتني برنظريه ولايت جهانشمول است».
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر