قیام سراسری ۱۴۰۱ – لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران
قیام سراسری ۱۴۰۱، قیامی که لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران انداخت
کانون حقوق بشر ایران روز چهارشنبه ۱۵ شهریورماه ۱۴۰۲، با نزدیک شدن به سالگرد قیام سراسری در سال ۱۴۰۱، اقدام به انتشار سلسله گزارشاتی در خصوص این قیام کرده است. توجه شما را به قسمت اول این گزارش جلب می کنیم.
مقدمه
در سالگرد قیام سراسری ۱۴۰۱ که با قتل مهسا امینی توسط گشت سرکوبگر ارشاد، کلید خورد، به بررسی ویژگی های برجسته این قیام؛ و همچنین به تجارب و درسهای آن خواهیم پرداخت.
مهسا امینی دختر کرد جوان ۲۲ سالهای بود که روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ از سوی گشت ارشاد در تهران دستگیر و در اثر ضربات مأموران گشت از ناحیه سر دچار شکستگی جمجمه و سپس مرگ مغزی شد. او را از روز ۲۲ شهریور در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کسری بستری کردند ولی سرانجام روز ۲۵ شهریور بر اثر شدت جراحات جان باخت. بدنبال انتشار خبر در شبکه های اجتماعی مردم به خیابان آمدند و دست به اعتراض زدند که سپس تبدیل به قیامی بزرگ و گسترده شد.
فصل اول – ویژگی های برجسته قیام ۱۴۰۱
۱- گستردگی
گستردگی از هر لحاظ یکی از ویژگی های اصلی قیام ۱۴۰۱ است شاید بتوان آنرا اصلی ترین ویژگی این قیام به حساب آورد که در زیر به برخی از جنبه های آن می پردازیم.
یکم. گستردگی جغرافیایی
روز ۲۵ شهریور در تهران مردم و جوانان معترض به قتل مهسا امینی توسط مأمورین گشت ارشاد، در مقابل بیمارستان کسری و میدان آرژانتین تجمع کرده و با شعار «میکشم میکشم هر آنکه خواهرم کشت» به اعتراض پرداختند و به این ترتیب قیام ۱۴۰۱ در تهران کلید خورد و روز بعد مراسم خاکسپاری مهسا امینی در گورستان آیچی سقز با شعارهای مردم، شعله ور شد.
خامنهای برای خاموش کردن قیام، دستور برخورد خشونت آمیز و سرکوب مردم و شلیک بسوی آنان را داد. بدنبال آن، دستکم در ۱۳۴ شهر از ۳۰ استان، صدها تن از مردم و معترضین توسط مأموران خامنه ای بر اثر شلیک مستقیم یا ضربات باتوم به سر و نقاط حساس بدن و یا در زیر شکنجه، جان باختند.
آمار جانباختگان براساس استان براساس خبرهایی که به کانون حقوق بشر ایران رسیده و یا توسط همکاران ما گردآوری شده، به این قرار است:
آمار جانباختگان قیام سراسری ۱۴۰۱، بر اساس استان
این آمار نشانگر ابعاد و گستردگی بی سابقه قیام ۱۴۰۱ است و به جرات میتوان گفت سراسر مناطق ایران را در برگرفت و همگانی شد. همچنین این آمار نشاندهنده شدت سرکوب در استانهای کردنشین، تهران و سیستان و بلوچستان میباشد. نقش تهران بدلیل پایتخت بودن و مرکزیت آن روشن است و جای بحث ندارد اما دلیل وحشت نظام از استانهای کردنشین و سیستان و بلوچستان به ظرفیت آنها در آزادسازی مناطق و ایجاد سکوی پرش برای برچیدن این نظام حاکم ارتباط پیدا می کند.
دوم.گستردگی مکانی
به برخی از آنها بصورت اجمالی اشاره میکنیم:
۱)دانشگاه ها
دانشگاه ها یکی از مراکز عمده و اصلی ادامه و استمرار قیام بودند. در بیش از ۱۲۴ دانشگاه و دانشکده و مراکز آموزش عالی در شهرهای مختلف کشور حرکت های اعتراضی، اعتصاب و تظاهرات با شعارهای «دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد» ، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» ، «می کشم می کشم هر آنکه خواهرم کشت» ، «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر رئیسی» شکل گرفت. فقط در تهران ۴۲ دانشگاه تبدیل به محل اعتراض و تظاهرات دانشجویان علیه دیکتاتوری بود. در سایر شهرهای ایران نیز دانشجویان در دانشگاهها و دانشکده های مختلف از جمله مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، کرج، سنندج، گرگان، رشت، بیرجند، کرمان، اهواز و … از هر فرصتی استفاده کرده و دست به اعتراض می زدند.
دانشگاه صنعتی شریف در تهران، برجسته ترین دانشگاهی بود که در این قیام نقش ایفا کرد. به همین دلیل مأمورین امنیتی همراه با شمار بسیاری از نیروهای لباسشخصی در شامگاه یکشنبه ۱۰ مهر با محاصره دانشگاه صنعتی شریف و حمله به دانشجویان، ضمن ضربوشتم و تیراندازی، شمار نامعلومی از دانشجویان را زخمی یا بازداشت و به مکانهای نامعلومی منتقل کردند.
به ابعاد مشارکت دانشگاه ها و دانشجویان در قیام و نقش آنها در شعله ورتر کردن این قیام در جای دیگر بطور مفصل خواهیم پرداخت.
۲) مدارس
دانش آموزان عموما با حمله و هجوم آدمکشان خامنه ای روبرو می شدند که از جمله میتوان به حمله به دبیرستان شاهد در اردبیل در ۲۰ مهرماه اشاره نمود. در این هجوم وحشیانه، اسرا پناهی جان باخت شمار دیگری از دانش آموزان مجروح شدند.
در نمونهای دیگر در رودبار دانشآموزان با سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور به خیابان آمدند که مورد حملهی لباس شخصیها قرار گرفتند. مأموران لباس شخصی شماری از دانشآموزان را دستگیر کردند، اما مردم یورش بردند و دانشآموزان را از دست لباس شخصیها آزاد کردند.
۳) پشت بام و پنجره خانهها
یکی از محل هایی که بصورت گسترده توسط مردم در قیام، مورد استفاده قرار گرفت تا بتوانند صدای خود را علیه حاکمیت دیکتاتوری بلند کنند، پشت بام و پنجره خانه ها بود. با تاریک شدن هوا، مردم در شهرهای مختلف به پشت بامها رفته و از پنجره منازل خود، شعارهای ضدحکومتی می دادند. تهران تقریبا هر شب شاهد چنین صحنه های زیبایی از استمرار قیام بود.
۴)اعتصاب در بازار شهرها
براساس آنچه در دوران قیام ثبت شده است، ۱۳۱ بازار در شهرهای مختلف ایران، در همبستگی با قیام مردم ایران یا صحنه تظاهرات و درگیری با مأمورین بود و یا بازاریان دست به اعتصاب زده و از باز کردن مغازهها و فروشگاههای خود، امتناع می کردند. بازارهای مختلف تهران (از جمله بازارهای خیابان شوش، جمهوری، لاله زار، سرای ملی، بین الحرمین، نوروزخان، بازار کامپیوتر، بازار مسگرها، بازار نازی آباد، بازار آهن، بازار سپهسالار)، کردستان، آذربایجان غربی، اصفهان و خراسان رضوی، شاهد گسترده ترین اعتراضات بازاریان در دوران قیام بود.
۵)مزار جانباختگان
نیروهای سرکوبگر به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی کردند، اما مردم با مقاومت و ایستادگی، آنها را وادار به عقبنشینی کردند. مردم بروجرد نیز با برپایی تظاهرات بزرگی یاد نیکا شاکرمی گرامی داشته و شعار میدادند توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه.
مراسم چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه کرج نیز هزاران تن از مردم به خیابان آمده و این مراسم به تظاهرات گسترده و جنگ و درگیری مردم و جوانان با مأمورین سرکوبگر تبدیل شد. در این مراسم مردم مرگ دیکتاتور را فریاد زدند.
۶)زندانها
در این قیام، زندانیان نیز در شماری از زندانها در پیوند و همبستگی با مردمی که کف خیابانها حضوری دائمی داشتند.
زندان لاکان رشت: ساعت ۴صبح روز دوشنبه ۱۷مهر۱۴۰۱ شورش در زندان لاکان رشت با آتشسوزی در بند۸ که زندانیان عادی بودند شروع شد. ولی بسرعت بند۸ زندان را فراگرفت و منجر به درگیری زندانیان با زندانبانان شد. یگان ویژه به زندانیان تهاجم کرد و با تیربار زندانیان را هدف قرار داد. رسانههای وابسته به حکومت، آمار شهیدان در زندان لاکان را ۸کشته اعلام کردند اما منابع غیررسمی از ۱۸زندانی شهید خبر دادند.
زندان اوین: روز شنبه ۲۳مهر۱۴۰۱ از زندان اوین، صدای تیراندازی و انفجار شنیده شد. همچنین دود ناشی از آتشسوزی از فاصله دوری دیده میشد. مردم با هر وسیلهای خود را به محدوده زندان اوین رساندند. دژخیمان زندان و گارد ویژه به بند۷ و ۸ حمله کرده و به سوی زندانیان تیراندازی کرده و گاز اشک آور شلیک کردند و آنها را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند.
تعدادی از زندانیان سیاسی که مجروح و مصدوم بودند به زندان گوهردشت و تهران بزرگ منتقل شدند. تعدادی از زندانیان هم کشته شدند. مردم به کمک آنها شتافته و در مقابل اوین تجمع نمودند. از آمار دقیق زندانیانی که در این درگیری به شهادت رسیدند، اطلاعات دقیقی در دست نیست.
زندان قزلحصار: زندانیان زندان قزلحصار روز ۲۵مهر۱۴۰۱ شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. نیروهای نوپو و گارد ضدشورش در پشتبام زندان شروع به شلیک هوایی کرد. علاوه بر این رئیس زندان با سلاح وینچستر در پشتبام زندان شلیک هوایی میکرد.
زندان مرکزی کرج: زندانیان در زندان مرکزی کرج در سالنهای۳ و ۴ اقدام به سر دادن شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» کردند.
۷)مساجد
بدون شک کشتار بیش از ۱۰۰ تن از نمازگزاران بلوچ، توسط جنایتکاران خامنه ای در مسجد مکی زاهدان، نقطه اوج قیام ۱۴۰۱ بود که روز جمعه ۸مهرماه ۱۴۰۱ اتفاق افتاد.
خامنه ای که قصد داشت با این کشتار کار قیام را یکسره کند نتیجه کاملا معکوس گرفت. زیرا از یک طرف روح تازه ای به قیام بخشید و به نیروی محرک قوی برای ادامه و استمرار قیام تبدیل شد و از طرف دیگر منجر به پیوند عمیق ملیت های مختلف از کردستان تا سیستان و بلوچستان و تهران و سایر نقاط کشور شد. این پیوند با شعارهای «از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران» یا از «کردستان تا زاهدان جانم فدای ایران» به شعار روز تبدیل گشت.
به این ترتیب روز جمعه هر هفته مردم بلوچ در شهرهای مختلف استان از جمله زاهدان، سراوان، خاش، ایرانشهر، راسک و سوران از مساجد شعله های قیام را شعله ورتر ساخته و علیه خامنهای که مسئول تمامی سرکوب و کشتار مردم ایران است، شعار می دادند.
با توجه به اهمیت تاثیرگذاری استانهای کردستان و بلوچستان در این قیام در فصل دیگری از همین مطلب، به آن خواهیم پرداخت.
۸)سایر اماکن
مکان های دیگر شهرها مانند استادیوم های ورزشی و متروها بارها و بارها شاهد حرکت های اعتراضی مردم و جوانان علیه حکومت خامنه ای بود.
سوم – گستردگی اجتماعی
زنان و دخترانی که با جسارت و شهامت برای واژگونی حاکمیت دیکتاتوری ولایت فقیه و احقاق حقوق حقه شان به خیابانها آمده و دست به قیام و اعتراض زدند.
حضور تعیین کننده جوانان و نوجوانان دهه هشتادی که بی ترس و بیم به کف خیابانها آمده بودند لرزه بر ارکان حکومت خامنه ای انداخت. نسلی که با فرهنگ کوتاه آمدن و پا پس کشیدن از میدان جنگ و مبارزه، سر سازگاری نداشت. نسلی که با آرزوی رسیدن به جامعهای آزاد و بدون تبعیض و ستم، پا به میدان نهاده و حاضر به پرداخت سنگین ترین هزینه بود و هست.
حضور دانشجویان در قیام ۱۴۰۱ بسیار چشمگیر و مؤثر بود. بطوری که در قریب به یکسال گذشته، نهادها و ارگانهای سرکوبگر، از ممنوع الورود کردن و اخراج هزاران تن از دانشجویان گرفته تا برکناری و اخراج برخی از اساتید دانشگاهها دست برنمی دارند تا مبادا بار دیگر مهار دانشگاه از دست شان خارج شود.
در این قیام، از ورزشکاران و هنرمندان گرفته تا اساتید، معلمان، کارگران و زحمتکشان در ابعاد بی سابقه و بسیار وسیعی از خواست عمومی مردم برای سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه و آزادی در ایران، حمایت و پشتیبانی نمودند.
به جرات میتوان گفت که به جز آمران و عاملان سرکوب که عمله و عکره خامنه ای به حساب می آمدند هیچ قشر و طبقه ای از جامعه باقی نماند که همبستگی خود را با قیام مردم ایران برای سرنگونی نظام پلید خامنه ای ابراز نکرده باشد.
چهارم – گستردگی سیاسی
۲- استمرار قیام
زمان طولانی و مکان گسترده قیام، نیروهای سرکوبگر را درمانده و خسته کرده بود. برای همین سپاه پاسداران بعنوان نیروی اصلی سرکوب مردم، اقدام به وارد کردن جنایتکاران و شبه نظامیان عراقی و لبنانی برای سرکوب کرد.
۳ – توفانی بودن قیام
قیام از همان روزهای نخست، به شکلی کاملا توفانی آغاز شد و شخص خامنهای را با شعار «مرگ بر خامنهای» هدف قرار داد. شعارهای نفی کامل حاکمیت دیکتاتوری ولایت فقیه و نفی هرگونه سازش با این نظام ستمگر، به شعارهای محوری قیام تبدیل شدند.
جوانان و مردم قیام کننده، همزمان و همراه با این شعارها نفرت خود را از این نظام با به آتش زدن مظاهر آن، از جمله تصاویر خامنهای، تصاویر و مجسمههای قاسم سلیمانی، به آتش کشیدن خودروهای انتظامی و ماشینهایی که با آنها مأمورین سرکوبگر را جابجا میکردند، به نمایش گذاشتند.
مردم ایران در این قیام بوضوح نشان دادند که خواست و هدفشان تنها نفی حجاب اجباری یا تنها دستیابی به یکسری امتیازهای سیاسی و صنفی و یا تنها عقب نشینی مقطعی نظام در بعضی زمینه ها نیست؛ بلکه خواست و هدف مردم ایران نفی کامل نظام دیکتاتوری است که ۴۴ سال است خون مردم ایران را به شیشه کرده است.
۴ – جسارت قیام آفرینان
با نگاهی ولو کوتاه و گذرا به تصاویر قیام و رودررویی جوانان و مردم در شهرهای مختلف با مأمورین سرکوبگر، میتوان به جسارت، بی باکی و از جان گذشتگی آنان که بی نظیر است، پی برد. وقتی جوانان شعار دادند «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد» بیانگر همین بی باکی جوانان بود.
ادامه دارد
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر