قیام سراسری ۱۴۰۱ – لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران
قیام سراسری ۱۴۰۱، قیامی که لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران انداخت
کانون حقوق بشر ایران روز چهارشنبه ۱۵ شهریورماه ۱۴۰۲، با نزدیک شدن به سالگرد قیام سراسری در سال ۱۴۰۱، اقدام به انتشار سلسله گزارشاتی در خصوص این قیام کرده است. توجه شما را به قسمت اول این گزارش جلب می کنیم.
مقدمه
در سالگرد قیام سراسری ۱۴۰۱ که با قتل مهسا امینی توسط گشت سرکوبگر ارشاد، کلید خورد، به بررسی ویژگی های برجسته این قیام؛ و همچنین به تجارب و درسهای آن خواهیم پرداخت.
مهسا امینی دختر کرد جوان ۲۲ سالهای بود که روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ از سوی گشت ارشاد در تهران دستگیر و در اثر ضربات مأموران گشت از ناحیه سر دچار شکستگی جمجمه و سپس مرگ مغزی شد. او را از روز ۲۲ شهریور در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کسری بستری کردند ولی سرانجام روز ۲۵ شهریور بر اثر شدت جراحات جان باخت. بدنبال انتشار خبر در شبکه های اجتماعی مردم به خیابان آمدند و دست به اعتراض زدند که سپس تبدیل به قیامی بزرگ و گسترده شد.
قیامی که از روز ۲۵ شهریورماه۱۴۰۱ پس از شهادت مظلومانه مهسا امینی، بدست مأمورین گشت سرکوبگر ارشاد به بهانه بد حجابی در تهران آغاز شد و با حضور گسترده و چندین ماهه مردم استمرار یافت.
قیامی که با اعتراض به سرکوب گشت ارشاد علیه زنان ایران، شروع شد اما بسرعت کل نظام را نشانه گرفت و سرنگونی خامنه ای را در هر شهر و خیابان فریاد کرد.
قیامی که از همه اقشار و صنوف و ملیت های مردم ایران در آن شرکت داشتند و نشان دادند در پی براندازی این نظام و برپایی ایرانی آزاد و حاکمیتی مردم سالار هستند.
قیامی که بیش از ۶ ماه هر روز و هر شب در کوچه و خیابان و پشت بام ها شعله ور بود و بی گمان طولانی ترین و گسترده ترین قیام علیه حاکمیت دیکتاتوری ولایت فقیه در ۴۵ سال گذشته بود.
فصل اول – ویژگی های برجسته قیام ۱۴۰۱
۱- گستردگی
گستردگی از هر لحاظ یکی از ویژگی های اصلی قیام ۱۴۰۱ است شاید بتوان آنرا اصلی ترین ویژگی این قیام به حساب آورد که در زیر به برخی از جنبه های آن می پردازیم.
یکم. گستردگی جغرافیایی
روز ۲۵ شهریور در تهران مردم و جوانان معترض به قتل مهسا امینی توسط مأمورین گشت ارشاد، در مقابل بیمارستان کسری و میدان آرژانتین تجمع کرده و با شعار «میکشم میکشم هر آنکه خواهرم کشت» به اعتراض پرداختند و به این ترتیب قیام ۱۴۰۱ در تهران کلید خورد و روز بعد مراسم خاکسپاری مهسا امینی در گورستان آیچی سقز با شعارهای مردم، شعله ور شد.
روز سوم در ۲۷ شهریور آتش قیام به بیشتر شهرهای کردی از جمله سنندج و مهاباد و … سرایت کرد.
روز چهارم مردم در شهرهای تهران، مشهد، رشت، اهواز، اصفهان، نيشابور، اراك، كرمانشاه و خرم آباد با شعارهای مرگ بر خامنه ای؛ خامنه ایی قاتله حکومتش باطله به خیابان آمدند.
و از روز پنجم قیام همه شهرهای ایران را از جمله مشهد، سبزوار، اراک، ایلام، مریوان، گرگان، بیرجند، اصفهان، ساری، تبریز، کرج، فردیس کرج،کرمانشاه، قزوین، شیراز، بندر عباس، کیش، کرمان، رفسنجان، سنندج، قم، خرم آباد، زنجان، رشت، اهواز، اروميه، بوکان، مهاباد، اردبیل و همدان را با شعار محوری «امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه»، در برگرفت.
این قیام در بیش از ۲۸۰ شهر از ۳۱ استان ایران گسترش یافت و خصلت سراسری به خود گرفت.
خامنهای برای خاموش کردن قیام، دستور برخورد خشونت آمیز و سرکوب مردم و شلیک بسوی آنان را داد. بدنبال آن، دستکم در ۱۳۴ شهر از ۳۰ استان، صدها تن از مردم و معترضین توسط مأموران خامنه ای بر اثر شلیک مستقیم یا ضربات باتوم به سر و نقاط حساس بدن و یا در زیر شکنجه، جان باختند.
آمار جانباختگان براساس استان براساس خبرهایی که به کانون حقوق بشر ایران رسیده و یا توسط همکاران ما گردآوری شده، به این قرار است:
آذربایجان غربی ۶۸ نفر
آذربایجان شرقی ۵ نفر
اردبیل ۱ نفر
اصفهان ۲۳ نفر
البرز ۴۵ نفر
ایلام ۷ نفر
بوشهر ۴ نفر
تهران ۱۲۲ نفر
چهارمحال و بختیاری ۲ نفر
خراسان رضوی ۱۸ نفر
خراسان شمالی ۱ نفر
خوزستان ۳۱ نفر
زنجان ۴ نفر
سمنان ۱ نفر
سیستان و بلوچستان ۱۶۰ نفر
فارس ۲۲ نفر
قزوین ۴ نفر
قم ۱ نفر
کردستان ۶۴ نفر
کرمان ۵ نفر
کرمانشاه ۳۱ نفر
کهگیلویه و بویراحمد ۶ نفر
گلستان ۲ نفر
گیلان ۳۴ نفر
لرستان ۴ نفر
مازندران ۳۰ نفر
مرکزی ۵ نفر
هرمزگان ۹ نفر
همدان ۳ نفر
یزد ۱ نفر
آمار جانباختگان قیام سراسری ۱۴۰۱، بر اساس استان
این آمار نشانگر ابعاد و گستردگی بی سابقه قیام ۱۴۰۱ است و به جرات میتوان گفت سراسر مناطق ایران را در برگرفت و همگانی شد. همچنین این آمار نشاندهنده شدت سرکوب در استانهای کردنشین، تهران و سیستان و بلوچستان میباشد. نقش تهران بدلیل پایتخت بودن و مرکزیت آن روشن است و جای بحث ندارد اما دلیل وحشت نظام از استانهای کردنشین و سیستان و بلوچستان به ظرفیت آنها در آزادسازی مناطق و ایجاد سکوی پرش برای برچیدن این نظام حاکم ارتباط پیدا می کند.
دوم.گستردگی مکانی
به برخی از آنها بصورت اجمالی اشاره میکنیم:
قیام در کوچه و خیابان در مدارس در دانشگاه ها در پشت بام ها در بازارها در استادیوم ها و بسیاری دیگر از مناطق و اماکن، جریان داشت .
اگر چه اساسا کف خیابانها در سراسر شهرها صحنه رویارویی قیام کنندگان با نیروهای سرکوبگر بود اما قیام در اماکن دیگری که امکان تجمع در آن فراهم میشد، بسرعت شکل گرفته و ادامه پیدا میکرد.
۱)دانشگاه ها
دانشگاه ها یکی از مراکز عمده و اصلی ادامه و استمرار قیام بودند. در بیش از ۱۲۴ دانشگاه و دانشکده و مراکز آموزش عالی در شهرهای مختلف کشور حرکت های اعتراضی، اعتصاب و تظاهرات با شعارهای «دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد» ، «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» ، «می کشم می کشم هر آنکه خواهرم کشت» ، «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر رئیسی» شکل گرفت. فقط در تهران ۴۲ دانشگاه تبدیل به محل اعتراض و تظاهرات دانشجویان علیه دیکتاتوری بود. در سایر شهرهای ایران نیز دانشجویان در دانشگاهها و دانشکده های مختلف از جمله مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، کرج، سنندج، گرگان، رشت، بیرجند، کرمان، اهواز و … از هر فرصتی استفاده کرده و دست به اعتراض می زدند.
دانشگاه صنعتی شریف در تهران، برجسته ترین دانشگاهی بود که در این قیام نقش ایفا کرد. به همین دلیل مأمورین امنیتی همراه با شمار بسیاری از نیروهای لباسشخصی در شامگاه یکشنبه ۱۰ مهر با محاصره دانشگاه صنعتی شریف و حمله به دانشجویان، ضمن ضربوشتم و تیراندازی، شمار نامعلومی از دانشجویان را زخمی یا بازداشت و به مکانهای نامعلومی منتقل کردند.
به ابعاد مشارکت دانشگاه ها و دانشجویان در قیام و نقش آنها در شعله ورتر کردن این قیام در جای دیگر بطور مفصل خواهیم پرداخت.
۲) مدارس
با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی مدارس؛ دانش آموزان در سنین مختلف، از دختر و پسر به قیام پیوستند. آنان کلاسهای درس را تعطیل کرده و به خیابان می آمدند و هنگامی که با ممانعت مدیر مدرسه روبرو می شدند، در همانجا (چه کلاسهای درس و چه حیاط مدرسه) شعار می دادند.
آنان شعار می دادند: «امسال سال خونه سید علی سرنگونه» ؛ «مرگ بر خامنه ای» ، «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر رئيسی» ، «توپ تانک فشفشه اخوند باید گم بشه».
دانش آموزان عموما با حمله و هجوم آدمکشان خامنه ای روبرو می شدند که از جمله میتوان به حمله به دبیرستان شاهد در اردبیل در ۲۰ مهرماه اشاره نمود. در این هجوم وحشیانه، اسرا پناهی جان باخت شمار دیگری از دانش آموزان مجروح شدند.
در نمونهای دیگر در رودبار دانشآموزان با سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور به خیابان آمدند که مورد حملهی لباس شخصیها قرار گرفتند. مأموران لباس شخصی شماری از دانشآموزان را دستگیر کردند، اما مردم یورش بردند و دانشآموزان را از دست لباس شخصیها آزاد کردند.
۳) پشت بام و پنجره خانهها
یکی از محل هایی که بصورت گسترده توسط مردم در قیام، مورد استفاده قرار گرفت تا بتوانند صدای خود را علیه حاکمیت دیکتاتوری بلند کنند، پشت بام و پنجره خانه ها بود. با تاریک شدن هوا، مردم در شهرهای مختلف به پشت بامها رفته و از پنجره منازل خود، شعارهای ضدحکومتی می دادند. تهران تقریبا هر شب شاهد چنین صحنه های زیبایی از استمرار قیام بود.
۴)اعتصاب در بازار شهرها
براساس آنچه در دوران قیام ثبت شده است، ۱۳۱ بازار در شهرهای مختلف ایران، در همبستگی با قیام مردم ایران یا صحنه تظاهرات و درگیری با مأمورین بود و یا بازاریان دست به اعتصاب زده و از باز کردن مغازهها و فروشگاههای خود، امتناع می کردند. بازارهای مختلف تهران (از جمله بازارهای خیابان شوش، جمهوری، لاله زار، سرای ملی، بین الحرمین، نوروزخان، بازار کامپیوتر، بازار مسگرها، بازار نازی آباد، بازار آهن، بازار سپهسالار)، کردستان، آذربایجان غربی، اصفهان و خراسان رضوی، شاهد گسترده ترین اعتراضات بازاریان در دوران قیام بود.
۵)مزار جانباختگان
مزار جانباختگان قیام، بویژه در شب هفت و چهلم آنها به محل دیگری از تجمع مردم و جوانان برای استمرار قیام تبدیل شد و شرکت کنندگان، خواست خود را برای آزادی و علیه دیکتاتوری، در مراسم شهیدان فریاد میکردند.
از جمله در شب چهلم قتل مهسا امینی در آرامگاه آیچی که علیرغم مسدود شدن راه ها و حضور نیروهای امنیتی تظاهرات گسترده ای با شعارهای ما همه مهسا هستیم بجنگ تا بجنگیم؛ از کردستان تا تهران جانم فدای ایران برگزار شد و یا در روز چهلم جانباختن نیکا شاکرمی، بسیاری از مردم خرمآباد بر سر مزار او دست به تظاهرات زدند و شعار میدادند «مرگ بر دیکتاتور» ، «امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه»
نیروهای سرکوبگر به سوی تظاهرکنندگان تیراندازی کردند، اما مردم با مقاومت و ایستادگی، آنها را وادار به عقبنشینی کردند. مردم بروجرد نیز با برپایی تظاهرات بزرگی یاد نیکا شاکرمی گرامی داشته و شعار میدادند توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه.
مراسم چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه کرج نیز هزاران تن از مردم به خیابان آمده و این مراسم به تظاهرات گسترده و جنگ و درگیری مردم و جوانان با مأمورین سرکوبگر تبدیل شد. در این مراسم مردم مرگ دیکتاتور را فریاد زدند.
در کرمانشاه مردم در مراسم چهلم شهید قیام رضا شهپرنیا، شعار مرگ بر خامنهای سر دادند؛ و در شهر سقز نیز در مراسم چهلم فریدون احمدی در آرامستان آیچی، مردم شعار میدادند: خامنهای قاتله، ولایتش باطله
در مراسم چهلم حنانه کیا در نوشهر، جمعیت انبوهی شرکت کردند و شعار دادند «امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه».
مراسم چهلم شیرین علیزاده در آرامستان باغ رضوان اصفهان با شرکت انبوهی از مردم برگزار شد که نیروهای حکومتی تلاش کردند با تفنگ ساچمهای و پرتاپ نارنجک صوتی، مانع از برگزاری آن شوند.
پس از آن نیز، مردم سالروز تولد شهیدان را بر مزار آنان جشن میگرفتند و در تجمعات خود شعار «مرگ بر خامنهای» ، «قسم به خون یاران ایستاده ایم تا پایان» سر می دادند.
۶)زندانها
در این قیام، زندانیان نیز در شماری از زندانها در پیوند و همبستگی با مردمی که کف خیابانها حضوری دائمی داشتند.
زندان لاکان رشت: ساعت ۴صبح روز دوشنبه ۱۷مهر۱۴۰۱ شورش در زندان لاکان رشت با آتشسوزی در بند۸ که زندانیان عادی بودند شروع شد. ولی بسرعت بند۸ زندان را فراگرفت و منجر به درگیری زندانیان با زندانبانان شد. یگان ویژه به زندانیان تهاجم کرد و با تیربار زندانیان را هدف قرار داد. رسانههای وابسته به حکومت، آمار شهیدان در زندان لاکان را ۸کشته اعلام کردند اما منابع غیررسمی از ۱۸زندانی شهید خبر دادند.
زندان اوین: روز شنبه ۲۳مهر۱۴۰۱ از زندان اوین، صدای تیراندازی و انفجار شنیده شد. همچنین دود ناشی از آتشسوزی از فاصله دوری دیده میشد. مردم با هر وسیلهای خود را به محدوده زندان اوین رساندند. دژخیمان زندان و گارد ویژه به بند۷ و ۸ حمله کرده و به سوی زندانیان تیراندازی کرده و گاز اشک آور شلیک کردند و آنها را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند.
تعدادی از زندانیان سیاسی که مجروح و مصدوم بودند به زندان گوهردشت و تهران بزرگ منتقل شدند. تعدادی از زندانیان هم کشته شدند. مردم به کمک آنها شتافته و در مقابل اوین تجمع نمودند. از آمار دقیق زندانیانی که در این درگیری به شهادت رسیدند، اطلاعات دقیقی در دست نیست.
زندان قزلحصار:زندانیان زندان قزلحصار روز ۲۵مهر۱۴۰۱ شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. نیروهای نوپو و گارد ضدشورش در پشتبام زندان شروع به شلیک هوایی کرد. علاوه بر این رئیس زندان با سلاح وینچستر در پشتبام زندان شلیک هوایی میکرد.
زندان مرکزی کرج: زندانیان در زندان مرکزی کرج در سالنهای۳ و ۴ اقدام به سر دادن شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» کردند.
۷)مساجد
بدون شک کشتار بیش از ۱۰۰ تن از نمازگزاران بلوچ، توسط جنایتکاران خامنه ای در مسجد مکی زاهدان، نقطه اوج قیام ۱۴۰۱ بود که روز جمعه ۸مهرماه ۱۴۰۱ اتفاق افتاد.
خامنه ای که قصد داشت با این کشتار کار قیام را یکسره کند نتیجه کاملا معکوس گرفت. زیرا از یک طرف روح تازه ای به قیام بخشید و به نیروی محرک قوی برای ادامه و استمرار قیام تبدیل شد و از طرف دیگر منجر به پیوند عمیق ملیت های مختلف از کردستان تا سیستان و بلوچستان و تهران و سایر نقاط کشور شد. این پیوند با شعارهای «از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران» یا از «کردستان تا زاهدان جانم فدای ایران» به شعار روز تبدیل گشت.
به این ترتیب روز جمعه هر هفته مردم بلوچ در شهرهای مختلف استان از جمله زاهدان، سراوان، خاش، ایرانشهر، راسک و سوران از مساجد شعله های قیام را شعله ورتر ساخته و علیه خامنهای که مسئول تمامی سرکوب و کشتار مردم ایران است، شعار می دادند.
با توجه به اهمیت تاثیرگذاری استانهای کردستان و بلوچستان در این قیام در فصل دیگری از همین مطلب، به آن خواهیم پرداخت.
۸)سایر اماکن
مکان های دیگر شهرها مانند استادیوم های ورزشی و متروها بارها و بارها شاهد حرکت های اعتراضی مردم و جوانان علیه حکومت خامنه ای بود.
سوم – گستردگی اجتماعی
مشارکت طیف های مختلف مردم در ابعاد گسترده بویژه زنان، جوانان دهه هشتادی، دانشجویان، دانش آموزان، کارگران و بازاریان در این قیام بسیار برجسته و قابل توجه بود.
بدون شک زنان و دختران موتور محرک این قیام بودند و در اغلب حرکت های اعتراضی نقش جلوداری را برعهده داشتند و شهیدان آنها مانند نیکا شاکرمی، حدیث نجفی، اسرا پناهی، یلدا آقافضلی و سارینا اسماعیلی به سمبل های اصلی قیام تبدل شدند.
زنان و دخترانی که با جسارت و شهامت برای واژگونی حاکمیت دیکتاتوری ولایت فقیه و احقاق حقوق حقه شان به خیابانها آمده و دست به قیام و اعتراض زدند.
حضور تعیین کننده جوانان و نوجوانان دهه هشتادی که بی ترس و بیم به کف خیابانها آمده بودند لرزه بر ارکان حکومت خامنه ای انداخت. نسلی که با فرهنگ کوتاه آمدن و پا پس کشیدن از میدان جنگ و مبارزه، سر سازگاری نداشت. نسلی که با آرزوی رسیدن به جامعهای آزاد و بدون تبعیض و ستم، پا به میدان نهاده و حاضر به پرداخت سنگین ترین هزینه بود و هست.
حضور دانشجویان در قیام ۱۴۰۱ بسیار چشمگیر و مؤثر بود. بطوری که در قریب به یکسال گذشته، نهادها و ارگانهای سرکوبگر، از ممنوع الورود کردن و اخراج هزاران تن از دانشجویان گرفته تا برکناری و اخراج برخی از اساتید دانشگاهها دست برنمی دارند تا مبادا بار دیگر مهار دانشگاه از دست شان خارج شود.
در این قیام، از ورزشکاران و هنرمندان گرفته تا اساتید، معلمان، کارگران و زحمتکشان در ابعاد بی سابقه و بسیار وسیعی از خواست عمومی مردم برای سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه و آزادی در ایران، حمایت و پشتیبانی نمودند.
به جرات میتوان گفت که به جز آمران و عاملان سرکوب که عمله و عکره خامنه ای به حساب می آمدند هیچ قشر و طبقه ای از جامعه باقی نماند که همبستگی خود را با قیام مردم ایران برای سرنگونی نظام پلید خامنه ای ابراز نکرده باشد.
چهارم – گستردگی سیاسی
از لحاظ سیاسی در خارج کشور نیز ایرانیان به جنب و جوش وسیعی افتاده و با تظاهرات، برگزاری آکسیون و تجمعات مختلف در پی تاثیر گذاری مثبت روی قیام مردم ایران بودند که در نوع خود در ۴۵ سال گذشته بی سابقه و کم نظیر بود.
گستردگی حمایت های بین المللی از این قیام و محکومیت های رژیم جای بحث جداگانهای دارد که در بخش دیگری به آن خواهیم پرداخت.
۲- استمرار قیام
از دیگر ویژگی های این قیام، استمرار آن بود که دستکم تا ۶ ماه بی وقفه و روزانه ادامه پیدا کرد که قطعا در نوع خود بی نظیر و بی سابقه بود.
گاهشمار و کرنولوژی قیام نشان میدهد که با وجود تلاش حاکمیت برای قطع اینترنت، اخبار قیام از گوشه و کنار کشور و از دورترین نقاط آن هر لحظه بگوش میرسید و مشعل قیام بین شهرهای مختلف دست به دست میگردید و به دلیل وجود شبکه های اجتماعی و اینترنت، اخبار و تصاویر از کوچکترین و یا دورافتادهترین نقاط، بسرعت دست به دست می شد تا صدای مردم ایران به سراسر کشور و همچنین به گوش جهانیان نیز برسد.
زمان طولانی و مکان گسترده قیام، نیروهای سرکوبگر را درمانده و خسته کرده بود. برای همین سپاه پاسداران بعنوان نیروی اصلی سرکوب مردم، اقدام به وارد کردن جنایتکاران و شبه نظامیان عراقی و لبنانی برای سرکوب کرد.
۳ – توفانی بودن قیام
قیام از همان روزهای نخست، به شکلی کاملا توفانی آغاز شد و شخص خامنهای را با شعار «مرگ بر خامنهای» هدف قرار داد. شعارهای نفی کامل حاکمیت دیکتاتوری ولایت فقیه و نفی هرگونه سازش با این نظام ستمگر، به شعارهای محوری قیام تبدیل شدند.
جوانان و مردم قیام کننده، همزمان و همراه با این شعارها نفرت خود را از این نظام با به آتش زدن مظاهر آن، از جمله تصاویر خامنهای، تصاویر و مجسمههای قاسم سلیمانی، به آتش کشیدن خودروهای انتظامی و ماشینهایی که با آنها مأمورین سرکوبگر را جابجا میکردند، به نمایش گذاشتند.
مردم ایران در این قیام بوضوح نشان دادند که خواست و هدفشان تنها نفی حجاب اجباری یا تنها دستیابی به یکسری امتیازهای سیاسی و صنفی و یا تنها عقب نشینی مقطعی نظام در بعضی زمینه ها نیست؛ بلکه خواست و هدف مردم ایران نفی کامل نظام دیکتاتوری است که ۴۴ سال است خون مردم ایران را به شیشه کرده است.
۴ – جسارت قیام آفرینان
با نگاهی ولو کوتاه و گذرا به تصاویر قیام و رودررویی جوانان و مردم در شهرهای مختلف با مأمورین سرکوبگر، میتوان به جسارت، بی باکی و از جان گذشتگی آنان که بی نظیر است، پی برد. وقتی جوانان شعار دادند «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد» بیانگر همین بی باکی جوانان بود.
هر دختر و پسری که برای پیوستن به قیام از خانه بیرون می رفت به احتمال اینکه دستگیر یا کشته شده و به دیگر خانه برنخواهد گشت آگاهی کامل داشت و آنرا بصورت وصیت به دیگران اطلاع داده و میخواست در آنصورت راهش توسط دیگران ادامه پیدا کند. آنها با انتشار جملاتی در پستهای اینستاگرامی خود این آگاهی را به عیان در برابر انظار قرار می دادند.
جوانان دهه هشتادی با دست خالی و با شجاعت جلوی گلوله های جنایت کاران سینه های خود را سپر کرده و نشان دادند چقدر به شعار «می جنگیم می میریم ایرانو پس می گیریم» وفادار هستند.
قیام سراسری ۱۴۰۱ – لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران- فصل دوم
فصل دوم- ویژگیهای منحصر بفرد قیام سراسری ۱۴۰۱- لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران
در فصل دوم سلسله مقالات لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه، به ویژگی های قیام سراسری ۱۴۰۱ چند ویژگی منحصر بفرد در قیاس با قیام های پیش از آن دارد که آنرا بطور برجسته ایی از سایر قیام ها متمایز می سازد. از جمله عنصر اصلی تشکیل دهنده آن، جوانان و نوجوانان دهه هشتادی و حضور بسیار فعال و گسترده دختران و زنان و دست آخر حضور بسیار فعال و گسترده دانشجویان در آن بود.
ذیلا به بررسی هر از یک از آنها خواهیم می پردازیم:
۱ – جوانان دهه هشتادی
بدون شک حضور فعال جوانان دهه هشتادی در قیام سراسری ۱۴۰۱ همگان از جمله خامنهای را متعجب و غافلگیر کرد. زیرا ارکان نظام از جایی به لرزه درآمد که اصلا انتظار آنرا نداشت و اتفاقا تا چندی قبل با سرمستی تمام، ترانه سرود دهه نودی با عنوان مضحک سلام فرمانده را تبلیغ و پخش میکرد. تبلیغاتی با هیاهوی بسیار و کر کننده که گوییا نسل جوان امروز در ایران، به تمام و کمال حامی و پشتیبان این نظام است و آینده این نظام با چنین نسلی تضمین شده و تامین است. اما همین نسل آنچنان سیلی محکمی بر بناگوش خامنه ایی نواخت که کل دنیا به یکباره از خواب غفلت بیدار شده و متوجه شدند که خامنه ای تا کجا دروغ گفته و واقعیات ها را تا کجا وارونه جلوه داده است.
نسلی آگاه، سراسر شور و اشتیاق به آزادی، جسور و معترض، حقیقت جو و عدالت پژوه، مدرن و ترقی خواه، از جان گذشته و فداکار که در پی آزادی است و خامنهای با وارگونه نشان دادن همه چیز در پی آن است که آنان را یک نسل عقب افتاده و مطیع و واپسگرا همچون بسیجیهای فرومایه خودش نشان بدهد.
آخر این نسل از لحظه چشم گشایی در پیرامون خود چیزی جز تبلیغات دیکتاتوری و عقب مانده ندیده و نشنیده پس چطور تمام قد با تمامیت این نظام به ضدیت برخاسته و در پی نابودی آن است؟!
راز آن در ویژگی عصر نوین نهفته است . عصر ارتباطات و اینترنت، عصر دانش و آگاهی، عصر تسخیر فضا و هوش مصنوعی. عصری که هر فرد مستقیما و مستقلا میتواند درباره درست و غلط، درباره دروغ و حقیقت، درباره ظلم و عدالت، درباره دزدی و چپاول تحقیق کرده و به واقعیت مسائل پیرامون خودش پی ببرد و سرانجام سرنوشت و مسیر خود را انتخاب کند.
این ویژگی عصر نوین بطور عام چالش همه دیکتاتورهای جهان امروزی است که گریزی از آن ندارند. در ایران بطور خاص با پیشینه و سابقه تاریخی ۱۲۰ سال اخیر، هر جوان تحصیل کرده مرتبط با جهان پیرامون از طریق اینترنت را به واکاویی وامیدارد تا به آنچه که بطور واقعی در تاریخ ایران رخ داده، پی ببرد.
خامنه ایی از یکسو با همه امکانات و توان مالی حاکمیتش در پی کسب آخرین تکنولوژی های ارتباطی و گروه های هکری و هسته ای و تسلیحاتی مانند پهباد برای حفظ نظامش هست؛ اما از طرف دیگر در پی نگه داشتن جوانان و مردم در تاریکی و ناآگاهی مطلق است زیرا پایه های حکومتش بر جهل و سرکوب استوار است.
البته در عصر حاضر با گسترش تلفن همراه و کامپیوتر و اینترنت پیدا کردن چنین افرادی حتی در ابعاد بسیار محدود نیز، کمتر امکانپذیر نیست. در نتیجه تنها اهرم باقی مانده برای خامنه ای تبدیل طیفی از جوانان به مزدبگیران است. یعنی در شرایط فقر و بیکاری طاقت فرسا به اجبار به استخدام این نظام در می آیند برای همین بخش اعظم بودجه کشور به سپاه و نیروهای سرکوبگر اختصاص پیدا میکند.
اینست راز نهفته در دهه هشتادیها و قدرت و توان آنها در ستیز با این نظام دیکتاتوری.
دیگر نمیتوان دیدن عکس خمینی در ماه را به دروغ به مردم القاء کرد.
دیگر نمیتوان امام زمان قلابی در جبهه های جنگ به مردم قالب کرد.
دیگر نمیتوان جوانان را فریب داد و با کلید بهشت بر گردن روی میدانهای مین فرستاد.
دیگر نمیتوان نسلی را مانند سال ۶۷ به قربانگاه برد و کشتار کرد و آنرا پنهان نگه داشت.
دیگر نمیتوان با دروغ و ریا، ناحق را حق و حق را ناحق جلوه داد.
شعور و آگاهی، دشمن این نظام است که اکنون جوانان این میهن به آن مجهز و آراسته شده اند و نسل دهه هشتاد را تشکیل داده و ارکان این نظام را به لرزه در انداخته اند.
اینچنین است که نسل جدید و جوان علیرغم همه فشارها و سرکوب ها، علیرغم همه کشتارها و زندان و دستگیری ها، علیرغم همه تهدید و تطمیع ها به وضعیت موجود رضایت نداده و در پی واژگونی آن هستند و خود را در برابر مردم و جامعه و تاریخ مسئول تلقی میکنند و از سرنگونی این نظام پلید کوتاه نمی آیند
در یک کلام دیگر نه فریب و نه سرکوب و کشتار و نه تهدید و تطمیع برای آنها کارساز است.
۲ – حضور فعال دانشجویان و دانشگاه ها
در یک کلام دانشجویان در قیام سراسری ۱۴۰۱ همه رشته هایی که این نظام در ۴ دهه گذشته بافته بود را پنبه کردند. این نظام و بنیانگذار پلید آن یعنی خمینی از همان ابتدا دانشگاه و دانشگاهیان را دشمن خود می دانست و اگر امکانپذیر می شد قطعا بستن در دانشگاه ها تا ابد برایش بهترین گزینه بود.
برای همین از همان آغاز دشمنی خود را آشکار ساخته و با عنوان انقلاب فرهنگی! دانشگاه ها را تعطیل کرد تا دانشگاه هایی با معیارهای خود درست کرده و تغییرات بنیادی در آن ایجاد نماید. استادان دانشگاه ها را عوض کرد، هیئت های علمی را تغییر داد، انبوهی از دانشجویان را کشت و تعداد بیشتری را دستگیر و زندانی کرد، عوامل مزدور خود را در مدیریت دانشگا ها بکار گرفت و سهمیه های مشخصی برای بسیجی های خود تعیین نمود تا دانشگاهی یکدست از عوامل سرکوبگر خود بسازد و در ۴۰ سال گذشته در راستای پیشبرد این خط از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
اما دانشگاه و دانشگاهیان اعم از دانشجویان و استادان نشان دادند که هیچ سنخیت و سرسازشی با این نظام عقب مانده ندارند و نخواهند داشت و اتفاقا بسرعت میتوانند به موتور محرک قیام تبدیل شده و رهبری حرکت های اعتراضی را با اقدامات و شعارهای رادیکال و اصولی خود در دست گرفته و آنرا در مسیر درست که همانا سرنگونی دیکتاتوری باشد هدایت کنند.
در قیام سراسری ۱۴۰۱ بیش از ۱۲۵ دانشگاه و دانشکده و موسسات آموزشی، شاهد حرکات اعتراضی و تظاهرات بود که برجسته ترین آن دانشگاه صنعتی شریف بود. بدنبال دستگیری شمار بسياری از دانشجويان در سراسر كشور، از روز دوشنبه ۴ مهر، اساتید و دانشجویان بسياری از دانشگاههای ايران دست به اعتصاب زده و اعلام كردند تا آزادی همه دستگیرشدگان به اعتصاب ادامه خواهند داد.
دانشگاههایی که بخاطر آزادی دانشجویان اعتصاب کرده بودند عبارت بودند از: دانشگاه تهران، تربیت مدرس، امیرکبیر (پلی تکنیک)، صنعتی شریف، هنر اصفهان، خوارزمی، خواجه نصير، بوعلی سينای همدان، علامه طباطبایی، علم و صنعت، علوم بهزیستی، علم و فرهنگ، یزد، گيلان، قزوين، علوم پزشکی تبریز، علوم تحقیقات در تهران، الزهرا، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه صنعتی اصفهان، چمران اهواز، دانشگاه محقق اردبیلی، آزاد نجفآباد و شاندیز مشهد.
کوی دانشگاه تهران، یکشنبه شب سوم مهرماه، صحنه تظاهرات و درگیری با ماموران بود و دانشجویان یکصدا با شعار مرگ بر دیکتاتور، در مقابل حمله و هجوم پاسداران و لباس شخصیها مقاومت میکردند. دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس نيز با برگزاری تظاهرات در کوی دانشگاه، خواهان آزادی دستگیرشدگان قیام شدند.
روز چهارشنبه ۶ مهر دانشجویان دانشگاه اصفهان، شیراز و کاشان با شعارهای «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد» و «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» دست به تظاهرات زدند. در سبزوار دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری با شعار «استاد با شرافت حمایت حمایت» تظاهرات کردند.
روز جمعه ۸ مهرماه، هنگامی که مردم زاهدان دست به تظاهرات زدند و به خیابان آمدند، به ناگاه با شلیک رگبارهای پیاپی از سوی مأمورین به سوی تظاهرکنندگان روبرو شدیم. جنایتی که موجب کشته شدن بیش از ۱۰۰ تن از مردم بیگناه زاهدان شد. مردمی که با دست خالی پس از پایان نماز جمعه به خیابان آمده بودند و شعار مرگ بر خامنهای می دادند.
همین امر موجب شعله کشیدن اعتراضات در دانشگاههای شهرهای بزرگ شد. دانشجویان در حمایت از مردم زاهدان و اعتراض به قتل و کشتار مردم در کف خیابانها، از صبح شنبه ۹ مهرماه، اکثر دانشگاههای کشور دست به تظاهرات و اعتصاب زدند.
دانشگاههای فردوسی مشهد، ملی، آزاد کرج، خوارزمی کرج، آزاد پزشکی کرج، آزاد دارویی قلهک، پزشکی شیراز، پزشکی اصفهان، صنعتی اصفهان، دانشگاه تبریز، آزاد واحد شمال تهران، دانشگاه گیلان، رازی کرمانشاه، هنر و معماری پارس، دانشگاه یزد، دانشگاه آزاد پونک، سجاد مشهد، نوشیروانی بابل، الزهرا تهران، دانشگاه مدرس، دانشگاه امام رضا مشهد، باهنر کرمان، علم صنعت تهران، دانشگاه کردستان، صنعتی شریف، پلی تکنیک، زنجان، دندانپزشکی آزاد تهران، در این حرکتهای اعتراضی مشارکت فعال داشتند.
دانشجویان در دانشگاههای فوق، دست به تظاهرات زده و شعار میدادند «از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران» ، «توپ تانک فشفشه آخوند باید کشته شه» ، «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد» ، «اوین شده دانشگاه، تهران شده بازداشتگاه» و «خامنهای قاتله ولایتش باطله»
در ادامه سرکوب اعتراضات سراسری، مأمورین وحشی و مسلح خامنهای به دانشگاه صنعتی شریف حمله کردند. نیروهای امنیتی همراه با شمار بسیاری از نیروهای لباسشخصی در شامگاه یکشنبه ۱۰ مهر با محاصره دانشگاه صنعتی شریف در تهران و حمله به دانشجویان، ضمن ضربوشتم و تیراندازی، شمار نامعلومی از آنان را زخمی یا بازداشت و به مکانهای نامعلومی انتقال دادند.
حداقل ۳۰ تا ۴۰ دانشجو بازداشت شده و به مکان نامعلومی منتقل شدند و وضعیت بهقدری بحرانی بود که وزیر علوم کابینه رئيسی یعنی محمدعلی زلفی گل، به دانشگاه رفت. حمله و تیراندازی به خوابگاههای دانشگاه شریف و همچنین حمله و تیراندازی در پارکینگ دانشگاه نیز جریان داشت. مردم نیز به حمایت از دانشجویان بصورت پیاده و سواره به خیابان آمدند تا آنان را از محل نجات داده و دور کنند.
۱۱ مهر تظاهرات دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و دانشجویان سراسر کشور در اعتراض به تجاوز به حریم دانشگاهها تظاهرات کردند. دانشجویان دانشگاه تهران، در تظاهرات خود شعار میدادند، «حیدر حیدر شعارتون، جنایت افتخارتون». دانشجویان دانشگاه ملی شعار می دادند، «حسین حسین شعارتون، کشتن ملت کارتون».
دانشجویان تربیت مدرس تهران با شعار «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» از صبح به تظاهرات پرداختند. آنها همچنین شعار میدادند، «آزادی حق ماست، شریف اسم رمز ماست» و «ایران شده میدون جنگ تو دشمنی یا هموطن؟». دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرطوسی با شعارهای «مرگ بر آخوند» و «ننگ ما ننگ ما پلیس الدنگ ما» خشم و انزجار خود را از تهاجم شب گذشته نیروی انتظامی و یگان ویژه به دانشجویان بیدفاع بیان کردند.
روز ۱۶ مهر رئیسی در یک اقدام تبلیغاتی برای سخنرانی به دانشگاه الزهرا که به زعم خودش از دانشگاه های نزدیک به نظام به حساب می آمد رفت. دانشجویان این دانشگاه نیز پاسخ رئیسی را به بهترین صورت با شعارهای «رئيسی برو گمشو»، «توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه» و «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» دادند.
مردم و دانشجویان در مقابل دانشگاه شریف تظاهرات کردند. نيروهاي سركوبگر در مقابل دانشگاه، و در خیابان آزادی دست به تیراندازی زدند و مردم در خیابانهای منطقه به جنگ و گریز با آنان پرداختند. بخشی از مغازه داران خیابان لاله زار مغازههای خود را بسته و به تجمع مردم معترض در خیابان پیوستند.
در ۱۸ مهر، دانشجویان دانشگاههای مختلف از جمله امیرکبیر، تهران، سوهانک تهران، علامه، اراک، صنعتی بابل، قزوین و فنی رشت دست به تظاهرات زدند. دانشجویان در دانشگاه امیرکبیر شعار میدادند «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد، به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد».
روز ۲۶ مهر اعتراضات و تظاهرات دانشجویان در دانشگاههای تهران و شهرهای دیگر کشور ادامه یافت. دانشجویان دانشگاه علامه تهران مانع سخنرانی علی بهادریجهرمی سخنگوی دولت ابراهیم رئیسی در این دانشگاه شدند و شعار میدادند: «بیشرف، بیشرف» ، «علف هرز نمیخوایم مهمون قاتل نمیخوایم» ، «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد، به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد» ، «بسیجی بیریشه اینجا شریف نمیشه» و «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد».
در روز ۲۷ مهرماه، دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه علامه، هنر تهران، علوم پزشکی زاهدان، هنر اصفهان و رازی کرمانشاه دست به اعتراض و تظاهرات زدند.
دانشجویان شعار میدادند: «تا آخوند کفن نشود این وطن وطن نشود»، «آزادی آزادی آزادی» و «از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران».
در ۳۰ مهر دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، علامه، ملی (بهشتی)، هنر و علم و فرهنگ با شعارهای ضدحکومتی دست به تظاهرات زدند. دانشجویان دانشگاه ملی (بهشتی) شعار میدادند «وای به روزی که مسلح شویم» و «این همه سال جنایت مرگ بر این ولایت».
دانشجویان دانشگاههای شهرهای دیگر از جمله علوم پزشکی تبریز، اردکان یزد، پزشکی جندیشاپور اهواز، یاسوج، دندانپزشکی اصفهان، مهاجر اصفهان، مازندران، رازی کرمانشاه، هنر و معماری یزد و علوم پزشکی همدان دست به تظاهرات و تحصن زدند.
این اعتراضات در دانشگاهها بصورت پیوسته ادامه یافت. روز یکشنبه اول آبانماه ۱۴۰۱دانشجویان علامه طباطبایی در تهران با شعارهای «علف هرز تویی زن آزاده منم» و «به من نگو فتنهگر فتنه تویی ستمگر»، با مأموران لباس شخصی در محوطه دانشگاه درگیر شدند.
روز دوشنبه دوم آبانماه، دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر طوسی علیه حضور و سخنرانی بهادری جهرمی سخنگوی ابراهیم رئیسی، دست به تظاهرات زده و شعار دادند «قاتل برو بیرون» ، «سیستم فاسد نمیخوایم مهمون قاتل نمیخوایم» و « این آخرین پیامه هدف خود نظامه»
روز سوم آبان همزمان با چهلم مهسا امینی، دولت رئیسی تمامی دانشگاهها و مدارس کردستان را تعطیل کرد و علت این تصمیم، پیشگیری و مقابله با بیماریها تنفسی و آنفلوآنزا اعلام شد!
این اعتراضات، هر روز در دانشگاههای مختلف ادامه داشت که شمردن یکایک آنها در حوصله این مجال نمیگنجد.
این گزارش ها تنها گوشه ایی از فعالیت و اقدامات اعتراضی دانشجویان و دانشگاهها در جریان قیام ۱۴۰۱ بود که واکنش نظام نیز حمله و هجوم به دانشگاه ها از جمله دانشگاه صنعتی شریف و کشتن برخی دانشجویان و دستگیری تعداد زیادی از آنها و ممنوع الورود کردن و اخراج برخی دیگر را در پی داشت. خامنهای و سپاه پاسدارانش البته به همین اکتفا نکرده و بیش از ۱۳۰ استاد دانشگاه را نیز از کار برکنار نمود و در حال حاضر هم جایگزین سازی این استادان با چاقوکشان و مداحان بی سوادی همچون سعید حدادیان ادامه دارد.
اما مسلما این اقدامات دردی از این نظام دیکتاتوری دوا نمی کند چرا که دانشگاه همیشه سنگر دفاع از آزادی بوده است. چه در دیکتاتوری سلطنتی و چه در دیکتاتوری مذهبی دانشجویان، همواره از جلوداران مبارزه برای آزادی بوده اند.
۴ – نقش پررنگ زنان در قیام
حضور زنان و دختران ایرانی در بدنه و رهبری قیام سراسری ۱۴۰۱ قطعا یکی از ویژگی های منحصر بفرد و غیرقابل انکار این قیام است.
زن ایرانی جایگاه خود در جامعه و تاریخ ایران را در این قیام به عالیترین و بهترین شکل ممکن نشان داد.
قیام با کشته شدن مهسا امینی کلید خورد اما باعث فوران انرژی سرکوب شده زنان گردید. زنانی که در ۴ دهه گذشته همواره هدف اول حمله و هجوم جیره خواران این نظام بوده و از روز نخست پس از سقوط نظام دیکتاتوری سلطنتی، با شعار یا روسری یا توسری مورد اذیت و آزار و سرکوب قرار گرفتند.
زنانی که انواع و اقسام تبعیض های جنسی تحقیرآمیز در همه زمینه ها بر آنها تحمیل شد. از خانه گرفته تا محل کار، از خیابان گرفته تا اماکن ورزشی و از دنیای سیاست گرفته تا قضاوت.
زنانی که فشارهای فوق طاقت انسانی را تحمل کرده اما تسلیم نشده و سرخم نکردند و همواره در هر شرایطی بر حقوق مسلم خود پای فشرده و بازپس گرفتن اولیه ترین حقوق خود را در گرو نفی کامل این نظام زن ستیز یافته اند.
دختران شجاعی که یک به یک به سمبل های این قیام در گوشه و کنار ایران تبدیل شده و استمرار آن با نام آنها عجین شده است. از نیکا شاکرمی در استان لرستان گرفته تا حدیث نجفی در کرج (استان البرز)، از سارینا اسماعیل زاده در کرج گرفته تا سارینا ساعدی در سنندج، از اسرا پناهی در اردبیل گرفته تا حنانه کیا در تهران، از آیلار حقی در تبریز گرفته تا زربی بی اسماعیل زهی در زاهدان و دهها زن و دختر جوان که جانشان را برای آزادی ایران از دست دادند.
بیش از ۸۰ نام از زنان ایران در شمار جانباختگان قیام سراسری ۱۴۰۱ ثبت شده است. زنان و دخترانی که در دانشگاه ها و مدارس در کوچه ها و خیابانها جلودار و موتور محرک قیام بودند.
۵ – نقش موثر و تعیین کننده دو استان کردستان و سیستان و بلوچستان
از دیگر ویژگی های منحصر بفرد قیام سراسری ۱۴۰۱ نقش ویژه و تعیین کننده استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان در استمرار و گسترش آن است.
دو استانی که بدلیل پیشینه تاریخی خود و سنی مذهب بودن مورد، همواره مورد غضب نظام های دیکتاتوری حاکم گذشته و حال بوده و همواره در فقر اقتصادی نگه داشته شده و مورد سرکوب و اذیت و آزار مضاعف قرار گرفته اند. بهمین دلیل بیشترین استعداد را برای اعتراض و قیام دارا می باشند و همواره موجبات ترس و وحشت نظام را فراهم می کنند. برای روشن شدن بیشتر موضوع به برخی گزارش ها در این رابطه اشاره می کنیم :
استان کردستان و سایر شهرهای کردنشین
روز یکشنبه ۲۷ شهریور صدها نفر در شهر سنندج مرکز استان کردستان ایران برای دومین روز پیاپی تجمعهای اعتراضی برگزار کردند. گروههای مختلف مردم پیش از تاریکی هوا با حضور در میدان اصلی شهر شعارهایی مانند «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم»، «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» سر دادند.
این اعتراضها تا تاریکی شب ادامه پیدا کرد که نیروهای امنیتی اقدام به شلیک گلولههای ساچمهای و گاز اشکآور به سوی مردم کردند.
مردم مهاباد با شعار «از کردستان تا تهران ستم علیه زنان» در اعتراض به قتل مهسا امینی تظاهرات کردند.
روز ۷ مهر اعتصاب و درگیری در شهرهای سنندج و پیرانشهر تا اولین ساعات بامداد ادامه داشت. تظاهرکنندگان شعار میدادند، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه».
روز ۱۲ مهر دانشآموزان در مریوان به قیام سراسری پیوستند و در خیابانهای شهر تظاهرات کردند و مردم نیز با به صدا درآوردن بوق خودروها اعلام همبستگی کردند. معلمان دبیرستانها در شهرهای سنندج و سقز برای آزادی همکاران دستگیر شده خود در محل دبیرستان دست به اعتصاب زدند. دانش آموزان دختر در سقز با شعار «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و «مرگ بر دیکتاتور» در خیابان دانشگاه تظاهرات کردند که تعدادی از آنان دستگیر شدند.
روز ۲۸ مهر در سنندج مردم یک پایگاه بسیج را به آتش کشیدند.
روز ۲ آبان تحصن معلمان شهرهای سقز، مریوان، سنندج، دیواندره و بخشی از معلمان زاهدان در همبستگی با قیام سراسری ادامه پیدا کرد.
روز ۴ آبان در مهاباد به دنبال قتل یک جوان مهابادی به نام اسماعیل مولودی توسط نیروهای سرکوبگر، اعتراضات شدت بیشتری به خود گرفت. پیکر این شهید قیام که متأهل و دارای یک فرزند بود، روز پنجشنبه ۵ آبانماه، به خاک سپرده شد. مردم مهاباد پس از خاکسپاری دست به تظاهرات زده و ساختمان فرمانداری، کلانتری ۱۱، اداره دارایی و کمیته امداد را محاصره کردند. تظاهراتکنندگان ساختمان فرمانداری مهاباد را تسخیر کردند. آنها شعار میدادند «کردستان کردستان گورستان فاشیستان».
آنچه برشمردیم و به آن اشاره شد، بخش کوچکی از اعتراضات مردم استان کردستان و شهرهای کردنشین است. در جریان این قیام سراسری در شهرهای استان کردستان، شمار زیادی از جوانان با شلیک گلوله های مأموران و یا زیر شکنجه جان باختند و عده بیشتری روانه زندانها شده و مورد شکنجه قرار گرفتند.
جمعهشب ۶ آبانماه، مردم بسیاری از شهرها از جمله سنندج، مهاباد، مریوان، بوکان، بانه، کرمانشاه، قصر شیرین، سرپل ذهاب، بابل، ارومیه، زنجان، دورود، اراک، بروجرد، هشتگرد، میاندوآب، بهبهان، زاهدان، سراوان، و… دست به تظاهرات ضدحکومتی زدند.
در شهر بروجن یک خودروی نیروی انتظامی توسط جوانان واژگون شد. در تبریز و آبادان و اراک، مردم با شعار مرگ بر دیکتاتور تظاهرات شبانه برپا کردند.
۱۰ آبان در سنندج دانشآموزان دبیرستان ابن سینا با شعار مرگ بر دیکتاتور، به خیابانها آمدند؛ و تظاهرات برپا کردند.
۱۱ آبان در سنندج درگیری بین مردم و مأموران سرکوبگر جریان داشت و برخی از خیابانها به تصرف و کنترل جوانان درآمد.
سیستان و بلوچستان
کشتار در زاهدان بی گمان یکی از مهمترین سرفصلهای قیام سراسری مردم ایران در سال ۱۴۰۱ بود. در این روز ( جمعه ۸ مهر ) ماموران خامنه ای به روی مردمی که برای نماز در مسجد مکی زاهدان تجمع کرده بودند آتش گشوده و بیش از ۱۰۰ نفر را به شهادت رسانده و بیش از ۳۵۰ زخمی برجای گذاشتند.
این کشتار که با هدف خاموش ساختن قیام صورت گرفت نه تنها موجب ترس مردم و خاموشی قیام نشد بلکه بیش از پیش موجب خشم و نفرت مردم از حاکمیت و استمرار قیام شد.
اکنون بیش از ۱۱ ماه است که هر جمعه در زاهدان و سایر شهرهای استان سیستان و بلوچستان یاد جانباختگان آنروز را گرامی داشته و شعار «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور» و «قسم به خون یاران ایستاده ایم تا پایان» سر می دهند.
این اعتراض به یک سنت هفتگی در این استان تبدیل شده است که پس از هر نماز جمعه توسط نمازگزاران در شهرهای زاهدان، سراوان، ایرانشهر، خاش، سوران، تکرار و بازتکرار میشود.
۶- حمایت های بین المللی از قیام سراسری مردم ایران
ابعاد گسترده حمایت های جهانی از این قیام بی نظیر و بی سابقه بود.
یکم -تحریم های آمریکا
وزارت خزانهداری آمریکا به دنبال سرکوب مردم در قیام ۱۴۰۱ هفت مقام کشوری و لشکری ایران را تحریم کرد.
براساس بیانیه این وزارتخانه، افراد زیر تحریم شدند:
۱- احمد وحیدی، وزیر کشور
۲- عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات
۳- حسین ساجدینیا، معاون عملیات فراجا
۴- یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه
۵- وحید مجید، رئیس پلیس سایبری
۶- حسین نجات، فرمانده قرارگاه ثارالله
۷- حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران
دوم – اتحادیه اروپا و انگلستان
۲۹ تن از فرماندهان سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی در ایران بهدلیل نقض حقوق بشر توسط اتحادیه اروپا و انگلستان تحریم شدند. این افراد عبارت بودند از:
۱. عباس عبدی، فرمانده نیروی انتظامی در دیواندره استان کردستان
۲. مرتضی میرآقایی، فرمانده نیروی بسیج در سنندج
۳. منوچهر امان اللهی، فرمانده نیروی پلیس در چارمهال بختیاری
۴. سردار غلامحسین محمدی اصل، فرمانده سپاه پاسداران در اردبیل
۵. علی آزادی، فرمانده نیروی پلیس در کردستان
۶. حسن حسنزاده، فرمانده سپاه پاسداران در تهران
۷. سردار سیدصادق حسینی، فرمانده سپاه پاسداران در کردستان
۸. رحیم جهانبخش، فرمانده نیروی انتظامی در آذربایجان غربی
۹. حسین مدرس خیابانی، استاندار سیستان و بلوچستان
۱۰.اسماعیل زارعی کوشا، استاندار کردستان
۱۱.وحید محمدناصر مجید، فرمانده پلیس سایبری ایران
۱۲.سردار عزیز الله مالکی، فرمانده نیروی انتظامی گیلان
۱۳.حسین مروفی، معاون هماهنگکننده بسیج سپاه پاسداران در سیستان و بلوچستان
۱۴.مرتضی میرزایی، فرمانده نیروی انتظامی در مازندران
۱۵.عباسعلی محمدی، فرمانده نیروی انتظامی در البرز
۱۶.علیرضا مرادی، فرمانده نیروی انتظامی در سنندج
۱۷.حسین رحیمی، فرمانده نیروی انتظامی در تهران
۱۸.سرهنگ حسین رجب پور، فرمانده بسیج در شهر بیجار کردستان
۱۹.محمد ساداتی، فرمانده سابق نیروی انتظامی در سیستان و بلوچستان
۲۰.سیدعلی صفری، فرمانده نیروی انتظامی سقز
۲۱.احمد شفاهی، فرمانده سپاه در سیستان و بلوچستان
۲۲.حسن شیخ نژاد، فرمانده نیروی انتظامی در ارومیه
۲۳.احمد طاهری، فرمانده سابق نیروی انتظامی در سیستان و بلوچستان
۲۴.عیسی زارع پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
سوم- محکومیت ها
عفو بینالملل در یک پست توییتری اعلام کرد: سرکوب مرگبار اعتراضات در ایران نیازمند یک اقدام فوری بینالمللی است.
عفو بشدت نگران اخلال مقامات ایرانی در دسترسی به اینترنت و شبکههای تلفن همراه است، ما از رهبران جهان در مجمع عمومی ملل متحد میخواهیم که اقدامی فوری انجام دهند و مقامات ایران را تحت فشار قرار دهند تا از کشتار و مجروح کردن بیشتر معترضان زیر پوشش تاریکی جلوگیری کنند .
سازمان ملل – سرکوب خشونت آمیز اعتراضات در ایران را محکوم میکنیم.
آنتونیو گوترز دبیرکل سازمان ملل متحد – خواستار انجام تحقیقات فوری، بیطرفانه و موثر یک مقام صالح مستقل، در خصوص مرگ مهسا امینی شد و از نیروهای امنیتی ایران خواست از بکارگیری نیروی غیر ضروری یا نامناسب مانند سلاحهای جنگی و شکنجه علیه معترضان خودداری کنند. همچنین به گفته سخنگوی دبیرکل ملل متحد، استفان دوجاریک، آنتونیو گوترش در دیدار با ابراهیم رئیسی در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، موضوع حقوق بشر را مطرح کرد و با ابراز نگرانی نسبت به سرکوب معترضان و مرگ و زخمی شدن دهها معترض از مقامات جمهوری اسلامی خواست به حق آزادی بیان و آزادی تجمع احترام بگذارند.
جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران
قانون اجباری بودن حجاب را در ایران محکوم کرد و از حکومت ایران خواست تا به اجرای این قانون پایان دهد. وی از مقامهای ایران میخواهد که آنها نیز در بارهی جان باختن مهسا امینی و همچنین کشته شدن معترضان در ایران تحقیقاتی انجام دهند و پاسخگو باشند. وی پیش از این نیز خواستار تصویب قطعنامهای توسط شورای حقوق بشر ملل متحد د ر محکومیت حجاب اجباری در ایران شده بود.
ندی الناشف، سرپرست کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
از سرکوب خشونتبار اعتراضات مردم ایران و به جان باختن مهسا امینی در بازداشت ابراز نگرانی کرد.
لیندا توماس گرینفیلد نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد
ضمن اعلام حمایت از شجاعت زنان ایرانی در اعتراضات سراسری، در حساب شخصی خود نوشت: خطاب به زنانی که در ایران برای آزادیهای اساسی به پا خاستهاند، ما با شما اعلام همبستگی میکنیم، شجاعت شما الهام بخش مردم در سراسر جهان است.
شورای اروپا
شورای اروپا با انتشار بیانیهای از جمهوری اسلامی ایران خواست که سرکوب خشونتآمیز اعتراضات جاری کشور را فورا متوقف و دسترسی شهروندان به اینترنت و گردش آزاد اطلاعت را تضمین کند.
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا گفت: از زنان شجاع ایران که هماکنون برای بدست آوردن حقوق اولیهی خود تظاهرات میکنند حمایت میکنیم.
نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا طی یک موضعگیری نسبت به وضعیت ایران گفت: تهران باید به کارزار خشونتآمیز و سیستماتیک بدرفتاریاش علیه زنان پایان دهد .
اولاف شولتس صدراعظم آلمان گفت: در هر جای دنیا باید بتوانند آنگونه که می خواهند زندگی کنند.
گابریل بوریچ رئیس جمهور شیلی گفت: ما باید تلاشهای خود را برای توقف خشونت علیه زنان در ایران انجام دهیم.
مسعود قرهخانی رئیس پارلمان نروژ – انقلاب ایران قرار بود آزادی برای مردم ایران بیاورد اما نتیجهی آن مرگ جوانان شد.
جیمز کلورلی وزیر خارجه بریتانیا -رهبران ایران باید توجه داشته باشند مردم، از مسیری که آنها درپیش گرفتهاند ناراضی هستند.
کاترین کولونا وزیر خارجه فرانسه – خشونت و درگیری منجر به مرگ مهسا امینی را محکوم میکنیم.
وزارت خارجه ایتالیا – خشونت علیه افراد بیگناه بویژه دختران و زنانه هرگز قابل تحمل نیست.
ملانی جولی وزیر خارجه کانادا – ایران را ترغیب میکنیم به همه اشکال آزار و تبعیض علیه زنان پایان دهد.
آنالنا بروک، وزیر خارجه آلمان – در دهمین روز از اعتراضات سراسری مردم ایران، خواستار اعمال تحریمهایی علیه مقامات جمهوری اسلامی بدلیل سرکوب اعتراضات شد.
دولت کانادا – نهادها و افراد مسئول خشونت علیه زنان در ایران و از جمله آنها گشت ارشاد که درجان باختن مهسا امینی نقش داشته را تحریم میکند.
بیل کلینتون رئیس جمهور پیشین آمریکا – در توییتی اعلام کرد: من مرگ مهسا امینی را محکوم میکنم و به درخواستها برای تحقیقات بیطرفانه میپیوندم. من از مردم ایران حمایت میکنم زیرا آنها خواستار پاسخگویی هستند و در دفاع از حقوق اولیه بشر برای زنان در برابر خشونت نیروهای امنیتی اعتراض میکنند.
روبرتو مانچینی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایتالیا، اوا مندس، بازیگر معروف هالیوود، جسیکا چستین، بازیگرآمریکایی، گرگوری ماسوراس، عکاس مشهور یونانی، والنتینا جا چینتی، ملی پوش ایتالیایی باشگاه فوتبال زنان آ ا س رم، مراد بز، خواننده ترکیهای، لولا استانوا پیانیست آمریکایی، برنیس کینگ، دختر مارتین لوتر کینگ، الی ویزِل، برنده جایز صلح نوبل، مارکوس کوال، نویسنده و فعال آمریکایی، دیپاک چوپرا، نویسنده و پزشک آمریکایی هندی الاصل، ملک سو، خواننده ترکیهای، دنیل دی لوئیس، بازیگر انگلیسی، مارسل جیکوب، دونده ایتالیایی، کیم کارداشیان، مدل و ایفلووئنسر، برایان کاکس، فیزیکدان و استاد دانشگاه بریتانیایی، پینار دنیز، بازیگر ترکیهای، عبدالله الجنید، روزنامهنگار بحرینی،
والتر زنگا، دروازهبان تیم ملی فوتبال ایتالیا و اینترمیلان، کایلی مور گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی – بریتانیانی، سامانتا کر، مهاجم استرالیایی تیم فوتبال زنان چلسی، دراگان اسکوچیچ، سرمربی پیشین تیم ملی ایران، ایکر کاسیاس، دروازهبان تیم ملی اسپانیا، جیک پال، بوکسور آمریکایی، اریک ماکسیم چوپ و-موتینگ، فوتبالیست، اریک کانتونا، فوتبالیست، فرناندو پیمنتا، ورزشکار اهل پرتغال، اشپیتیم آرفی، فوتبالیست، پائولو مالدینی، فوتبالیست، جسیکا سیلوا، ملیپوش فوتبال زنان پرتغال، داویده کالابریا، کاپیتان تیم فوتبال آث میلان، ایزابلا بارکر، گزارشگر ورزشی روزنامه سان، ژول کونده، ملیپوش فرانسوی تیم فوتبال بارسلونا، خوان سباستین ورون،
ستاره سابق فوتبال آرژانتین، آلین روتر فوکن، قهرمان کشتی زنان المپیک، ابراهیم با، ستاره پیشین تیم فوتبال میلان، لی کیفر، شمشیرباز آمریکایی، توری ویلسون، مدل، بازیگر و فیتنسکار آمریکایی، پیرلوئیجی کازیراگی، ملیپوش پیشین ایتالیا، کلارنس سیدورف، فوتبالیست، کوسواره اسلانی، بازیکن تیم فوتبال آث.میلان، سیلین توی، والیبالیست ترکیهای، آنیکا وندل، کشتیگیر تیم ملی زنان آلمان،لوییس همیلتون، راننده بریتانیایی فرمول یک، جردن باروز، قهرمان جهان و المپیک،
لوچیانو اسپالتی، سرمربی ناپولی ایتالیا، مراد عثمان، عکاس روس، سزن آکسو، خواننده ترکیهای، فابیو دانیل جانوآریو فوتبالیست اهل برزیل، کایلی جنر، مدل اهل ایالت متحده آمریکا، امیلی شریدر، خواننده و فعال حقوق زنان، میشاکالینز، بازیگر سینما و تلویزیون در آمریکا، ریکاردو سیمونتی، بازیگر، نویسنده و مدل آلمانی، میشا کالینز، بازیگر آمریکایی، پاتریک بت-داوید )کارآفرین، نویسنده و مشاور مالی آمریکایی ایرانیتبار، ناتانیل بازولیک، بازیگر استرالیایی هالیوود، اورسولا کوربرو، هنرپیشه اهل اسپانیا، سوفی بلیندا جوناس، هنرپیشه اهل انگلستان، نورگل یشیلچای، هنرپیشه مطرح اهل ترکیه، الکس یولیگ، خواننده آلمانی،
آریانا گرانده، خواننده و بازیگر آمریکایی، فرهاد دریا، هنرمند اهل افغانستان، بیبی رکسا، خواننده و ترانهسرای آمریکایی، کریس دی برگ، خواننده سرشناس بریتانیایی، دوآ لیپا، خواننده سرشناس بریتانیایی، هال زی، خواننده آمریکایی، ملک موسو، خواننده اهل ترکیه، یانگبلاد، ستاره انگلیسی موسیقی راک و هیپ هاپ، عدنان کریم،خواننده اهل کردستان عراق، خیرو عباس، خواننده اهل سوریه، شاناز ظاهر، خواننده اهل کردستان عراق، گری کاسپاروف، استاد بزرگ روسی شطرنج، آرین موید، بازیگر و تهیهکننده ایرانی-آمریکایی، نیک کیو، خواننده، آهنگساز و نویسنده استرالیایی از جمله چهرههای خارجی بودند که نسبت به وقایع ایران واکنش نشان دادند و از حقوق مردم ایران علیه دیکتاتوری حمایت نمودند.
فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران اعلام کرد بر اساس گزارشهای جمعآوری شده توسط فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران، در پی اعتراضات گسترده پس از مرگ مشکوک مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، شمار روزنامهنگاران بازداشتی در ایران به ۱۴ نفر رسیده است. آنتونی بلانگر، دبیرکل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران در این رابطه گفت: «همکاران ما باید فورا آزاد شوند و اجازه گزارش آزادانه داشتهباشند. ما همچنین از مقامات میخواهیم که فوراً به اخلال گسترده در اینترنت ایران پایان دهند».
برندگان جایزه نوبل
۹تن از برندگان جایزه نوبل در حمایت از قیام سراسری مردم ایران در نامه ای نوشتند: «ما برندگان جایزه نوبل سرکوب تظاهرکنندگان در ایران را بهشدت محکوم میکنیم و خواستار حسابرسی از خامنهای و رئیسی هستیم.
ما خواستار آزادی فوری دستگیرشدگان هستیم و از سازمان ملل میخواهیم هیأتی را برای بازدید از زندانهای ایران بفرستد».