افشاگری وکالبد شکافی قتل های زنجیره ای ودستان پیدا وناپیدای خاتمی وخامنه ای شماره ۶
اعترافات تکان دهنده روح الله حسینیان یکی از دژخیمان اطلاعاتی
دژخیم حسینیان تلاش دار خامنه ای را از زیر تیغ این جنایت علیه بشریت در ببرد وخاتمی را دم تیغ بدهد در صورتی هم خامنه ای وهم خاتمی در این جنایت شریک بودندوکتاب عالی جناب سرخپوش هم پای رفسنجانی را هم بمیان میکشد
تاکیداز ماست
برگرفته از سایت حکومتی شسون
http://shastoon.ir/news/7592/
وقتی دژخیمان وشکنجه گران ومعاونان این وزارت خانه بد نام اطلاعات کمیته تحقق میشوند تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل یعنی فاتحه تحقیق را بخوان تاکید
از ماست
به لحاظ سیاسی هم، کار بررسی این پرونده بر عهده یک کمیته حقیقت یاب سه نفره، منصوب رییس جمهور وقت بود که از علی ربیعی(مسوول وقت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و از مشاوران و دوستان نزدیک خاتمی)، ناصر سرمدی پارسا(معاون وقت وزارت اطلاعات) و علی یونسی(رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح و وزیر اطلاعات بعدی) تشکیل می شد. این کمیته، همان تیمی از بازجوها را مسوول تحقیقات پرونده کردند که با عملکرد به شدت منفی و مورد انتقاد خود و انتشار فیلمی تکان دهنده از نحوه بازجویی آن ها، مسیر پرونده را به کل منحرف کردند. بعدها گزارش هایی منتشر شد مبنی بر این که این تیم بازجویی در واقع توسط سعید حجاریان(معاون پیشین وزارت اطلاعات و مشاور ارشد خاتمی) انتخاب وبه کمیته سه نفره معرفی شده بود.
در این فضای سنگین و یکطرفه، یکی از معدود شخصیت هایی که از جناح مقابل اصلاحات، تسلیم صحنه پردازی ها برای تخریب وزارت اطلاعات، سپاه و نهادهای عالی نظام نشد، حجت الاسلام روح الله حسینیان بود. روح الله حسینیان که خود سال ها معاون شعبه دادستانی در وزارت اطلاعات بود و با حساس ترین پرونده های حفاظتی این سازمان سر و کار داشت، در مقطعی یکتنه این انحصار تبلیغاتی جناح وابسته به دولت را شکست و با ارایه ترکیبی از تحلیل-خبرهای امنیتی، در سخنرانی ها خود و در برنامه تلویزیونی به نام «چراغ»، روایتی جدید را از ماجرای «قتل های زنجیره ای» مطرح کرد." موسوی بچه استان فارس است. از همان زمانی که اطلاعات در سپاه تشکیل شد، در اطلاعات سپاه بود و از همان زمان متهم بود که با دستگاه آقای منتظری، سیدهادی و مهدیهاشمی در ارتباط است. بعد از اینکه وزارت اطلاعات تشکیل شد و اداره کل اطلاعات هم در استان فارس تشکیل شد، وی به عنوان مسئول اداره کل اطلاعات فارس انتخاب شد که درگیری درونی از همان جا در استان فارس هم شروع شد. موسوی معروف بود در همان زمان از بچههای چپ استان فارس هست و به اصطلاح جزو بچههای مسجد «آتشیها» بود. درگیری بین وی و امامجمعه شیراز به اوج خود رسید که ناچار شدند موسوی را از شیراز به تهران منتقل کنند و در وزارت هم که بود معروف بود به چپگرایی. در جریان انتخابات به شدت از جناب آقای خاتمی حمایت میکرد و این حمایت هم به قدری افراطی شده بود که حتی طرفداران خود آقای خاتمی هم ناراحت میشدند. بعدها مشخص شد که مصطفی کاظمی از دوستان نزدیک [رسول] منتجبنیا نماینده شیراز در مجلس سوم و مشاور سید محمد خاتمی بوده است و از این طریق با خاتمی ارتباط داشته است. کاظمی در اعترافاتش گفته بود که منتجبنیا در جریان قتل ها قرار داشته است."
حسینیان در ادامه افشاگری های خود به نقل از بازجویی های کاظمی که توسط سازمان قضایی نیروهای مسلح انجام گرفت، پرده از هدف نهایی سناریوی قتل های زنجیره ای، کودتا علیه مقام ولایت، برمی دارد. حسینیان این بخش از اعترافات موسوی را چنین نقل می کند:" تحلیل ما از اوضاع جاری روز این بود که آقای خامنهای غیر از امام است و آقای خاتمی هم به دلیل این که ۲۰ میلیون رأی آورده و بیست میلیون پشتیبان دارد، قدرتش بیشتر از بنیصدر است و ما این قتلها را مرتکب میشویم و به گردن آقای خامنهای میاندازیم و جنگ بین این دو منجر به شکست آقای خامنهای در مقابل خاتمی خواهد شد... قرار بود ما این قتلها را به گردن سپاه بیندازیم و بگوییم سپاه این کار را کرده و معلوم هم بود که سپاه زیر نظر فرماندهی کل قواست و وقتی که به گردن سپاه بیفتد، معنایش این است که آقای خامنهای چنین چیزی را دستور داده است."
نکته قابل تامل این جاست که وقتی دو هفته بعد از دستگیری مصطفی کاظمی، حسینیان برای اتمام حجت با رییس جمهور وقت به دفتر او می رود، مسوول دفتر او، سید محمدعلی ابطحی، تقریبا عین همین تحلیل را به او ارایه می دهد:
" فلانی ببین، آقای خامنهای غیر از امام است و آقای خاتمی بیست میلیون نفر پشت سر دارد، آقای خامنهای ۸ میلیون رأی آورد و اگر درگیری به وجود بیاید، شما مطمئن باشید که آقای خامنهای پیروز نخواهد شد."
حجت الاسلام دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات که در پی ماجرای قتل های زنجیره ای مجبور به استعفاء شد، درباره آشنایی خاتمی با مصطفی کاظمی گفته بود: " در یک جلسهای که مسئولان وزارت با آقای خاتمی داشتند، آقای موسوی را به ایشان معرفی کردم. آقای خاتمی سریع گفتند: من ایشان را میشناسم و از دوستان ماست و ایشان نیاز به معرفی ندارد."
" [آقای خاتمی] پس از کشف شدن جریان شکنجه(متهمان پرونده)، پیامی مهم برای من فرستاد... وزیری آمد و از قول خاتمی گفت: آقای خاتمی به شما سلام رسانده و از شما خواهش کرده است که در مورد این جریان شما مصاحبه نکنید. من هم از طرف مقابل، از روزنامه ها می خواهم فتیله را پائین بکشند، خودم پرونده را جمع و جورش می کنم."
این عامل، در کنار عواملی دیگر، منجر به آن شد که طراحان اصلی سناریو ادامه آن را به صرفه اهداف خود ندانند و کم کم به اصطلاح فتیله ماجرا را پایین بکشند. روزنامه دوم خردادی هم به یکباره از جوش و جلا افتادند و کم کم ماجرا به روال قانونی خود، یعنی محاکمه متهمان و صدور احکام قضایی برای آنان پایان یافت. البته خاتمی و همکاران او هم بعد از آن هیچ گاه به ابهامات مطرح شده درباره این پرونده که پای ان ها را مستقیم یا غیرمستقیم به میان می کشید(از جمله استدلال های حسینیان) پاسخ ندادند. ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر