مهر جوئی وکارد آجین شدن او وهمسرش یاد آور قتل های زنجیره - نوه مصدق معصومه مصدق (یا: فیروزه مصدق) چگونه خفه وکارد آجین شد
داریوش مهرجوئی هم بسبک ولائی کارد آجین شد وبقتل رسید
شرح قتل نوه مصدق كبير توسط وزارت اطلاعات
كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 25ارديبهشت: نیمه شب چهارم اردیبهشت 1377، در طبقه دوم خانه ویلایی شماره 9 کوی خزایی نیاوران جنایتی به وقوع پیوست. قرباني اين جنايت نوه مصدق، «معصومه مصدق» بود. پس از كشف جسد اين زن جستجوهاي وسيعي براي يافتن سرنخي از قاتل او صورت گرفت. از آنجایی که در ورودی خانه ویلایی، قفل و زنجیر بود، پلیس به این نتیجه رسید که عامل یا عاملان جنایت از پنجره قسمت شمال ساختمان که باز و کرکرهاش بالا بود، وارد ساختمان شده ، نوه مصدق را غافلگیر کرده و با پیچاندن تکههای بریده شده پرده خانه به دور دست و پا و گردن زن مسن، وی را به قتل رساندهاند.
نوه مصدق که یک خانم بسیار سالخورده و بسیار بی آزار بود فریب بعضی از دوستان دوره خاتمی شد. وزارت اطلاعات خانم معصومه مصدق را تشویق کردند که برای فروش اموال و املاک خود به تهران بیاید بنابراین او هم بدین ترتیب با این فریب ها به تهران برگشت همسرش یک آمریکائی بود و او در آمریکا زندگی می کرد.
با بازگشت معصومه مصدق حذف فیزیکی این زن سالخورده در دستور کار قرار گرفت.
ترتیبات اجرای ترور و قتل با جزئیات:
- ابتدا فتوای کشتنش توسط ماموران حکومتی گرفته شد.
- موضوع در شورای عالی امنیت ملی تصویب شد.
- پرونده برای نهائی و اجرائی شدن به بخش امنیت وزارت اطلاعات داده شد.
- تیم های ترور طرح ها و جزئیات اجرای ترور را دادند.
ابتدا قرار بود که چون پیر و سالخورده است با طناب خفه شود، اما 2تن از اعضای سابقه دار وزارت اطلاعات پیشنهاد دادند که بخاطر خمینی و برای این که مصدق نوه اش را بسیار دوست داشت با کارد هم کشته شود تا درس عبرتی برای بقیه باشد و بترسند.
- نهایتا توسط فرمانده تیم ترور اوکی شد.
- تمامی راههای ورود به خانه شناسائی شد از آنجا که درب ورودی قفل و زنجیر داشت وزارت اطلاعات از طريق پنجره و درست در زمانی که پنجره باز است وارد خانه شوند و همین کار را کردند.
- ابتدا یک نفر بدون هیچ صحبتی دهانش را با دست گرفت بعد با پارچه ای تمامی دهنش را بستند برای اینکه کارها را براحتی وبا فرصت کافی و بدون مزاحمت انجام دهند یک پرده را پايین کشیدند و آن را تکه تکه کردند و با تکه های پرده که بسیار محکم هم بود بشکل طناب دست و پا ی او را بستند و تا می توانستند او را کتک زدند، بطوری که تمامی بدنش کبود بود. سپس او را با همان تکه های پرده خفه کردند. و سپس براي انتقام گيري او را با كارد تكه تكه و تمام كش كردند.
گزارش زیر بخشی از اخباری است که سرایدار به یکی از بستگان معصومه مصدق که شب قبل از کشته شدنش در خانه او بود داده است:
«آن شب معصومه، که پدربزرگش او را بسیار دوست می داشت و وی را "سوسو" می خواند، خیلی تشویش داشت. می گفت می ترسم به خانه ام بروم. پدرش خانه را به نام او کرده بود. ما گفتیم همینجا بمان. گفت نمی توانم چون در هر حال باید به خانه بروم. ما گفتیم تا بازگشتت به آمریکا همینجا بمان. دلیل ندارد که با تشویش و ترس در خانه خودت بمانی. سوسو سرانجام تصمیم گرفت برود به خانه خودش.
فردای آن شب، در ساعت ۱٠ بامداد 4اردیبهشت ۱۳۷۷، بختیار سرایدار خانه، به من زنگ زد و سراسیمه با صدایی دردآلود گفت: "آقای مهندس، خانم را کشتند، خانم را کشتند!" من که شاهد کشتن های دولتی زیادی در جمهوری اسلامی
بوده ام، ناباورانه از او توضیح خواستم کدام خانم را، کی؟ چگونه؟ او شرح داد که خانم صبح در اتاق خوابش را باز نمیکرد. او به نیروی انتظامی زنگ زده بوده و آنها وقتی آمدند و در اتاق را باز کردند، سوسو خانم را دشنه آجین شده
غرق در خون یافتند.
انگار او را اول کتک زده و زخمی کرده و بعد با طناب خفه کرده بودند. می گفت: "حالا آقای مهندس من چکار کنم؟ شما می آیید اینجا؟ ولی نیایید. نیروی انتظامی اینجا را قرق کرده..." روز بسیار بدی بود. همه این قتل های دولتی اعضای
خانواده من و دوستان نزدیکمان جلوی چشمم رژه می رفت. (سید حسن زعیم، دکتر حسین فاطمی، کریمپور شیرازی، سیامک زعیم، داریوش فروهر، پروانه اسکندری، جواد شریف، شمس الدین امیرعلایی و اکنون معصومه مصدق.)